
به گزارش خبرنگار تابناک از استان اصفهان، اظهارات تند و توهینآمیز امروز خداداد عزیزی بار دیگر مساله قدیمی خشونت کلامی در فوتبال ایران را یادآوری کرد، جایی که او صراحتاً در چشم دوربینها و خبرنگاران زل زد و رکیکترین حرفها را به زبان آورد، مهمتر از خود این جملات، تکرار آنها و نبود برخورد قاطع از سوی نهادهای فرهنگی و انضباطی است. پرسش اینجاست: با وجود دهها دستگاه موازی فرهنگی و مدعی ترویج اخلاق با میلیاردها تومان بودجه، چرا ادبیات زشت در فوتبال همچنان بیهزینه مانده و بهجای اصلاح، عادیسازی میشود؟
اظهارنظرهای اخیر خداداد عزیزی چه در ماجرای خطاب قرار دادن رئیس فیفا و چه در ادامه، پس از بازی تراکتور و ذوبآهن بار دیگر بحث قدیمی «ادبیات خشن و توهینآمیز در فوتبال ایران» را به صدر اخبار بازگرداند؛ پدیدهای که نه تازه است و نه محدود به یک شخص، اما آنچه امروز را نگرانکنندهتر میکند تکرار، عادیسازی و نبود برخوردِ مؤثر است. او گامی بلند در هنجارشکنی و ترویج کلمات زشت و خط قرمز برداشت و تا جایی پیش رفت که خبرنگارانی که همواره دنبال سوژه برای پوشش میگردند، از بیان و انعکاس آن شرمگین بودند.
فوتبال ایران سالهاست با تنشهای کلامی زندگی میکند؛ از نشستهای خبری گرفته تا کنار زمین و گفتگوهای تلویزیونی. اما در حالی که برخورد انضباطی با کوچکترین اتفاقات در داخل زمین فوراً انجام میشود، در برابر ادبیاتی که مستقیماً به فرهنگ عمومی و حرمت جایگاه رسانه ملی لطمه میزند، معمولاً سکوت یا واکنشهای حداقلی دیده میشود. نتیجه؟ تبدیل شدن ادبیات زشت به بخشی از هیجان فوتبال؛ انگار که امری پذیرفته شده و بیضرر است.
حالا سؤال اصلی اینجاست: دهها نهاد فرهنگی، سازمانهای متعدد متولی اخلاق، ستادهای موازی فرهنگی و مجموعههایی که بودجههای کلانی برای «اصلاح فرهنگ عمومی» دریافت میکنند، در چنین مواقعی کجا هستند؟
وقتی یک چهره شناختهشده ورزشی در آنتن زنده یا پشت تریبون رسمی از واژههای توهینآمیز استفاده میکند، موضوع فقط یک «لفظ بد» نیست؛ مسئله این است که پیامی که برای میلیونها بیننده ارسال میشود، پیام عادیسازی خشونت کلامی است.
عدم برخورد قاطع و منسجم هم این پیام را کامل میکند: «این رفتار هزینهای ندارد؛ پس قابل تکرار است.»
در حالی که اتحادیههای فوتبال در بسیاری از کشورها، کوچکترین توهین در کنفرانس خبری را با محرومیت، جریمه و الزام به عذرخواهی رسمی همراه میکنند، در فوتبال ما چنین رفتارهایی نه تنها بازدارندگی ندارد، بلکه گاهی خود به سوژه رسانهای و حتی نوعی برند شخصی تبدیل میشود.
در نهایت مسئله این نیست که یک فرد چه گفت یا چند بار تکرار کرد؛ مسئله این است که ساختارهای نظارتی، فرهنگی و انضباطی ما چرا پس از سالها هنوز نتوانستهاند مرز مشخص و غیرقابلعبور برای ادب و احترام در فوتبال تعیین کنند؟
تا زمانی که نهادهای مسئول تصمیم نگیرند برخورد با ادبیات توهینآمیز را جدی بگیرند و برای آن مقررات شفاف و قابل اجرا تعریف نکنند، این چرخه ادامه خواهد یافت و هر بار با چهرهای جدید تکرار میشود. مخاطبان هم حق دارند بپرسند: با وجود این همه دستگاه فرهنگی، چرا فرهنگ گفتوگو در فوتبال هر روز فقیرتر و خشنتر میشود؟ اگر برخورد با این موارد مبتذل مثل پرونده سال گذشته شجاع خلیلزاده با مماشات همراه نبود، امروز شاهد آن نبودیم که عزیزی در قاب دوربینها زل بزند و بگوید: ...!!!
انتهای پیام/