یادداشت سیاسی
افرادی که راس این جریانات قرار گرفته اند که ممکن است از ابتدا هیچگونه نظر خاصی نداشتند و فقط هدفشان خدمت به نظام و مردم بود اما متاسفانه حس قدرت طلبی و اقتدار گرایی که خصیصه اغلب افراد است در آنها ریشه دوانده و جریانات را به همان ارباب رعیتی قبل از انقلاب سوق دادند و این جریانات که باید خروجی آنها نتیجه خرد جمعی و مشورت عمومی باشد قائم به فرد شدند و از اهداف اصلی خود خارج گردیدند
کد خبر: ۸۰۸۹۴۴
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۴ 26 December 2019
تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، سید حسن دانشی طی یادداشتی به مقایسه نظام ارباب و رعیتی قبل از انقلاب با عملکرد جناح ها و تشکلهای سیاسی بعد از انقلاب در استان کهگیلویه و بویراحمد پرداخته است.
در این یادداشت آمده است : ابتدا لازم است برای یادآوری افراد سالخورده و آگاهی افراد جوان و تحصیل کرد شمه ای از رفتارها و کردارهای ارباب رعیتی پیشین توضیح داده شود قبل از انقلاب اسلامی در مناطق عشایری به خصوص استان ما منطقه های جغرافیایی بین خوانین یا همان ارباب ها تقسیم شده بود البته این تقسیم بندی جغرافیایی شامل مردمی که در آن مناطق زندگی می کردند نیز می شدیعنی در واقع مردم بدون اراده و خواست خودشان بین ارباب ها تقسیم شده بودند و در هر منطقه ای ارباب حاکم مطلق آن مردم بود و در تمام امور زندگی رعایا دخالت داشت و رعیت سالانه باید مالکانه به ارباب پرداخت می کردندو کمتر کسی مگر مباشرین و نزدیکان ارباب حتی زمینی که احیاء کرد بود در ید خودش بود در اصل متعلق به ارباب بود و در بعضی مناطق اگر ارباب صلاح می دید که فلان کس باید همسرش را طلاق دهد طرف برخلاف میل باطنی خود وهمسر از هم جدا می شدند یعنی ارباب درریز و پیز زندگی رعیتهایش دخالت و حاکمیت داشت و افراد فرصت طلب و چاپلوس نیز دور ارباب برای خوش خدمتی مافیایی درست می کردندکه اگر رعیتی اظهار وجود می کرد فورا به عنوان خائن و نمک به حرام سرکوب و تسلیم می شد یا باید فرار می کرد ورعیت ارباب دیگری می شد که تفاوتی هم برایش نداشت این سرگذشت ارباب رعیتی قبل از انقلاب 57 بود که بصورت خیلی خلاصه و موجز عرض شد.
ارباب ، رعیتی قبل از انقلاب ، راهی که سیاسیون بعد از انقلاب می روند!
 
اما  دسته بندی های سیاسی بعد از انقلاب با کمال تاسف با شیب ملایم و با نامهای دیگر به همان سمت وسو سوق داده شد که یا دست های پشت پرده هست یا ناخواسته براساس رسوبات همان فرهنگ و آداب قبل کشیده می شود که جوانها و تحصیل کردگان باید تاریخ گذشته نه چندان دور مردم ما را بدانند و آن بدبختی ها و آن زندگی نکبتی که حتی مردم به عنوان رعیت بر ناموس خودشان هم اختیار تام نداشتند  بیاد بیاورند و بدانند برای گذر از آن وضعیت اسفبار این ملت چه جانفشانی کرد و چه شهدای گران قدری تقدیم نمودحالا شباهت جریانات سیاسی استان و سوق دادن آنها به همان سنت ارباب و رعیتی قابل تامل می باشد پس از پیروزی انقلاب جریانات سیاسی نمود پیدا کردند و مردم با توجه به ذائقه فکری و سلایقی که داشتند وارد این جریانات شدند که البته کار خوب و پسندیده ای نیز هست اما افرادی که راس این جریانات قرار گرفته اند که ممکن است از ابتدا هیچگونه نظر خاصی نداشتند و فقط هدفشان خدمت به نظام و مردم بود اما متاسفانه حس قدرت طلبی و اقتدار گرایی که خصیصه اغلب افراد است در آنها ریشه دوانده و جریانات را به همان ارباب رعیتی  قبل از انقلاب سوق دادند و این جریانات که باید خروجی آنها نتیجه خرد جمعی و مشورت عمومی باشد قائم به فرد شدند و از اهداف اصلی خود خارج گردیدند و فرد تصمیم گیر تبدیل شد به ارباب و اعضا و زیر مجموعه تبدیل شدند به رعیت و بله قربان گو همانند اربابان قبل از انقلاب که عده ای چابلوس