به گزارش تابناک کهگیلویه وبویراحمد سایت کبناگفتگویی را با یکی از نخبگان سیاسی وفرزند یکی از بالاترین مقامات مذهبی استان انتشار داده که این گفتگو بطور کامل برای خوانندگان ارائه می شود.
سید مصطفی تقوی، فرزند ارشد آیت الله آمیر احمد تقوی روحانی برجسته ی استان کهگیلویه و بویراحمد، دکترای علوم سیاسی، استاد دانشگاههای تهران و دارای تالیفات متعدد در زمینه ی تحولات سیاسی ایران است. این محقق شناخته ی شده ی ملی در زمینه ی تحولات سیاسی و اجتماعی استان کهگیلویه و بویر احمد نیز صاحب نظر بوده و دارای تالیفاتی است. به همین خاطر فرصت را مغتنم شمرده و نظر وی را دربارهی پارهای از مسائل و مشکلات استان جویا شدیم که در ادامه پاسخهای وی را در اختیار خوانندگان قرار میدهیم:۱- حضرتعالی سالها در مسائل
تاریخی مطالعه و تاریخ سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد را بررسی کرده و به
نگارش درآوردهاید، با شناخت و مطالعه ای که از تحولات سیاسی و جامعه
شناسی حال و گذشته استان دارید، بفرمایید از نظر شما چرا استان با وجود
ظرفیتهای زیاد در بخش معدن، گردشگری، آب، نفت و نیروی انسانی توانمند،
هنوز نام محرومیت را با خود همراه دارد؟
ج- تحولات استان در ۵۰۰ سال گذشته را میتوان به دو مقطع قبل و بعد از انقلاب اسلامی تقسیم کرد.
در تقسیمات کشوری دورۀ صفویه، استان کهگیلویه و بویراحمد یک ولایت مستقل به
مرکزیت دهدشت بود، حاکم مستقلی داشت و از جایگاه و اهمیت شایستهای در آن
روزگار برخوردار بود.
اما پس از سقوط صفویه آن جایگاه را از دست داد و مرکزیت ولایت کهگیلویه از
دهدشت به بهبهان انتقال یافت. این وضعیت تا سال ۱۳۴۲ ادامه داشت.
از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷ با اجرای طرح انقلاب سفید و اصلاحات ارضی و …
تحولاتی در سطح استان کهگیلویه و بویراحمد رخ داد ولی این تحولات به
گونهای و در حدی نبودند که بتوان از مسالۀ ظرفیتهای استان و بهره برداری
از آنها سخن گفت.
در واقع در مقطع پس از انقلاب اسلامی و ظهور جمهوری اسلامی است که بحث
ظرفیتهای استان کهگیلویه و بویراحمد و بهره برداری از آنها امکان طرح پیدا
میکنند.
راهبرد انقلاب و نظام اسلامی، فراهم شدن زمینۀ تعامل مناسب میان جامعه و
نظام سیاسی نوین، ایجاد تحولات بنیادین، گسترش آموزش و تربیت طبقۀ تحصیل
کردۀ جدید و آمادگی آنها برای ایفای نقش در ادارۀ امور استان و کشور، رشد
فرهنگی جامعه و … از مهمترین عواملی هستند که زمینۀ فعلیت یافتن ظرفیتهای
استان را فراهم ساختند.
بنابراین در دوره جمهوری اسلامی است که جامعه از ظرفیتهای متنوع منطقه ی
خود آگاهی یافته، تراز مطالبات آن افزایش یافته، و خود را آماده و توانمند
برای به فعلیت رساندن آن ظرفیت ها میبیند. اما اینکه در این دوره چقدر ما
توانستیم این ظرفیتها را فعال کنیم و از آنها در جهت پیشرفت خود بهره
ببریم، مسائل مهمی در اینجا مطرح میشود که واکاوی آنها در این مختصر
نمیگنجد.
اما در مجموع، باید گفت که در این زمینه، به رغم فراهم شدن زمینۀ مساعد در
نظام جمهوری اسلامی، توفیق چندانی نداشتیم و نسبت به سایر نقاط کشور، بسیار
عقب ماندیم.
