بابل نوین، یکی از کارکردههای ادبیات علیالخصوص حوزه شعر روایت دلدادگی در واقعه عاشورا است.
آنجا که هرچیز و هرکس برای رضای حقتعالی بر روی زمین حضور داشت و همه چیز برای او بود و بس.
شاعران متعهد نیز از پرتو حکمت و چند و چون واقعه عاشورا هریک ره توشهای برگرفته و سعی کردهاند تا شعر و طبع خود را به زیور حسین(ع) و یارانش گره زنند تا شاید از خاندان کرم ره توشهای نصیبشان شود.
یکی از شاعران و نویسندگان مازندرانی با الهام از واقعه عاشورا شعری سروده است که خواندنش حتما حال و هوای ما را عاشورایی خواهد کرد:
شبی که روح تو را آسمان صدا میکرد
کسی زداغ عزیزی خداخدا میکرد
برای خواندن "امن یجیب " پروانه
زبانه شعلۀ آتش زخود رها میکرد
برای گفتن " لبیک" کام خشکیده
نفس نفس گره از بغض سینه وا میکرد
اگرچه روح تو تا عرش کبریا میرفت
شکسته بال دلی را نصیب ما میکرد
به ناز و عاطفه خو کرده و نفهمیدیم
میان آتش و خون جسم تو چها میکرد
کنار نعش بخون خفتهات چه میشد گفت؟
شبی که روح تو را آسمان صدا میکرد
روحاله قليپور