و فرصت طلب حلقه مافیایی دور ارباب به وجود می آوردند که هر رعیتی برخلاف نظر و ایده ارباب نظری می داد یا حرفی می زد من کوب و سرکوب می شد حالا نیز هرکس در جناح های سیاسی برخلاف ارباب ابراز عقیده یا انتقادی کند همان حلقه مافیایی با هجمه های بی رحمانه و تهمت های ناروا مورد حمله قرارش می دهند که یا باید فرد این تهمت ها و افتراها را به جان بخرد و مقاومت کند و یا تسلیم شود و توبه کند تا عبرتی باشد برای دیگران که به قول خودشان به ارباب خیانت نکنند عین ارباب رعیتی قبل از انقلاب و شاید خیلی بدتر ارباب تمام سعی و کوشش در مورثی شدن مقام و حاکمیت می باشد و این جریانات از اهداف اصلی خود خارج و به جای نخبه پروری و گردش نخبگان تبدیل به نخبه کشی گردیدند که اگر تحصیل کرد گان و نخبگان و دانشگاهیان برای درهم شکستن این روش غلط و این فکر خائنانه زودتر اقدام نکنند شاید فردا دیر باشد و خود نیز در این حلقه های مافیایی گرفتار شوند کما اینکه متاسفانه خیلی از این تحصیل کرد گان و دانشگاهیان خود در این حلقه ها هستند و کمک به انحراف این جریانات می کنند و این جریانات با شعار برای خدمت به مردم ونظام اما در عمل خدمت  به ارباب خود و حلقه مافیایی می باشد که هیچ گونه  گرهی از گرفتاری های مردم باز نمی شود مگر به همت جوانان و تحصیل کرد گان و دانشگاهیان فهیم این حلقه های نامیمون و نامبارک در هم شکسته شود و جریانات به راه و هدف صحیح خود هدایت شوند. راه نجات از این استبداد ارباب رعیتی و این پدیده شوم قدیمی : 
1-هیچ تشکیلات سیاسی نباید یک فرد را بیش از دو دوره نمایندگی زمینه برایش مهیا کند چون حس قدرت طلبی و اقتدار گرایی در آن  رشد می کندو هر چه فرد بیشتر در قدرت باشد حس قدرت طلبی و استبداد در آن بیشتر رشد می کند و حریص تر می شود.
2-تصمیم گیرندگان تشکیلات سیاسی نباید افراد چاپلوس ، دو رو و ترسو باشند که اینها خود استبداد پروری می کنند.
3- تصمیمات در یک تشکیلات سیاسی باید برمبنای مشورت، صداقت و خرد جمعی باشد .
4- بدترین بی سوادی بی سوادی سیاسی است در تشکیلات سیاسی باید افراد تصمیم ساز و تصمیم گیر از فهم بالای سیاسی برخوردار باشند چرا که تمام تصمیات یک حاکمیت اعم از سیاسی، فرهنگی، رفاهی و برنامه ریزی برمبنای سیاست شکل می گیرد .
5-در یک تشکیلات سیاسی باید بین اعضا صداقت حاکم باشد یعنی سیاست آنها برمبنای صداقتشان باشددر غیر این صورت هیچ کاری در آن تشکیلات به سرانجام مطلوب نخواهد رسید و تبعیض و بی عدالتی حاکم می شود و همیشه منافع عده ای قلیلی حفظ می شود به بقیه  و مردم ظلم می گردد.
6- برتصمیمات تشکیلات باید نظرات اعضای آن حاکم وجاری شود نه نظر یک فرد که متاسفانه تاکنون در این جریانات نظر فرد بر نظر جمع حاکم و جاری بود و هست.
اگر اربابان قبل را با اربابان فعلی در تشکیلات سیاسی حداقل استان ما مقایسه کنی به طور خلاصه شاید اختلاف بارزی مشاهده نشود .
الف)اربابان قبل سعی می کردند افراد ترسو و چاپلوس و چند چهره را در مقابل افراد شجاع با صداقت و خوب رشد دهند و حمایت کنند . اربابان امروز نیز همین طور تعریف و تمجیدشان از افراد ضعیف و ترسو و چاپلوس است و مخالف افراد شجاع و توانمند می باشد .
ب) اربابان قبل هیچ نظری غیر از نظر خود را قبول نداشتند اربابان امروز نیز همین طورند اربابان قبل هر کاری خوب می شد از خود می دانستند و هر اشکالی بود دیگران را مقصر می کردند ارباب امروز نیز همین طور است کارهای خوب را متعلق به خودش می داند و اشکالات را به گردن به قول معروف مشاوران بی چاره .
پس : آن کس که نداند و نداند که نداند           در جهل مرکب ابدالدهر بماند
وآن کس که نداند و بداند  که نداند              آخر خرک خویش به مقصد برساند 

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار