تابناک کهگیلویه و بویراحمد، فرامرز پژوه فعال سیاسی، اجتماعی و کارشناس حوزه نفت وگاز طی یادداشتی به یارانهها و کمکهای نقدی که هدررفت سرمایه های کلان مالی همراه با عدم موفقیت در مهار تورم و گسترش روز افزون فقر در کشور می باشد، پرداخت.
آنچه مسلم است، هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که تمام مردم آن از دریافت کمکهای دولت بینیاز باشند. حتی در کشور آمریکا که درآمد سرانه بالایی دارد، افراد سالخورده، بیماران و ناتوانان زیر پوشش حمایتهای دولتها قرار دارند. تنها مساله قابل بحث این است که با چه روشهایی میتوان بهتر به نیازمندان یاری رساند.
نیازمندان واقعی کشور چه کسانی هستند؟ باتوجه به پنهانکاری، فساد و عدم شفافیت مالی سطح درآمدها و عدم وجود آمار صحیح در کشور، امکان تشخیص نیازمندان واقعی وجود ندارد. با توجه به افزایش روز افزون فقر، روشن است که سیاستهای دولت در مقابله با فقر یا فقرزدایی، از جملهتشکیل سازمانهایی مانند کمیته امداد امام خمینی (ره) و پرداخت یارانههای نقدی و سایر یارانههای معیشتی با شکست مواجه شدهاند. پرداختهای نقدی نه تنها مانع تحرک افراد به سمت کاریابی و اشتغالزاییمیشود، بلکه منجر به افزایش نرخ زاد و ولد، کاهش تلاش برای کسب درآمد و سرمایهگذاری، و تمایل به افزایش مصرف و در نهایت افزایش تورم و کسری بودجه گردد. علم اقتصاد به دلایل زیر به پرداخت نقدی یارانه نه میگوید.
در سال 1389، متاسفانه دولت نهم با پیاده سازی یک سیستم اشتباه و ناکارامد نسبت به تشکیل سازمان هدفمندی یارانهها و پرداخت یارانه نقدی به مردم اقدام نمود. که نتیجهای جز افزایش تورم و گستردگی فقر و هدر رفت سرمایه های ملی حاصل نشده است. میزان واریز یارانه نقدی در طول چهارده سال (1389 تا 1402) تقریب به 146.4 میلیارد دلار برآورد میگردد(شکل 1).
این سؤال در ذهن بسیاری از مردم مطرح میشود که با این حجم از سرمایه، امکان ایجاد چه تعداد شغل دائم و فعالیتهای اقتصادی و عمرانی وجود داشته است (جدول 1). متأسفانه، مشاهده میکنیم که یارانههای نقدی جز هدررفت سرمایههای مملکت و افزایش تورم و فقر در جامعه، نتیجهای در بر نداشته است. بهطور کلی، انتظار میرفت که اینسرمایهگذاریها به ایجاد زیرساختهای مناسب و فرصتهای شغلیبرای جوانان و اقشار نیازمند منجر شود. اما بررسیها نشان میدهد که عدم برنامهریزی صحیح و مدیریت کارآمد، باعث ناکامی در بهرهگیری از این منابع مالی برای رشد و توسعه اقتصادی کشور شده است. لذا ضروریاست که در آینده با اتخاذ رویکردهای موثرتر و استفاده از منابع بهصورت هدفمند، بهجای توزیع یارانههای نقدی، بر روی پروژههای توسعهای و بهبود شرایط اقتصادی تمرکز شود.
شکل 1: میزان واریز یارانههای نقدی از سال 1389 تا 1402 (میلیارد دلار)
جدول 1: امکان ایجاد فعالیتهای اقتصادی و عمرانی با 146.4 میلیارد دلار یارانه نقدی
چرا از تجارب گذشته درس گرفته نشد؟ آیا نهادها و سازمانهای مانند کمیته امداد امام خمینی(ره) علیرغم دریافت بودجه و پرداخت کمکهای نقدی و معیشتی به نیازمندان، در فقرزدایی موفق بودهاند؟ که مجددا با راهاندازی سازمان هدفمندی یارانهها و پرداخت یارانه نقدی مشکلات نیازمندان رفع شود؟ یکی از نکات قابل توجه در تخصیص بودجه سالیانه 1402 این نهاد، با مبلغ 82 هزار میلیارد تومان، این است که علاوه بر مبالغ اختصاص دادهشده به پرداخت مستمری به خانوادههای تحت پوشش، حمایت از اشتغالزایی و ارائه تسهیلات قرضالحسنه به مددجویان، حدود 12 هزار میلیارد تومان نیز صرف هزینههای دستمزد و مزایای پرسنل و سایر هزینههای جاری این نهاد شده است (شکل 2). آیا با اهداف اصلی این سازمان منافات ندارد؟ این میزان بودجه در هزینههای جاری، با توجه به تعداد کارمندان آن که بیش از 22 هزار نفر برآورد میشود، موجب ایجادبار مالی عمدهای بر دوش دولت شده و پرسشهایی در خصوص کارایی و تأثیرگذاری این نهاد در مبارزه با فقر ایجاد میکند. با این حساب، بررسی و ارزیابی عملکرد کمیته امداد و چگونگی مصرف بودجهای که به آن تخصیص یافته، امری ضروری به نظر میرسد. سوال اینجاست: آیااختصاص بودجه به این سازمان (شکل 3) به واقع کمکی به فقرزدایی در کشور کرده است؟ به علاوه، نیاز است که راهکارهای بهینهسازی مصرف این بودجه و ارتقاء کارایی فعالیتها بهطور جدی مورد بررسی قرار گیرد. ارزیابی موفقیت یا ناکامی طرحها و برنامههای کمیته امداد میتواند به سیاستگذاران کمک کند تا تصمیمات بهتری در راستای حمایت از اقشار آسیبپذیر اتخاذ کنند و منابع مالی را بهصورت مؤثرتر مدیریت نمایند.
شکل 2: نحوه توذیع بودجه کمیته امداد امام خمینی(ره) (هزار میلیارد ریال)
شکل 3: میزان بودجه کمیته امداد امام خمینی(ره) در پنج سال اخیر (هزار میلیارد ریال)
نتیجه گیری
با توجه به توضیحات ارائه شده، پرداخت یارانه نقدی و کمکهایمعیشتی در راستای توذیع عادلانه ثروت به اشکال مختلف و با روشهایکنونی در کشور و تشکیل نهادهای موازی جهت فقرزدایی از کشور، نتیجهای جز افزایش تورم و فقر در جامعه نداشته است. ادامه اینسیاستها نه تنها بار مالی دولت را افزایش میدهد، بلکه به تشدید تورم و در نتیجه افزایش تعداد افراد فقیر نیز منجر میشود. تورم موجب شده داراها ثروتمندتر و فقرا فقیرتر شوند.
بنابراین، ضروری است که سیاستگذاران به سمت راهبردهای جایگزینحرکت کنند که بر اشتغالزایی و توانمندسازی اقتصادی (توانمندسازینیازمندان از جمله ارائه خدمات درمانی و بهداشتی، آموزشهای فنی و حرفهای، آموزشهای تخصصی و تغذیه رایگان) تأکید دارند. اینرویکردها میتوانند به عنوان تنها راهکارهای مؤثر برای کاهش تورم، افزایش رفاه نیازمندان و توذیع عادلانه ثروت در جامعه مورد توجه قرارگیرند. در نهایت، بازنگری در سیاستهای یارانهای و تمرکز بر طرحهایتوسعهای میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور کمک شایانی نماید.