زمین غرق در سردی که میشود، درختان خشکیده انتظار گرمای خورشید درونشان لبریز میشود، سرما دانه های درون خاک تیره را احاطه میکند، یخبندان در بافت موجودات همچون زمین رخنه میکند همه و در انتظار تحول اند از دور گویی زمین در حال سپری کردن آخرین نفس های خودش است و در این هنگام است خورشید غالب میشود بر سرما، امید پیروز میشود و عشق شعله میکشد از دل سرما، یخبندان ها جاری میشوند بر زمین سرد و آبیاری میکنند شعله های عشق را که جوانه میزند از دل دانه ها و سر برمیآورد از خاک. زندگی در درختان به جریان میافتد و همه طبیعت پر میشود از شکوفه های زیبا گویی بوم طبیعت به دست کودکی سپرده شده و او با ذوق کودکانه خود هر طور که دوست دارد رنگ ها را روی بوم میریزد.
ایرانیان از دیرباز این روز را به یمن شروع دوبارهی زندگی در زمین و برابر شدن ساعات روز و شب جشن میگرفتند و این روز را نوروز نام نهادند که در تاریخ ایران این روز همان روز شکست اهریمن و بازگشت شادی و برکت به سرزمین ایران است و کشت جو به عنوان سبزه به همین موضوع اشاره دارد. در روایات ایرانیان آمده است که در برهه ای از زمان سلطنت حضرت سلیمان بن داوود او انگشتر خود را گم کرد و سلطنت از دست او بیرون رفت اما پس از چهل روز او انگشتر خود را یافت و سلطنت به او بازگشت و ایرانیان برای توصیف این روز نوروز را به کار برده اند. ایرانیان هر ساله به استقبال این روز میروند، خانه تکانی میکنند تا خانه زندگی و دلشان را از غبار پاک کنند و سفره هفت سین میاندازند. و قبل از شروع سال تحویل دعای مخصوص به نوروز را میخوانند و چه زیبا گره خورده است فرهنگ ایرانی و اسلامی، فرهنگی غنی و تاریخی، که با گذشت زمان و طی حکومت های مختلف نوروز کمرنگ شده بود اما بعد از روی کارآمدن حکومت صفوی و رسمیت مذهب تشیع برخی آداب اسلامی با آئین نوروزی درآمیخت و موجب رونق بیشتر نوروز شد. و تا به امروز این رسم باستانی ادامه دارد و محترم شمرده میشود و حتی این روز در کشور های دیگر هم به عنوان نوروز شناخته میشود و در برخی کشور های دیگر این روز تعطیل رسمی است و مردم آن را جشن میگیرند. اما استقبال مردم ایران از این ایام بینظیر، شکوهمند و خلاقانه است.
فصل بهار برای مردم ایران فصلی به یاد ماندنی و غنی از خاطرات و لحظاتی سرشار از شادی است و بهانه ای وسوسه انگیز برای دور هم بودن و در کنار آن حفظ سنت های دیرین سرزمین مان است.