عبدالعلی علی عسگری که در آستانه سال نو با لباس شوالیه در نشریه داخلی سازمان صداوسیما ظاهر شد، حالا به دنبال نفوذی و واداده فرهنگی در سازمان صداوسیما افتاده است. رییس سازمان صداوسیما به قول ابوالفضل بیهقی در کتاب تاریخش -آنجا که به دار آویختن حسنک وزیر را روایت می کند- «انگشت در کرده در همهی جهان و قرمطی میجوید» و جالب آنکه پس از «تشکر و تقدیر از زحمات گسترده معاون سیما، مدیران شبکهها و همکاران تلویزیون در تولید و پخش» این خواسته را مطرح کرده است. وی وقتی از همگان رضایت دارد، واداده و نفوذی فرهنگی را در کجا میجوید؟
نوروز امسال با شروع پخش پایتخت 6 انتقادات بسیاری متوجه تیم پایتخت شد. از برخوردهای اعضای خانواده در سریال تا رابطه های نامتعارفی که در بخش های مختلف به وضوح به تصویر کشیده شد. همچنین نقدهای پیدرپی عوامل پایتخت از سانسور صداوسیما بازتاب گستردهای داشت.
اما در قسمت (به دلیل کرونا تا اطلاع ثانوی) پایانی این مجموعه، موتورسواری و گفتگوی یکی از شخصیتها با نامزدش به سبک نعل به نعل فیلمفارسی پیش از انقلاب، بسیاری از مخاطبان را برآشفت. عدهای شوک زده شدند و بعضیها هم خوشحال بودند از این که خط قرمزهای صداوسیما از آباژورگذاری، حالا به بازسازی صحنه های منشوری رسیده است.
نامه اخیر رییس سازمان به معاون سیما نشانگر فشارهای درون و برون سازمانی است که احتمالا وی را مجبور به عکسالعمل کرده؛ عکسالعملی که قاضی و متهم و شاهد آن یکی است.
ایشان به جای ارسال نامه به مرکز نظارت و ارزیابی صداوسیما یا مرکز حفاظت و صیانت از رسانه، به معاون سیما نامهای ارسال کرده است و پس از تشکر و تقدیر از صدر تا ذیل آن معاونت، دستورِ «برخورد مناسب و برنامه ریزی لازم برای پیشگیری از تکرار چنین مواردی» را صادر کرده است. به عبارتی بهتر او متهم را در مقام قاضی قرار داده است و حتی اصلاح امور را هم به او سپرده است.
این نامه را شاید بتوان در آینده به عنوان یک ترم تحصیلی در دانشکده صداوسیما تدریس کرد. هنجارشکنیهای سریال در تمامی قسمتها به یک قسمت تقلیل داده شده و از آن نیز صرفا با این عنوان که نسبت به «روابط و چارچوبهای رسانه ملی دقت لازم را نداشتهاند» یاد شده است. گویا رئیس رسانه ملی نه تنها از نشانه رفتنِ حیثیت سازمان صداوسیما آنچنان نگران نیست بلکه صرفا «تحتالشعاع حاشیه سازیها» قرار گرفتن صداوسیما را نامناسب میداند.
اما مهم ترین نکتهای که در این نامه وجود دارد تاکید بر دو حالت خطرناک میباشد. از منظر رییس سازمان صداوسیما عوامل سازنده، ناظر و متولی که از زمان نگارش فیلمنامه تا تولید بارها و بارها محصول رسانهای (خصوصا سریال هایی شبیه پایتخت) را مورد ارزیابی قرار میدهند دارای درک «اشتباه، بی توجه و وادادگی» هستند که حالت مطلوب میباشد.
از سوی دیگر ممکن است تمام این مجموعه عریض و طویل دستخوش «عملیات مرموز و فتنه انگیز ستون پنجم فرهنگی دشمن» شده باشند.
آقای علی عسگری همین دو گزینه را پیشِروی مخاطب قرار میدهد. یک بار دیگر به دقت مطلب را بخوانید. ایشان تمام کسانی را که در ابتدای نامه از آنها تشکر کرده است، متهم به «اشتباه، بی توجه و وادادگی» کرده یا عوامل «عملیات مرموز و فتنه انگیز ستون پنجم فرهنگی دشمن» میداند!
البته یک گزینه دیگر باقی می ماند که قابل بررسی است. این که نگارنده محترم نامه پس از تشکر از تمامی عوامل دخیل در ساخت مجموعه پایتخت در ابتدای آن، در اواسط نامه شبیه بهبود دچار «سندروم دست بی قرار» شده است و به اشتباه به تمامی آن عوامل ، اتهام وادادگی و ستون پنجم دشمن زده! حالت غریبی است. این گزینه را کنار بگذارید اما سندروم دست بی قرار چیز خطرناکی ست. گاهی ممکن است دستِ مرموزِ دشمن از آستین یکی از همان مدیرهایی درآمده باشد که قرار است دستِ مرموزِ دشمن را پیدا کند. دوران ژنرالها و شوالیههاست دیگر... هرچیزی امکانپذیر است!
نویسنده؛علیرضا نظری، دانشجوی دکتری ارتباطات