به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۴ مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که واکنش پزشکیان به انتقادات از کابینه پیشنهادی، دعوت پزشکیان به صبر و انتظار، وحشت از خونخواهی در خانه عنکبوت و شتاب خروج مهاجران افغان در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها وسرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
ولی الله شجاعپوریان مدیرمسئول همدلی در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان به پزشکیان فرصت دهیم نوشت: اعلام کابینه پیشنهادی مسعود پزشکیان موجی از انتقادات و مخالفتها را در روزهای اخیر به دنبال داشته است، اسامی مطرح شده در کابینه و واکنش منتقدان از چند منظر قابل توجه، تحلیل و پاسخ است:
۱- کابینه دکتر پزشکیان میتوانست مطلوبتر باشد؟ بله. منتقدان زیادی دارد؟ بله. اما در این میان یک بخش از تحلیلگران نیز علیرغم انتقادات، معتقدند که با توجه به مقدورات و محدودیتهای رئیس جمهور بهتر است که از دولت پزشکیان حمایت کرد؛ بسیاری از نقدهایی که در روزهای اخیر بر لیست پیشنهادی مطرح شده در یک بستر عادی قابل درک بوده و وارد است، اما همه ما با ساختار نظام سیاسی، محدودیتها، ممنوعیتها و حدود و ثغور نوشته و نانوشته آن آشنا هستیم و میدانیم که هرگونه کنشگری و مطالبهگری باید با توجه به مختصات این جغرافیای سیاسی باشد، در غیر این صورت نتیجه آن سرخوردگی نخبگان سیاسی و جامعه مدنی به ویژه بدنه رای دهنده و چشمانتظارِ نتایج انتخابات اخیر خواهد بود.
۲- پزشکیان صادقانه از همان ابتدا اعلام کرد که نه برای بحث و دعوا و کشمکش سیاسی، بلکه برای حل مشکلات مردم در حد توان خودش به میدان آمده است، بخش بیشتری از مردم که شرکت در انتخابات را برگزیده بودند، نیز به همین رویکرد و دیدگاه او اعتماد کردند و نام او را به صندوق انداختند، پس اگر کابینهای را با چنین چشماندازی معرفی کرده، ورای اینکه افراد آن مطلوب ما باشند یا نباشند، این در جهت مشی اعلام شده او در انتخابات بوده و باید از آن حمایت کرد؛ درواقع بیشتر حامیان پزشکیان خواستار حل مشکلات ولو با کابینهای غیرهمسو هستند، نه دولتی همسو، اما بیدستاورد!
۳- کابینه پزشکیان باید از مجلس رای اعتماد بگیرد، ترکیب کنونی مجلس نیز بر همگان آشکار است که چه اندازه با مواضع پزشکیان همراه است، پس غیرمنطقی نیست اگر پزشکیان برای عبور از چالش مجلس، دست به انتخابهای متفاوتی زده باشد. سیاستورزی در میدان عمل با کنشگری در فضای مجازی از زمین تا آسمان فاصله دارد، گلایهمندی و دلخوری بسیاری از حامیان پزشکیان قابل درک است، اما در قیاس با ساختار سیاسی کشور باید تا حدودی حق را به پزشکیان داد و البته به او فرصت داد تا با عمل به وعدههایش حامیان خود را راضی کند.
۴- واقعیت آن است که کشور در دو دهه گذشته در شرایط خاصی قرار گرفته است، بسیاری از زیرساختهای کشور در زمینه برق، بنزین، گاز، آب و ... با ناترازی و بحرانهای وحشتناکی روبهروست، تحریمهای اقتصادی شرایط کشور را سختتر کرده است، دولت پزشکیان هم میراثدار چالشها و مشکلات دولتهای گذشته است، از این رو نمیتوان با چشم بستن بر روی واقعیتهای موجود انتظار داشت او بدون تعامل با نهادهای قدرت بر مشکلات فائق آید؛ دلسوزان کشور بیشتر از هر زمانی دریافتهاند فضای فعلی، فضای تقابل و نزاع سیاسی نیست و برای حل مشکلات باید از برخی انتظارات کوتاه آمد، حتی اگر رقیب بدون درک درستی از شرایط کشور بر طبل اختلاف و تفرقه بکوبد.
