دکتر محمد رسولی، شاهنامه شناس پس از پژوهشهای بسیار و ارائه بیش از صد نوشتار و مولف دهها کتاب با موضوعیت شاهنامه، به مطلب مهم و جالبی راجع به شاهنامه رسیده که آن را در قالب یک« فرضیه علمی » بیان داشت و اظهار کرد:
گرچه بیان مطلب فوق در حد « فرضیه علمی» است اما نشانهها و قراین آن چنان قوی است که تامل و توجه هر صاحب اندیشهای را به خود جلب میکند.
وی گفت؛ این فرضیه از سالها پیش به ذهن من خطور کرد، و رفته، رفته با برخورد با نشانههای دیگر و تحقیقات علمی تا اندازهی زیادی به درستی این تفکر درونی دامن زد و اکنون در حد یک« فرضیه» برای نخستین بار در تاریخ شاهنامه پژوهی مطرح میشود.
رسولی، افزود: اشخاص فرازمینی (آدم فضاییها) تمدن پیشرفتهی ایران عهد کهن را پیریزی نمودهاند و در شاهنامه بارها به آنها و کارهای آنان به رمز اشاره شده است.
وی افزود؛ ممکن است با جملات اخیر شگفت زده شده باشید و ناباورانه به موضوع بنگرید. اما هنگامی که دلایل را بشنوید در درستی این احتمال و فرضیه انباز می شوید.
این مدرس شاهنامه، نشانه و دلایلی از شاهنامه برای درستی این فرضیه را اینگونه برشمرد؛ ۱. همهی پژوهشهای شاهنامه نشانگر آن است که شاهنامه کتابی علمی، هیچ بیتی از آن بیاساس نیست و همه هر چه در آن است صحیح و درست و راست است.
۲.برخی امور و کارها در شاهنامه آمده است که از دست بشر عادی ( آن هم انسان چند هزار سال پیش که دانش و ابزار و فن آوری امروز را نداشته ) ساخته نیست.
۳. خود شاهنامه میفرماید، چیزهایی که در این کتاب است را « دروغ و افسانه مپندارید».
تو این را دروغ و فسانه مدان!
این شاهنامه پژوه افزود؛ جمع سه دادهی بالا ما را با معما و پرسشهای بی پاسخ روبرو میکند. پرسشهایی که بی پاسخ میماند و تاکنون استادان شاهنامه نتوانستهاند پاسخ یکسان به برخی پرسشها بدهند و هر استادی پاسخی کم و بیش متفاوت با دیگری راجع به پرسشهای مهم شاهنامه دادهاند.
وی ادامه داد؛ برای مثال راجع به چیستی سیمرغ، پاسخهای متفاوت داریم. راجع به چیستی دیو و دیوها پاسخهای متفاوت و اغلب غیرقانع کننده، داریم !
رسولی با اشاره به فرضیهی خود گفت :
«ساکنان کرات در کهکشهانهای دیگر که زمان و بالطبع مکان متفاوت از ما ( زمینیها) دارند با سفینههای فضایی و انواع وسایل پروازی به زمین آمده و چون فلات ایران را به جهات گوناگون از جمله موقعیت جغرافیایی مناسب، بهترین جای کره زمین جهت شکوفایی تمدن بشری تشخیص دادهاند، در اینجا به ایجاد ارتباط با انسانهای زمینی و راهنمایی آنها پرداختهاند. آنها سبب شدهاند که تمدن خیره کنندهای در ایران ایجاد شود. تمدنی که از هر جهت بسیار درخشان و خیلی پیشرفته بوده است.
وی ادامه داد؛ برای مثال انسان ایرانی به تمامی بیماریها و درمان همهی دردها مسلط شده بود. در حدی که مرگ ناشی از بیماری از بین رفته بود.
این استاد ادب و فرهنگ افزود:
مسایل علمی که نیاکان ما در آن دور دستهای تاریخی داشتهاند و امکان دانستن آنها بیآنکه به جو زمین پرواز کنند وجود نداشته است. برای مثال از کجا میدانستهاند که شهر نیمروز در سیستان جایی است که مناسب برای تعیین وقت جهانی است؟ برای همین حتی نام آن را « نیمروز» (نصف النهار!) گذاشته بودند.
