کلام گهر بار امام در رابطه با اهل بیت معظم شان:
احتمال قوى میدهم كه پس از من براى انتقامجويى از من به بعض نزديكان و دوستانم تهمتها كه من آنها را ناروا میدانم بزنند
امام خمینی در گواهی مکتوبی که با دستخط مبارک خویش – که نسخه اصل آن موجود و متن آن نیز در صحیفه امام (جلد 17 صفحه 91) انتشار یافته است – چنین مرقوم فرموده اند :
امام خمینی در گواهی مکتوبی که با دستخط مبارک خویش – که نسخه اصل آن موجود و متن آن نیز در صحیفه امام (جلد 17 صفحه 91) انتشار یافته است – چنین مرقوم فرموده اند :
«بسم اللَّه الرحمن الرحيم -
23/8/1361 - الحمد للَّه على آلائه و الصلاة و السلام على أنبيائه و اوليائه سيّما النبي الختمي حبيب اللَّه صلى اللَّه عليه و آله سيّما غائبهم و قائمهم ارواحنا له الفداء.اين جانب هيچ گاه ميل نداشته و ندارم كه درباره نزديكان خود سخنى بگويم يا دفاعى كنم. لكن علاوه بر آنكه در پيشگاه مقدس حق- جل و علا- مقصر و مجرمم و از درگاه متعالش اميد عفو و بخشش دارم و تمام سرمايهام اعتراف به تقصير و عذر از آن است و در نزد مسلمانان و ملت عزيز نيز اعتراف به قصور و تقصير و از آنان اميد عفو و طلب آمرزش دارم، در پيش گروههايى و اشخاصى گناهانى نابخشودنى دارم و احتمال قوى مىدهم كه پس از من براى انتقامجويى از من به بعض نزديكان و دوستانم تهمتها كه من آنها را ناروا مىدانم بزنند و به آتشى كه بايد مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احياناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگيرند. و اكنون در حيات من گفتگوها و زمزمههايى به گوش مىخورد كه احتمال فوق را قوىتر مىكند. لهذا من احساس وظيفه شرعيه نمودم براى رفع ظلم و تهمت، نظر خود را نزد ملت عزيز اظهار كنم كه از قِبَلِ من در اين خصوص تقصيرى نباشد. يكى از آنان كه بيش از همه احتمال انتقامجويى از من درباره او مىرود احمد خمينى فرزند اين جانب است. اين جانب در پيشگاه مقدس حق شهادت مىدهم كه از اول انقلاب تا كنون و از پيش از انقلاب در زمانى كه وارد اين نحو مسائل سياسى شده است از او رفتار يا گفتارى كه بر خلاف مسير انقلاب اسلامى ايران باشد نديده ام و در تمام مراحل از انقلاب پشتيبانى نموده و در مرحله پيروزى شكوهمند انقلاب مُعين و كمك كار من بوده و است و كارى كه بر خلاف نظر من است انجام نمىدهد ...
در امور سياسى مدتى تهمتها زده شد كه احمد طرفدار منافقين است و من در طول مدت انقلاب مخالفتهايى از او مىديدم كه ديگران بر آن شدت و قاطعيت نبودند ... يا مسأله طرفدارى از بنى صدر، او مادامى كه من از بنى صدر به واسطه بعض مصالح جانبدارى مىكردم او هم گاهى طرفدارى مىكرد و آن گاه كه من پرده را بالا زده و او را بركنار كردم حتى يك مرتبه از او طرفدارى نكرد و مخالفت شديد مىكرد. يا مسأله خط سوم كه مدتى نقل مجالس مخالفان بود و تهمتهاى ناروا مىزدند و من او را امر به سكوت كردم و او هيچ گاه از خط انقلاب و اسلام خارج نبود و بالاخره اگر به واسطه انتقامجويى از من پس از من گروههايى به مخالفت او برخاستند من ديْن خود را به او به عنوان يك مسلمان و يك رَحِم ادا كردم و خداوند تبارك و تعالى حاضر و ناظر است...»