۲- علت این عدم توفیق و عقب ماندگی را چه میدانید؟
ج- برخی عوامل آن غیر ارادی هستند. مانند موقعیت جغرافیایی استان کهگیلویه
و بویراحمد، بن بست بودن آن و خارج شدن آن از مسیر مبادلات اقتصادی و
بازرگانی کشور و …
منطقه ی ما در دورۀ صفویه از موقعیت بسیار خوبی بهرهمند بود و شهر قدیم
دهدشت و آثار جادهها و پلهای متعدد استان حکایت از آن میکنند ولی پس از
صفویه این موقعیت را از دست داد.
اما عوامل ارادی در این زمینه مهمترند. منظور، عوامل انسانی و مدیریتی است
که میتوانند بر مانع جغرافیایی مسلط شوند و حتی آن را به فرصت تبدیل
کنند. در این زمینه، مسئولیت عمده متوجه نخبگان و نمایندگان مجلس و مدیران
کلان استان کهگیلویه و بویراحمد در سی و چند سال گذشته است.
۳-جایگاه شهرستانهای کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده را چگونه
میبینید؟ آیا این شهرستانها به جایگاه اصلی خودشان در حوزههای مختلف
علمی، آموزشی، گردشگری، خدمات شهری و… رسیدهاند؟ علت عقب ماندگی های موجود
در چیست؟
ج- همانطور که عرض کردم استان کهگیلویه و بویراحمد در ردیف توسعه نیافته
ترین استانهای کشور است. با این حال، وضعیت کهگیلویۀ بزرگ (دهدشت، چرام،
بهمئی، لنده)، نسبت به سایر نقاط استان، تأسفبارتر و نگران کننده است!
علت اصلی این وضعیت وخیم هم اجرای نامتوازن فرایند توسعه در استان است. به
این معنا که در دورۀ جمهوری اسلامی که زمینۀ مناسبی برای بهره برداری از
ظرفیتها و پیشرفت همه جانبه در استان فراهم شد، در اثر بی عدالتی در توزیع
اعتبارات و امکانات، ضعف مدیریت مدیران کلان استان، ضعف نمایندگان مجلس و
اشتغال آنها به امور روزمره و کم اثر در توسعه ی پایدار و … ، به وضع
نامطلوب امروز دچار شده ایم.
تا جایی که به دلیل ضعف های یاد شده، امروزه شاهد هستیم که با فاصله ی
بسیار زیادی از سایر نقاط استان کهگیلویه و بویراحمد، به دلیل نبود
زیرساختهای تولید و اشتغال در شهرستانهای کهگیلویه، چرام، لنده و بهمئی،
احساس یأس کهگیلویه بزرگ را فرا گرفته است و متاسفانه این احساس در بین
مردم در حال فراگیر شدن است و درصورت ادامه این شرایط، به مرور زمان افکار
عمومی به این نتیجه نزدیک می شود که زندگی کردن در این منطقه برای اهالی آن
بی فایده شده است.
متاسفانه این وضعیت موجب شده است تا خیل عظیمی از مردم، این منطقه را ترک
کنند. (مهاجرتهایی که شاید فقط ۱۰ تا ۲۰ درصد آن توجیه عقلانی داشته باشد و
مابقی آن ناشی از گسترش روز افزون این احساس یأس در بین عموم مردم این
چهار شهرستان است).
برای نمونه، همین چند روز پیش بود که آقای پوزش فرماندار کهگیلویه اعلام
کردند که در چند سال گذشته بیش از ۳۰ هزار نفر این منطقه را ترک کرده اند! و
اگر این روند ادامه پیدا کند در ۱۰ سال آینده اثری از کهگیلویه بزرگ باقی
نخواهد ماند!!
۴- بنظر جنابعالی برای برون رفت کهگیلویه بزرگ از این شرایط چه باید کرد؟
همینکه امروز این وضعیت نابهنجار برای همه ملموس شده است، و زنگ خطر را
برای همه روشن کرده است، اولین نقطه ی امید برای حل این معضل بزرگ و فراگیر
است.
به هر حال طبق سنت الهی سرنوشت هر قومی دردست خودش است. بخشی از این راه حل
در تغییر فرهنگ عمومی مردم برای نوع درخواستهایشان از نمایندگان و مسئولین
باز میگردد و بخشی دیگر از آن به اصلاح رفتار نمایندگان و مسئولین خرد و
کلان در شهرستان و استان و محور قرار دادن شاخص های توسعه بر می گردد.