و یا مناسبتهای اختر شناسی در طول سال مانند نوروز، آنها از کجا میدانستهاند که درست در چنین روزی ( یکم فروردین) تعادل برقرار میشود و در نیم کره شمالی زمین که نوروز است برابری بین روز و شب برقرار میشود؟
این شاهنامه شناس تکمیل کرد؛ به راستی به همین یک موضوع فکر کنیم که انسان خیلی قدیمی در ده هزار سال پیش و یا حتی قبلتر، از کجا این را میدانسته که در ظهر روز یکم فروردین خورشید بر مدار صفر درجهی زمین به طور عمود قرار دارد و میتابد؟
جز این میتوانیم به پاسخ برسیم که افرادی که از بالا ! آمدهاند این را دیده و میدانستند و به زمینیها گفتهاند؟! این پاسخ احتمالی زمانی تقویت میشود که میبینیم « دیوها» ی شاهنامه که اغلب دانشمند هستند و در شاهنامه از انسانها آگاهتر و با دانش بیشتر هستند، جمشید پیشدادی را سوار بر یک وسیلهی پرندهی هوایی نموده و تا نزدیک خورشید بالا میبرند! هرگاه جمشید بخواهد دیوها او را از یک جای صاف و مسطح که مناسب پرواز هوایی است (هامون) به آسمان میبردند.
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون بر افراشتی!
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا !
رسولی بیان داشت؛ این دیوها همانها هستند که به تهمورث خط و نوشتن آموختند!
همین دیو بعدها یک جایی هم میآید و به کیکاووس پیشنهاد رفتن به کرات دیگر را میدهد و از او میخواهد که روش رفتن و شیوهی ساختن وسیلهی مناسب را یاد بگیرد و کیکاوس دانشمندان ایرانی را برای انجام این کار جمع میکند و در وهلهی نخست هم قصد رفتن به کره ی ماه را که راحت !! است مینماید:
کزین چرخ چند است تا چرخ ماه؟
ز دانندگان بس بپرسید شاه !
وی در ادامه گفت؛ میبینیم اینجا هم این را میدانند که سفر به کرات دیگر ممکن است. چه بسا چون دیدهاند دیگرانی از کرات دیگر به زمین میآیند فرا گرفتهاند یا دست کم شنیده بودند که چنین سفرهایی در زمانهای گذشته بوده است. توجه به سیمرغ و کارهایی که میکند و نیز نام آن که در واقع سیم مرغ است و سیم نام نوعی فلز است که با هم میشود مرغ آهنی، که گونهای سفینه را در ذهن تداعی میکند، این نیز از جمله نشانههای دیگر است که زال هم جایی به هنگام سخن از سیمرغ، اشاره به این دارد که او از طرف خورشید میآید !
بدو گفت زال؛ ای خداوند «مهر»
چو اکنون نمودی بما پاک چهر
وی ادامه داد؛ میدانیم که مهر نام دیگر خورشید است. زال که از اوان کودکی با این سیمرغ به عنوان سرنشینان سفینه ی فضایی برخورد و آشنایی داشته، دائما در تنگیها و گرفتاریها با او در تماس و ارتباط است. چنانکه در شاهنامه آمده :
شنیدم که دستان جادو پرست
بهر کار یازد به خورشید دست !
این شاهنامه پژوه اضافه کرد؛ از جمله دلایل دیگر ساخت بناهای عظیم و با سنگهای غول پیکر در ایران است که سپس مانند آنها در دیگر نقاط دنیا هم ساخته شده است. تخت جمشید و پارسه و زیگورات را چه کسی ساخته است؟! در شاهنامه هم چندین بار به ساختمانهای بزرگ و عجیب اشاره شده است.
به سنگ و به گچ، دیو! دیوار کرد
نخست از برش هندسی کار کرد
رسولی بیان داشت؛ چرا باید در هر کار مهمی که شاهنامه میگوید سر و کلهی این دیوها پیدا بشود ؟!
راستی چه کسانی به ایرانیان چنین دانش پیشرفتهای یاد داده بودند که اندکی از آن در شهر سوخته زیر تل خاک و در اعماق قرون و هزارهها خفته است ؟!