خاطره مجری تلویزیون از گیلان؛

خاطره منصور ضابطیان از دوران دانشجویی در گیلان

این شب ها ساعت ۲۲ که می شود دل خیلی ها هوای یک حال آرام را می کند. هوای جایی که توصیه و نصیحت نمی کند که چطور زندگی کنید و حتی کوششی ندارد که شما را بعد از یک بمباران اطلاعاتی از صبح تا شب در مسیر آموزش های جدیدی قرار دهد.
کد خبر: ۱۰۶۷۲
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۰ 05 March 2015
به گزارش تابناک گیلان،منصور ضابطیان از اینکه اصلا شخصیت نوستالژی بازی ندارد و سختی های دهه ۶۰ که شاید شیرکاکائو هم به سختی پیدا می شد و همچنین اینکه اگر قرار باشد همین حالا با زندگی خداحافظی کند حسرتی در دل ندارد، گفت.

این شب ها ساعت ۲۲ که می شود دل خیلی ها هوای یک حال آرام را می کند. هوای جایی که توصیه و نصیحت نمی کند که چطور زندگی کنید و حتی کوششی ندارد که شما را بعد از یک بمباران اطلاعاتی از صبح تا شب در مسیر آموزش های جدیدی قرار دهد. 

خاطره منصور ضابطیان از دوران دانشجویی خود در گیلان

ساعت ۲۲ که می شود فارغ از بسیاری از دغدغه های روزانه شبکه آموزش را روشن می کنید تا تنها موسیقی روحتان را منظم و موزون سازد، قصه ای گوش کنید و یا خاطراتی را از گذشته های دور بشنوید خاطراتی که می توانند خیلی خیلی نزدیک و شبیه به هم باشند و بعد با یک عده آدم هایی که قرار نیست خیلی اتوکشیده در مقابل شما بنشینند و یا ایستاده و پرحرکت در مقابل دوربین راه بروند تا مبادا شما حوصله تان سر برود رو به رو شوید.

این هفته این مجری دوست داشتنی از خاطره دوران دانشجویی خود در دانشگاه گیلان گفت.

در سال های بعد از جنگ به دانشکده پزشکی رشت می رفتم و محال بود که اتوبوس در راه پنچر نکند و اصلا این جزیی از ویژگی های سفری ما شده بود که لاستیک اتوبوس پنچر شود چون بعد از جنگ به دلیل محدودیت ها و امکانات لاستیک های خوبی وجود نداشت اما اکنون به راحتی می توان با اتوبوس های وی آی پی سفر کرد.

خاطره منصور ضابطیان از دوران دانشجویی خود در گیلان

حرف بر سر این است که باید قدر آنچه را که داریم، بدانیم و در حال زندگی کنیم. من از زندگی در حال و لحظه کنونی تا زمانیکه زنده و سالم هستم لذت می برم. در این مورد خیام بسیار مرا تحت تاثیر قرار داد چون توصیه می کند که آدم ها از زندگی خود لذت ببرند و من هم فکر می کنم که باید از هر آنچه که این رضایت و خوشی مشروع را به شما می دهد، استفاده کنید چون عمر خیلی کوتاه است و زمانی احساس می کنید که وقت خود را از دست داده اید.

 با این همه اگر همین لحظه به من بگویند که باید از این دنیا بروی احساس می کنم که دیگر حسرتی برای زندگی ندارم چون یاد گرفته ام که از همه موقعیت های خود استفاده کنم. به طور مثال کاری که الان در تلویزیون انجام می دهم رویای دوره کودکی من است.
منبع: تابناک
آخرین اخبار