یکی از نزدیکان امام میگوید: قبل از کسالت اخیر امام شبها یکی از برادران پاسدار پشت در اتاق ایشان میخوابید. یک وقت من از ایشان سؤال کردم که شما مدتی شبها مراقب امام بودید، آیا خاطرهای از او دارید؟
گفت: بله، امام شبها معمولاً دو ساعت مانده به اذان صبح مانده بود بیدار بودند. یک شب متوجه شدم امام با صدای بلند گریه میکند. من هم متأثّر شدم و شروع کردم گریه کردن. ایشان که برای تجدید وضو بیرون آمدند، متوجه من شدند و فرمودند: فلانی! تا جوان هستی قدر بدان و خدا را عبادت کن. لذت عبادت در جوانی است. آدم وقتی پیر میشود دلش میخواهد عبادت کند، اما حال و توانی برایش نیست.۲
اهمیت به مستحبات
یکی از خواهران که در اقامتگاه امام (ره) در پاریس مشغول خدمت بوده است میگوید: روزی یکی از آقایان آمدند و گفتند: «آمریکاییها آمادهاند مصاحبهای با امام انجام دهند و این برنامه مستقیم پخش میشود، و اگر این عمل صورت بگیرد بالطبع سایر کشورهای اروپایی هم چنین کاری را انجام میدهند. این میتواند برای نشان دادن مواضع و حرکت انقلاب مؤثر باشد». اتفاقاً روز جمعه بود. بنده آمدم خدمت امام و موضوع را عرض کردم.
امام فرمودند: «حالا وقت انجام مستحبات (غسل جمعه) است، وقت مصاحبه نیست. وقتی مستحبات روز جمعه را بهجا آوردند فرمودند: «من برای مصاحبه آمادهام».۳
احترام به پدر و مادر
یکی از ارادتمندان امام خمینی (ره) گوید: یک بار به محضر حضرت امام در جماران رسیدم، یکی از مسئولین مملکتی برای انجام کارهای جاری به خدمت امام رسید. پدر سالخوردهاش نیز همراه او بود. وقتی خواست به حضور امام برسد، خود جلوتر از پدر حرکت میکرد. پس از تشرف به خدمت امام، پدرش را معرفی کرد، امام نگاهی به آن مسئول کرد و فرمود: این آقا پدر شما هستند؟ عرض کرد: آری.
امام فرمود: پس چرا جلوی او راه افتادی و وارد شدی؟
تهیه و نتظیم: محمود جعفری از کوهبنان
انتهای پیام/*