ماجرای درگیری چه بود؟ گفته میشد این درگیری در تمرین پیش آمده بود اما بعدا تکذیب شد...
نه در تمرین نبود چون ما اجازه نمیدهیم هیچ اینجنت و دلالی به تمرینمان بیاید. ما هر روز ساعت 5/7 عصر در زمین راهآهن تمرین میکنیم که در آنجا یکشنبه بازی تدارکاتی پدیده و بادران انجام میشد. من اصلا نمیخواستم سر این بازی هم بروم و به همین دلیل به حسن بادامکی گفته بودم هر وقت دید بازی تمام شد به من بگوید که بیایم. دیدم ساعت 8 شد و خبری نشد. خودم به آنجا رفتم که فرهاد کاظمی را دیدم. به همین دلیل به رسم ادب سمت او رفتم و سلام و احوالپرسی کردم که دیدم یک نفر دارد به من فحش میدهد. برگشتم دیدم اینجنت مورد نظر است. وقتی این اتفاق افتاد سمتش رفتم که بچهها اجازه ندادند و جلویم را گرفتند. در همین حین دیدم او شیای تیز به سمت صورتم پرتاب کرد که به بینیام خورد و باعث شد خونریزی کند.
- آن شی ظاهرا سوییچ بود.
فکر میکنم. به هر حال بدجوری به صورتم خورد.
- حالا شما رفتید و شکایت کردید.
بله، شکایت کردم و پیگیر هستم. تا آخرش هم میروم چون این شخص از 2 ماه پیش علیه ما جوسازی را شروع کرد و هر بار پیغامهای عجیب و غریب میفرستاد و میگفت داغ فرزندت را ببینی و انشاءالله به آخر فصل نرسی و صحبتهایی از این دست. من تا الان سکوت کردم اما دیگر کوتاه نمیآیم.
- مگر مشکلش با شما چیست؟
ما با چند بازیکن جوان قرارداد امضا کردیم که او از ما خواست به آنها بگوییم بروند و با او بیایند. این بازیکنان اگر مدیر برنامه داشتند با آنها میآمدند. وقتی تنها آمدند من نمیتوانم بگویم برو با فلانی بیا. این مساله در شأن من نیست.
- ظاهرا یک سری مربی هم واسطه شدند که شکایت نکنید؟
بله، متاسفانه یک سری از مربیان تماس گرفتند و گفتند فلانی گفته میخواهد بیاید پایت را ببوسد و کوتاه بیا. تا الان فکر میکنم صد نفر را واسطه کرده اما من کوتاه نمیآیم. چون مدتی است که حتی کوچکزاده سرپرست تیممان را تحت فشار قرار داده که چرا به فلان بازیکن پول میدهید و به فلان بازیکن نمیدهید. از دوستان هم میخواهم واسطه نشوند و حرمت رفاقتها را نگه دارند چون بیاحترامی شده باید شکایت پیش برود. من هیچوقت اجازه باجخواهی ندادم و از روز اول کارم نگذاشتم نه اینجنت و نه دلال سر تمرینهایم بیایند. شاید برای خیلیها عجیب باشد اما این شیوه کار من است و آن را تغییر نمیدهم.