جذب سرمایه های خارجی و ایرانی، کمک به سرمایه گذاران بومی، حمایت از صنایع
محلی، استفاده از منابع آبی استان به صورتی که دست کم ۵۰ درصد از منابع
آبی در خود استان استفاده شوند، آگاه کردن مسوولان ملی از وضعیت استان،
ایجادارتباط نزدیک با مسوولان برای جذب اعتبار، حمایت از نخبگان ملی و
فراری ندادن مغزها، استفاده از موقعیت جغرافیایی استان برای صادرات محصولات
کشاورزی، پیوند دادن بخش نفت استان به بخش های صنعتی، درامدزاکردن بخش
گردشگری شهرستان ها و استان، نگاه محلی نداشتن به توسعه (شهرستانی دیدن
مسائل) به نظر من از مهمترین راه کارهای خروج از وضعیت فعلی است.
شاید منابع آبی استان کهگیلویه و بویراحمد که ۱۰ درصد آب های ایران است از
مهمترین ظرفیت های توسعه استان باشد اما متاسفانه هم اکنون بخش ناچیزی از
این آب ها در استان صرف کشاورزی می شود و مردم و کشاورزان از این منابع
سودی نمی برند. با توجیه سیاست سازان و برنامه ریزان می توان انها را به
ساخت سدهای بزرگ در خود استان تشویق کرد.
به هرحال کهگیلویه و بویراحمد دارای ۲۵ درصد ذخایر نفت ایران است و باید
این ثروت را برای توسعه استان از آن استفاده کرد. با ایجاد صنایع مربوط به
بخش نفت و پتروشیمی می توان به این هدف رسید. البته پیگیری و رایزنی های
بسیاری می خواهد که تاکنون این مساله محقق نشده است اما به نظر من در صورت
کنترل آب های استان و شهرستان و ارتباط دادن نفت به توسعه، در ۱۰ یا ۱۵ سال
آینده مردم ما جایگاه مهمتری در اقتصاد ایران بازی خواهند کرد.
فراموش نکنیم که کهگیلویه در تاریخ این سرزمین همیشه از مهمترین و آبادترین
ولایات ایران بود که ازستاره های درخشان این سرزمین بود که متاسفانه از
مقطعی که قبلا به آن اشاره شد روند تخریب آن آغاز شده و هنوز نتوانسته
جایگاه تاریخی خود را بدست آورد.
۵- آیا از نیروی انسانی توانمند شهرستانهای کهگیلویه، بهمئی،چرام و لنده برای پیشرفت و رونق این شهرستانها به خوبی استفاده شد؟
ج- متأسفانه در گذشته، این قشر در تراز فکری و عملی نمایندگان مجلس و برخی
مدیران کلان استان جایگاهی نداشتند. اگر میداشتند شاهد وضعیت اسفبار
کنونی در این شهرستانها نبودیم.
۶- به نظر حضرتعالی آیندۀ کهگیلویۀ بزرگ نیازمند چه تصمیمی از
سوی مردم است؟ آیا اصولگرا یا اصلاحطلب، عامل پیشرفت کهگیلویۀ بزرگ است یا
با توجه به شرایط فعلی جامعه، افراد اعتدالی میتوانند موفقتر باشند؟
ج- پیششرط پیشرفت، ضمن احترام به تکثر سلایق، همگرایی و همافزایی
استعدادها است. بنابراین، استان ما از جمله کهگیلویۀ بزرگ، برای جبران عقب
ماندگی خود و ایجاد رونق، نیازمند حضور و به کرسی نشاندن گفتمانی است که
ورای این واگراییهای منطقهای و قومی و سیاسی، توان تعامل مناسب با نسل
نخبه و فرهیختۀ جامعه و ظرفیت علمی و عملی لازم برای جذب و ساماندهی آنها
را داشته باشد. البته در هدایت جامعه به سوی چنین تصمیمی، همین نسل نخبه و
فرهیخته میبایست ابتکار عمل را به دست بگیرد و مانع از این بشود که
گروههای دیگر به جای او تصمیم بگیرند!