در مورد علل بودن حجاب مطالبی زیادی از طرف موافقان بیان شده است که بعضیها عقیده دارند که علل حجاب بخاطر دستورات مکررا دین اسلام است و مسلمانان، چون به این دین عقیده دارند باید نسبت به دستورات آن بی تفاوت نباشند، و در مقابل بعضیها عقیده دارند که علل دیگر حجاب اینست که مسئله پاکیزگی جسم و روح از نگاههای آلوده دیگران است و ما همه این علل را قبول داریم و عقیده داریم که مسلمانان باید نماد و نشانه دین اسلام را داشته باشند و این یکی از این نمادهای همین مسئله حجاب است. اما ما در کنار اینها مسلما علل دیگری را داریم که مکمل علل این عزیزان خواهد بود.
اولین علل بودن حجاب اینست که حجاب مرز انسانی و حیوانی را جدا میکند. در کنار مسئله عفاف و پاکیزگی مهمترین علل حجاب همین جدا کردن مرزهای انسان از دیگر موجودات است که این مسئله متاسفانه توسط افراد مادیگرایان مورد توجه قرار نمیگیرند و همان منطق و منش که برای دیگر موجودات در نظر دارند برای انسان هم مورد استفاده میدهند و بدون توجه به این نکته مرز انسان و دیگر موجودات صرفا عقل نیست بلکه طرز پوشش و رعایت این گونه مسائل در ایجاد تفاوت بین انسان و دیگر موجودات تاثیرگذار است.
اگر ما مسئله حجاب را صرفا بخاطر نگاه تنگ نظران خودمان کنار بگذاریم انصافا در انسان شناسی خودمان باید شک و تردید کرد. انسان کرامت و شرافت دارد و این کرامت توسط جامعه و شرایط مختلف اجتماعی کسب نشده است بلکه صرفا بخاطر وجود انسان به ما داده اند و وظیفه ما اینست که از این کرامت و شرافت نگهداری میکنیم و آنها را در مرتبه دیگر موجودات پایین نیاوریم، بلکه هر روز بیشتر در کیفیت و رشد این کرامت تلاش کنیم و حجاب انصافا همین کار میکند. حجاب کرامت و شرافت انسانی را از بین نمیبرد بلکه فاصله انسان را از دیگر موجودات زیادتر میکنند. اما امروز متاسفانه در جامعه شاهد این مسئله هستیم که هر روز فاصله انسان و دیگر موجودات از همدیگر کم میشود و کم کم جامعه از شکل انسانی و غایت و هدف واقعی خودش که همان سعادت انسان و حرکت در مسیر تکامل و رشد جنبههای مختلف انسانی دورتر شده است.
علل دیگر مسئله حجاب وجود مسئله دیگری به نام آزادی است. موافقان آزادی میگویند که ما باید دنبال آزادی باشیم و هر گونه موانعی را باید از بین برد تا به آزادی دست پیدا کنیم. این سخن متاسفانه نشان از عدم درک واقعی و صحیح آزادی است. ما هم قبول داریم که انسان باید آزادی داشته باشند و از طریق این آزادی جنبههای دیگر این انسان و جهان را کشف و شکوفا کنند، ولی ما با هر گونه آزادی بی حد و مرز مخالف هستیم. آزادی باید در داخل چارچوپ باشد تا به دیگران آسیب وارد نکند.
امروز آزادی مورد نظر این عزیزان همان شکل حیوانی است که همه موجودات بدون توجه به این نکته برای یکدیگر ایجاد مزاحمت میکنند در حالی که آزادی مورد نظر ما نسبت به خود و دیگر هیچ گونه مزاحمتی ایجاد نخواهد کرد، بلکه این آزادی به انسان کمک میکند تا جنبههای گوناگون این جهان را کشف کند و خودش را برای حرکت در مسیر حقیقی و درست آماده کنند. امروز اگر به دنیای غرب و مابقیه افراد مادی نگاه کنیم مسلما مشاهده خواهیم کرد که دنیای غرب به نام آزادی، ولی با محتوای دروغ و فریب دادن جامعه چقدر انسان را از مرتبه واقعی خودش پایین آورده است. نمونه بارز آن ازدواج همجنس گرایان با یکدیگر است که برای مخفی کردن واقعیتهای مسئله ازدواج همجنس گرایان را به نام دفاع از انسان و نماد آزادی برای جهان توجیه میکنند در حالی که این آزادی در حد و شایستگی انسان نیست بلکه حیوانات هم این نوع کارهای را انجام نمیدهند، اما متاسفانه در داخل جامعه ما بدون دانستن مفهوم آزادی از این قانون همجنس گرایان به عنوان حقوق بشر و آزادی یاد میکنند.
اگر دنیای غرب واقعا دنبال آزادی و حقوق بشر است چرا انسان شناسی خودش را بر پایه غایت انسانی بنا نمیکند؟ چرا دنیای غرب هنوز کارهای پست و بی ارزش را انجام میدهند؟ انسان صرفا در دنیا نباید زندگی مثل مابقیه موجودات را داشته باشد و اگر هدف انسان همانند دیگر موجودات باشد پس چرا این کرامت و شرافت دارد؟ دلیل داشتن کرامت و شرافت بودن انسان چیست؟
اما علل دیگر وجود حجاب در جامعه به مسئله رشد و شخصیت افراد بر میگردد. انسان نمیتواند صرفا ادعا انسان بودن داشته باشد بلکه این انسان باید شخصیت و منش انسانی هم در خود پرورش و شکوفا کنند و یکی از نمادهای وجود شخصیت در انسان همین مسئله حجاب است. اگر ما دنبال رشد و تکامل انسان هستیم چارهای نداریم به جز اینکه نسبت به مسئله حجا بی تفاوت نباشیم. حجاب کمک زیادی به پرورش منش و رفتار انسانی میکنند. امروز آنچه در دنیای غرب مشاهده نمیشود همین شخصیت و منش انسانی است. دنیای غرب هر چیزی را به نام دفاع از حقوق بشر ارائه میدهند در حالی که حقوق بشر آنها نه حقوق دارد و نه بشر. اگر حقوق بشر برای اینها مهم باشد باید شخصیت و منش انسانی را در جامعه پیاده کنند. ما وقتی میگوییم بشر یعنی این موجود رفتار و منش انسانی دارد و به غایت و هدفی بالاتر از نیازهای حیوانی ایمان دارد که این شکل از بشر بودن در غرب دیده نمیشود، ولی ما، چون اعتقاد به منش و رفتار انسانی داریم ادعای حقوق بشر هم خواهیم داشت و نماد آن حجاب است. اگرچه جامعه ما متاسفانه به این نکات توجه نمیکنند، اما واقعیت اینست که غرب در رسیدن به مرحله حیوانی از دیگر موجودات سبقت گرفته است.
مختار سلیمانی