۵- اگر به سه ماه پیش برگردیم انتصاب بسیاری از مدیرانی که امروز نسبت به آنها نقد داریم، آرزویی دست نایافتنی بود، تجارب چند انتخابات اخیر نشان داده حاکمیت عزمی برای شنیدن صدای معنادار مردم در انتخابات و یا حتی ۶۰ درصد تحریم کننده انتخابات ندارد، از این رو باید متناسب با چنین تجاربی از دولت پزشکیان توقع تغییرات و دستاوردهای حداقلی داشت، به واقع اگر دولت پزشکیان با وجود همین کابینه، در مطالباتی همچون ساماندهی گشت ارشاد و حذف برخوردهای سلبی و رفع فیلترینگ بتواند اقدام موثری انجام دهد و بخشی از مشکلات اقتصادی-اجتماعی مردمرا حل کند، باید به آن نمره قبولی داد.
۶- دلخوری اصلاحخواهان که اصلیترین بخش حامی پزشکیان در عرصه انتخابات بودند، قابل درک است، اما مهمتر از درک، شرایط سخت کشور و تلاش برای عبور از آن است؛ بهتر بود که اعتماد بیشتری به مدیران درجه اول همسو با خواستههای مردم میشد، اما حالا که به هر دلیلی تعداد چهرههای نماینده این تفکر در میان وزرای پیشنهادی پزشکیان کم است، بهتر است به جای ناامید کردن جامعه و فشار بر دولت پزشکیان، با مطالبهگری و نه سهمخواهی، رئیس جمهور را در این مسیر سخت حمایت کرد؛ کمتر آدم حتی مخالفی نسبت به صداقت پزشکیان شک دارد، حال که او عزم جدی برای تعامل با ارکان قدرت در جهت تغییر در وضع مردم دارد، باید اختلافات و انتظارات را کنار گذاشت و او را یاری کرد. او در عرصه مقدورات حرکت کرد. اما طبیعی است که خواسته رای دهندگان، نزدیکی مقدور به مطلوب است. مردم به پزشکیان یک فرصت بزرگ دادند، منتقدان یک فرصت دیگر هم به او بدهند.
حنیف غفاری طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز نوشت: سران آمریکا و ۴ کشور انگلیس، آلمان، فرانسه و ایتالیا در بیانیه مشترکی خواستار انصراف ایران از حمله به رژیم صهیونیستی شده و اعلام کردند: «آماده دفاع از اسرائیل در برابر تهدیدات ایران هستیم. ما از تلاشها برای کاهش تنش در خاورمیانه حمایت میکنیم». تاکنون بارها درباره پیوند مطلق لابیهای صهیونیست با جریانهای سنتی و حتی نوظهور قدرت در اروپا سخن گفتهایم؛ از لابیهای صهیونیست متنفذ در احزاب سوسیال ـ دموکرات تا یهودیانی که در احزاب محافظهکار و ملیگرا سکان هدایت پارلمان و دولتهای اروپایی را در دست گرفتهاند. این بار، اما قصد بازخوانی فعالیتهای آشکار و پنهان لابیهای صهیونیست در غرب را نداریم! آنچه در فرامتن بیانیه وقیحانه ۵ کشور عضو گروه ۷ دیده میشود، فراتر از یک لابیگری یا تعهد ساده به دفاع از تروریسم صهیونیستی بوده و نقطه آشکارساز تعلق راهبردی این بازیگران به تلآویو است. در این معادله شیطانی، رژیم اشغالگر قدس حکم متغیر مستقل و ۵ کشور تنظیمکننده بیانیه اخیر، حکم متغیر وابسته را دارند. شهروندان کشورهای اروپایی این ترکیب و معادله را در جریان جنگ غزه پس زده و رسما از آن عبور کردهاند. اولاف شولتس صدراعظم سوسیال ـ دموکرات آلمان، جورجیا ملونی نخستوزیر نوفاشیست ایتالیا، امانوئل مکرون رئیسجمهور ظاهرا مستقل فرانسه و کییر استارمر نخستوزیر برآمده از حزب کارگر انگلیس، جملگی به مهرههای بازی صهیونیستها در نظام بینالملل تبدیل شدهاند و حتی پیام خیزشهای گسترده و عمیقی را که در جوامع آنها علیه ماهیت و موجودیت صهیونیسم و متعلقات آن در جهان امروز رخ داده، درک نکردهاند. البته ملتهای اروپایی در طول بیش از ۱۰ ماه سپری شده از جنگ غزه، فرصت لازم را به سیاستمداران خود جهت بازگشت از این مسیر دادهاند و این فرصت به لحظات پایانی خود رسیده است.
نکته مهم دیگری که در این باره لازم است مورد توجه قرار گیرد، معطوف به نوع مواجهه جمهوری اسلامی ایران با تنظیمکنندگان بیانیه آمریکایی - اروپایی اخیر است. ۵ کشور امضاکننده بیانیه و رژیم اشغالگر قدس، ۶ ضلعی ترور و خشونت هستند و تفکیک آنها از یکدیگر یک خطای بزرگ محسوب میشود. سوال اساسی این است: چرا پس از ترور ناجوانمردانه شهید اسماعیل هنیه، خبری از تنظیم این بیانیههای جمعی در محکومیت جنایت رژیم اشغالگر قدس نبود؟ این به معنای حمایت محض از کنشگری تروریستی رژیم کودککش اسرائیل و در مقابل، ایستادگی مطلق در برابر اقدام طبیعی و قطعی جمهوری اسلامی ایران و دیگر اضلاع جبهه مقاومت است. پیام بیانیه اخیر، اعلام رسمی شراکت کشورهای امضاکننده آن در شهادت دکتر هنیه است. آمریکا و ۴ کشور اروپایی سند محکمی را در تایید همراهی خود با جنایت اخیر صهیونیستها (و سایر جنایات انجام شده از سوی این رژیم) به نظام بینالملل ارائه دادهاند که قطعا در تدوین راهبردها و حتی تنظیم تاکتیکهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران و دیگر اجزای جبهه مقاومت، مورد استناد و توجه قرار خواهد گرفت. نهتنها بیانیه اخیر ۵ کشور غربی در حمایت از رژیم اشغالگر قدس منجر به تغییر تصمیم و حتی چگونگی پاسخ قطعی جمهوری اسلامی ایران در قبال ترور شهید هنیه نخواهد شد، بلکه بیش از پیش ما را متوجه نسبت شبکه تروریستی آمریکا - اروپا در غرب آسیا میسازد.
نکته پایانی اینکه آمریکا و بازیگران اروپایی در طول ماههای سپری شده از جنگ غزه بارها مانع انعقاد توافق آتشبس دائم در جنگ غزه شده و حتی در روند مذاکرات قاهره نیز نقش منفی و بازدارندهای ایفا کردند. امروز همه این بازیگران با اسم رمز «آتشبس دائم» در صدد جلوگیری از «پاسخ قطعی» ایران، حزبالله لبنان، حزبالله عراق، ارتش سوریه، انصارالله یمن و حماس هستند. چنین تلاش مذبوحانهای از سوی غرب در حالی انجام میشود که بنیامین نتانیاهو اساسا انعقاد توافق آتشبس واقعی را خط قرمز خود قلمداد میکند و بازیگران اروپایی و آمریکایی نیز با سوءتفسیر عامدانه خود از مفاد و تبصرههای سند توافق، زمینه را جهت استمرار کشتار و نسلکشی رژیم منحوس صهیونیستی فراهم میسازند. اضلاع جبهه مقاومت بخوبی نسبت به ماهیت سناریوی اخیر غربی- صهیونیستی تدوین شده پس از ترور شهید هنیه آگاه هستند و همین آگاهی، اصل انتقام خون شهید هنیه و حتی شدت و ضریب تاثیرگذاری فوقالعاده آن را تضمین میکند.
بیانیه اخیر آمریکا - اروپا علاوه بر اثبات ادغام و هضم آنها در مناسبات راهبردی و تروریستی صهیونیستها، بیانگر شکاف عمیقی است که میان دولت - ملت در آمریکا و اروپا ایجاد شده و ترمیم آن دیگر ناممکن خواهد بود. تنها راه پر شدن این فاصله، انهدام ساختارهای کنونی قدرت در غرب و جایگزینی ساختارهای مستقل و مردممحور است. این همان سرنوشتی است که آمریکا و اتحادیه اروپایی گریزی از مواجهه با آن نخواهند داشت. در این صورت، مشاهده چهره شرکای غربی نسلکشی غزه و دیگر جنایات رژیم صهیونیستی دیدنیتر از هر زمان دیگری خواهد بود. تا آن زمان، فرصت اندکی باقی مانده است؛ انشاءالله.
روزنامه هم میهن در سرمقاله امروز خود با عنوان یکـ هیچ به سود پزشکیان نوشت: در پی انتقاداتی که درباره فهرست پیشنهادی رئیسجمهور مطرح شد، آقای پزشکیان واکنش خوب و کوتاهی نشان داد و گفت: «مردم عزیز! سرمایه بزرگ دولت شمایید، توجه و حساسیت شما در انتخاب اعضای کابینه ارزشمند است. بیتفاوتی به رفتار سیاستمداران جای خود را به انتقاد داده است. این یعنی ما یک گام به جلو رفتهایم. در مرحله انتخاب و بررسی کابینه از صاحبنظران متعددی مشورت گرفتیم و تلاش کردیم با رویکرد وفاق و همدلی، بهترین وضعیت ممکن را با ظرفیتهای موجود رقم بزنیم. صبر کنید کابینه کار کند و آنرا از روی عملکردش نقد کنید.»
این پاسخ را باید تاریخی دانست. برای اولین بار یک رئیسجمهور در برابر هجمهها و حتی تمسخرهای برخی افراد علیه فهرست وزرای پیشنهادی او، بهجای آنکه دربست طرف مقابل را تخطئه کند و یا انگیزهشناسی نماید و اقدام آنان را به تبلیغات فراسوی مرزها ربط دهد؛ خیلی متمدنانه و با احترام ابتدا به منتقدان احترام گذاشت، سپس نهتنها نقد و حساسیت آنها را توطئه ندانست، بلکه از آن بهعنوان یک سرمایه ارزشمند یاد کرد و انتقاد آنان را بهجای بیتفاوتی نسبت به رفتار سیاستمداران یک گام به پیش دانست. سپس خیلی کوتاه توضیح داد که یکم؛ در انتخاب کابینه مشورت کرده است. دوم؛ سعی کرده با رویکرد وفاق بهترین ظرفیت ممکن را رقم بزند. سوم و بالاخره؛ ارجاع روشنی به عملکرد خود در آینده داده است. موضوعی که بسیار روشن و قابل سنجش است.
این یعنی وارد یک فضای پاسخگویی جدید دولت به جامعه و مردم شدهایم. این یعنی در مقابل منتقدین، یک بر صفر به سود پزشکیان شد. اکنون باید منتقدین هم بهجای حرفهایی که ناشی از بیاطلاعی است، روشن و با ادبیات محترمانه نقد کنند و پاسخ دهند. گرچه پاسخ آقای پزشکیان خوب و متین و سازنده است، ولی همچنان این پرسش مطرح است که چرا همزمان با معرفی کابینه پیوست رسانهای مناسبی برای آن طراحی نکردند که همین حرفها و بیش از آن را همزمان با انتشار فهرست بزنند، تا فضای موجود شکل نگیرد؟ شاید آقای پزشکیان هنوز به اهمیت جریانسازیهای رسانهای بهویژه در ایران واقف نشدهاند.
متاسفانه به دلیل نهایی نکردن مسئولیتهای رسانهای دولت، همچنان با این وضع دست به گریبان خواهیم بود و امیدواریم که هر چه زودتر این نقیصه برطرف شود. نکته بسیار مهم دیگر وجود قوانین و مقررات ضد توسعه و مشارکت است که آثار منفی خود را در جریان انتخاب کابینه نشان داده است و بدتر از این در آینده و در جریان انتصابات معاونان و مدیران کل، خود را نشان خواهد داد. قوانین خودتحریمی که شاید عوارض منفی آن از تحریمهای آمریکا کمتر نباشد. داشتن صلاحیتهای حرفهای و عمومی برای قرار گرفتن در پست و مقامهای دولتی امری ضروری است و در این بحثی نیست؛ ولی توسعه این ضوابط به موضوعاتی که بخش اعظم نیروی انسانی کشور را از دایره مدیریتی خارج کند، بدتر از هر تحریمی است و این بدترین خودتحریمی است.
برای اثبات این ادعا پیشنهاد میکنیم برای یک پست مدیریتی فرضی فراخوان داده شود و هر کسی که خود را صالح میداند، نامزد شود و یک گروه کارشناسی آنان را رتبهبندی صلاحیتی کند. تردید نباید داشت که اغلب آنان دچار موانع صلاحیتی خواهند شد و فقط گروهی اقلیت با امتیازات ویژه، این موانع شامل حالشان نخواهد بود. آقای پزشکیان در اولین گامهای خود نهتنها باید فیلترینگ اینترنت را بردارد و حذف کند؛ بلکه از آن مهمتر باید فیلترینگ نیروی انسانی در گزینشها و تا مشاغل مثلاً حساس را بردارد. اطمینان داریم که در جریان همین انتخاب کابینه با مواردی مواجه شدهاند که فرد مورد نظرشان با تمام صلاحیتهای عمومی و اخلاقی و علمی رد شدهاند و از این موارد بسیار زیاد است. همانگونه که خود ایشان هم چند بار ردصلاحیت شدند و این خسارت بزرگی برای کشور است.