نامه ای متفاوت به کاندیداهای انتخابات

کد خبر: ۱۴۶۰۰۱
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۰ 16 December 2015
محمد سیمزاری از فعالان نام آشنای عرصه های فرهنگی و اجتماعی استان است. وی یادداشتی خطاب به کاندیداهای مجلس نوشته و به تابناک اردبیل ارسال کرده است . نامه ای دل نوشته گونه که در واقع گلایه ای صریح از ناملایمات روزگار و شاید بی ملاحظه گی و فراموشکاری برخی دوستان است ... 

سلام بر کاندیداهای مجلس
نمایندگان نیت و نور و نار...
بعضی از شما که سابقه رفاقت با حقیر دارید از سر لطف، سراغ سرای سوت و کورم را می گیرید و انتظار حمایت و تلاش از حقیری دارید که نامه ای متفاوت به کاندیداهای انتخاباتنمی تواند گلیم خویش از آب گل آلودِ روزگار کنونی ، بیرون کشد.
تلخ ترین تنهایی اش را تجربه می کند و آشوب دل شرحه شرحه خویش با در و دیوار دخمه ای در میان می گذارد و رفیق کتاب است و سیگاری که یکی یکی بترکاند حفره های ریه هایش را تا نزدیک شده باشد آن مقصود بی مقصد ...
و اگر فراغتی یابد تنها با خدای خویش صحبت می کند و سلطان خراسان، چرا که، دلبسته ی غریب طوس است، غریبی که خاران دیرین، این صبوران بیابانی، او را چون آیه ای در باد می خوانند، مردی که غریب از دودمان خویش، با وجود رُستن در این گودال بیغوله، هنوز خیل نامردان و نامردمان از هیبت نامش، چون بید بر خود میلرزند، و فوج مغلوبان مظلوم از شوکت همایونی اش نیروی ماندن توشه می گیرند،
آن مهمانی که خود میزبان ایران است ....

و نیز دل بسته ی "لا تَقنَطوُا مِن رَحمَةَ الله " نه از این باب که فرجی دنیایی سراغش آید یا بابی مادی به رویش گشوده گردد بلکه از آن جهت که درِ غیرالله نزند و ایمان اندک به مبلغی اندکتر نفروشد
بله... شما دوستان مع الواسطه و یا بلاواسطه سراغ حقیر را می گیرید و من مثل بقیه مردم، نمی گویم که در طی چهار سال پیش کجا بودید؟ و نمی گویم چرا این مدت که نیازی نداشتید سراغ از من نگرفتید ؟ چرا که قاعده بازی را می دانم، و نیک می دانم که قاعده بازی همین است و بشر زمانی سراغ کس یا چیزی را می گیرد که به آن یا او نیاز دارد
نیک می دانم آنهایی هم که زودتر سراغ می گیرند در حقیقت صداقتشان کمتر است و تنها فرقشان این است که سرمایه گذار بهتری هستند
پس نمی رنجم و شما هم نرنجید از من ، اگر در هیچ ستادی حضور نیابم و بر له هیچ کسی سخنرانی نکنم و قلم نزنم
می دانید؟! هنوز حبس فعالیت های پیشینم را نکشیده ام، و به خود می گویم این تاوان این دنیاست تاوان اُخروی چگونه خواهد بود؟
آیا می توانم جواب آنهایی را که بخاطر اعتماد به من رای دادند ( چه نمایندگی مجلس، چه ریاست جمهوری) بدهم؟
گذشته از همه اینها ، می دانید به چه چیزی شبیه ام؟
پیرمردی را می مانم که در زمانهای قدیم در کوچه های خاکی شهرمان می نشست و تیله بازی جوانان را می نگریست، او خود در زمان جوانی یا تیله بازی ماهر بود یا تیله بازی همیشه بازنده، در هر حال تیله، برای او ارزشی را ندارد که برای جوانان دارد ...
شاید اکثر شما دوستان به لحاظ سن و تجربه بالاتر از من هستید و شاید هم تشبیه فوق را بر نتابید، اما بزودی خواهید دانست که حق با من بوده است. 
من زود وارد جامعه شدم، یعنی هُل داده شدم به جامعه، و اینک به اندازه همان پیرمرد کوچه نشین تجربه دارم.
دوستان زیادی مستقیم و غیر مستقیم خودم را تشویق به ورود به عرصه انتخابات می کردند اما
نه آنقدر بی عقل بودم که با دوچرخه وارد پیست موتور سواری شوم ( یعنی در عرصه ای که در آن نه رکاب زنی برای دانش، بلکه پول برای پر کردنِ باکِ بنزینِ شهرت، شرط است و تعمیرات هر از گاهی موتور برای تناسبش با آب و هوا)
نه آنقدر بی وجدان بودم که بهشت خویش به قیمت جهنم دیگران بسازم
و نه آنقدر بی فکرم که جهنم خویش به قیمت بهشت شما بخرم
پاسخگوی اعمال خود نمی توانم باشم چگونه انتظار دارید پاسخگوی کردار و گفتار و پندار شما باشم !
درود بر همه شما و طلب پوزش از اینکه همچنان مانند آن پیرمرد کوچه نشین فقط به تماشا خواهم نشست، برنده را تشویق کرده و به بازنده دلداری خواهم داد ...


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۹
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۵
احسنت برشما
سید کمال الدین علوی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۶
درود بر برادر بزگوارم استاد سیمزاری اندیشمند فرهیخته وشاعر چیره دستی که همیشه نظم ونثرش رادر کوره اندیشه وتفکر پخته وبعد عرضه مینماید خیلی وقت است که تفکرات اینچنینی ذهنم را به شدت مشغول نموده بود ولی در نحوه بیان آن مانده بودم وقتی مطلب زیبایتان را خواندم آرام گرفتم لذا صمیمانه سپاسگذار تان میباشم اما در جایی مانده ام که نکند در برابر چشمان ما ودر روز روشن صاحبان قدرت وثروت افکار مردم را با پولهای کثیف مصادره نموده وبر سرنوشت ایتام آل محمد مسلط شوند آیا به خاطر این سکوت مواخذه ای نخواهد بود ؟؟ زبان امثال شما به عنوان شاعر اهل بیت باید رسالت شمشیر زهیر وهلال وبریر وامثالهم را انجام دهد سکوت من وتو وما منتهای آرزوی دزدان سر گردنه عالم سیاست است همیشه ارادتمند ودعاگویتان بوده والتماس دعا دارم
بهمن
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۶
بابا یه میزی پستی بهش بدین تا از افسردگی خودکشی نکرده. آدم یاد اشعار کارو میفته
(تابناک اگه مردی منتشر کن).
مدیر پایگاه سایت تابناک اردبیل: با شناختی که از اندیشه ها و توانمندیهای جناب سیمزاری داریم ، سپردن پست فرهنگی به ایشان از حقوق اساسی کل استان است و خانه نشینی این چهره ها را به معنای هدر رفت سرمایه های انسانی می دانیم
پاسخ ها
بهمن
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۹
آقای پورمجید برای یک رسانه خوب نیست تا نظرات شخصی خود را در طرفداری از یک فرد در قسمت نظرات بینندگان انتشار دهد. این از اخلاق حرفه ای به دور است. بهتر است مخاطبین خودشان به یکدیگر پاسخ دهند.
علیش پور
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۱
هر چند «خود ثنا گفتن ز من ترک ثناست» ولی برای روشنگری عرض می کنم
استاد سیمزاری یازده سال تمام نشان داده اند که یکی از بهترین مدیران فرهنگی کشور هستند و حتی بعد از مدیریت کانون پرورش فکری اردبیل برای مدیریت کانون پرورش فکری کل کشور مطرح بودند
بعد از ایشان دوستان و همفکران شما در کانون چه کردند ؟
ضمنن شما که از جای دیگر ناراحت هستید چرا در ذیل این مقاله ارزشمند می نویسید ؟
بعدش هم اگر شما تابناک را به طرفداری از استاد سیمزاری محکوم می کنید آیا بهتر نیست خودتان با نام واقعی مطلب می گذاشتید ؟؟؟؟
سیدمحمود مهدوی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۴۴ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۶
سلام. همینه. رسم روزگار رو عرض می کنم. فرد فرهنگی و هنرمند به وقت لزوم به چشم می آد و بعدش دیگر نه کسی سراغی از تو می گیرد و نه آشنایی می دهد که به هنگام انتخابات مدام می آمدند دنبالت و هی استاد استاد به نافت می بستند!
دكتر معصوم زاده
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۶
سلام خدمت برادر دردمندم جناب سيمزاري - دردي كه شما را آزار ميدهد در روح و جان و تن اين حقير خانه كرده است و تلاش كرده تا زمينم بزند و صدالبته شهرت طلبان دنيائي هم از باب حذف ، پا بر گلويمان گذاشته و ميگذارند كه يا با ما باشيد و يا ....و اين حقير هم جز خدا نگفته ام و نشناخته ام - تاسر نرود پا نكشم از سر كويت .....
بهانه اي شد بگويم هنوز اول راه هستيم و اگر منش ابوذر را پيشه كني بايد منتظر ربذه ها باشي ؟؟؟ عمرو عاص و سياست ماكيا ولي چنان در فعالان و دلالان سياسي نفوذ دارد كه خودشان هم نميدانند چه كسي دستشان را گرفته و كجا ميبرند .
از حضورتان ميخواهم در جامعه همراه مردم ستمديده باش و با قلم رسا و شيوايت بنويس و از هيچ كس جز خدا نخواه . پاينده باشيد و عاقبت بخير انشا الله
یاسین
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۸
یالان سوزون واجبی یوخ دوز سوزه نه دئمک...

نه مرادم نه مریدم

نه پیامم نه نویدم
نه سلامم نه علیکم
نه سیاهم نه سپیدم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمایم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته و برده ی دینم
نه سرابم نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم نه حقیرم نه فرستاده ی پیرم
نه بهر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم نه چنین است سرنوشتم

این سخن را من از امروز نه گفتم
نه نوشتم بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم:
حقیقت
نه به رنگ است و نه بو
نه به های است ونه هو
نه به این است ونه او
نه به جام است و سبو
گر به این نقطه رسیدی به تو سر بسته و در پرده بگویم تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را:
آنچه گفتند و سرودند
تو آنی
خود تو جان جهانی
گر نهانی و عیانی
تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطه ی عشقی
تو اسرار نهانی همه جا
تو نه یک جای
نه یک پای
همه ای با همه ای هم همه ای
تو سکوتی تو خود باغ بهشتی
ملکوتی تو به خود آمده از فلسفه ی چون و چرایی
به تو سوگند که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی
در همه افلاک خدایی
نه که جزیی
نه چون آب در اندام سبویی
خود اویی
به خود آی تا به در خانه ی متروکه ی هر عابد و زاهد ننشینی و
به جز روشنی و شعشعه ی پرتوی خود هیچ نبینی
و
گل وصل بچینی…..!
امیر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۲۴ - ۱۳۹۴/۱۰/۰۵
استاد ارجمند جناب آقای سیمزاری خوب مینویسند البته دوستداری کتاب مایه مباهات است و لایق فخر فروشی ، مطالبشان وزین و خواندنی ، استاد گرانقدر کمک به داوطلب نمایندگی مجلس خدمتی گرانقدر و ارزشمندیست که اگر داوطلب محترم حقیقتا نماینده باشد که لازمه این حقیقت بنظر اینجانب داشتن نشانه هایست که شناخت آنها اگر که سخت است ولی براحتی قابل دست یابی است برای ما مسلمانان بخصوص تشیع الگوهای بسیار خوبی در این زمینه وجود دارد که ما را در انتخاب بهتر یاری می کند
همه میدانیم مولایمان علی ( ع ) با آنکه حق صد در صد با ایشان بود هیچگاه اقدامی انجام ندادند خانه نشین بودند تا زمانی که اکثریت مطلق مردم به خانه ایشان ریختند و آنقدر اصرار کردند که بالاخره حجت بر حضرت امیر تمام شد بر خواستند که آنجا هم در داخل مسجد هنگام بیعت گرفتن مطالبی به مردم فرمودند که هیچکدام رنگ و بویی از خواهش جهت گرفتن بیعت ( به تعبیر امروز آرا ) نداشت امروزه آیا نمیتوانیم درصدی خیلی اندک از این رفتار مولایمان از شیفتگان نمایندگی مطالبه کنیم ؟
داوطلبی که خواهش ، التماس ، ریخت و پاشهای میلیونی و حتی دریوزگی می کند تا رای بدست آورد آیا نشانه ای آز آنحقیقت را داراست ؟ البته این روزها هم هستند افرادی هر چند کم و تا حدودی گمنام که میتوان در خدمتشان افتخار کرد افرادی چون حاج اسماعیل خوشنویس که آبروی نمایندگی بودند و میتوان در خدمت به آنها افتخار هم کرد ، فقط باید برویم و از آنها درخواست کنیم و ما باید شرایط آنها را بپذریم که البته ما را یاد داده اند تا چلوکباب نخوریم رای ندهیم !
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار