امروز مصادف با سالروز ولادت امام علی علیه السلام است و در ایران این روز را به نام پدر نام نهاده اند تا به نوعی از مقام والای پدر تقدیری شده باشد.
نماینده بویراحمد و دنا در این روز اقداماتی انجام داد که برخی جالب و برخی هم فرهنگساز بود.
غلام محمد زارعی در اولین اقدام خود ، تصویری از فرزند و نوه ی پسری خود را منتشر کرد تا نشان دهد که در پشت پرده عالم سیاست ، خانواده برایش مهم است و این مهم را فراموش نکرده است.
در اقدامی دیگر این نماینده مجلس به همراه مدیر آموزش و پرورش شهرستان بویراحمد در برنامه ای قابل تقدیر به میان مردانی رفت که این روزها در کنج خانه های محصور و مدیریت شده انتظار عجل را می کشند و دیگر امیدی به برگشت فعال به اجتماع برایشان کمرنگ شده است.
غلام محمد زارعی از خانه سالمندان یاسوج بازدید کرد و ضمن تبریک این روز به این پدران دور از متن جامعه از نزدیک در جریان مهمترین مشکلات آنها قرار گرفت.
به گزارش تابناک کهگیلویه و بویراحمد، غلاممحمد زارعی در این بازدید با اشاره به اینکه پدران حاضر در این مرکز افرادی هستند که در سالهای نهچندان دور خدمات شایستهای را به خانواده و جامعه ارائه دادهاند، اظهار کرد: این مردان با دلی بزرگ شایسته بهترین خدمت هستند.
رئیس مجمع نمایندگان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس شورای اسلامی گفت: پرسنل و مسئولان بهزیستی با ارائه خدمات به پدران سالخورده، اقدامی بزرگ و خدایی انجام میدهند.
نماینده بویراحمد و دنا با تأکید بر رفع مشکلات مراکز نگهداری از سالمندان، افزود: باید فضای آرام و مناسبی برای نگهداری از این عزیزان فراهم شود و بی شک کمک خیرین و مردم در این خصوص راهگشا بوده و ثواب اخروی در پی خواهد داشت.
زارعی با بیان اینکه تکریم سالمندان از نیازهای اصلی جامعه است، عنوان کرد: سالمندان سرمایههایی هستند که باید بیش از پیش به آنها توجه داشته و قدرشان را بدانیم.
بر پایه این گزارش، مدیرکل بهزیستی و معاون توسعه بهزیستی استان و رئیس آموزش و پرورش شهرستان بویراحمد در این بازدید غلام محمد زارعی را همراهی کردند.
مردی که اشک نماینده بویراحمد و دنا را درآورد
در این بازدید یکی از سالمندان حاضر در این آسایشگاه اقدام به خواندن اشعاری نمود که موجب تأثر نماینده بویراحمد و دنا شد.
3.88 MB
متن کامل شعری که این سالمند خواند از "ایرج میرزا"
ابليس شبي رفت به بالين جواني آراسته با شكل مهيبي سر و بر را
گفتا كه: «منم مرگ و اگر خواهي زنهار بايد بگزيني تو يكي زين سه خطر را
يا آن پدر پير خودت را بكشي زار يا بشكني از خواهر خود سينه و سر را
يا خود ز مي ناب كشي يك دو سه ساغر تا آن كه بپوشم ز هلاك تو نظر را
لرزيد ازين بيم جوان بر خود و جا داشت كز مرگ فتد لرزه به تن ضيغم نر را
گفتا: «پدر و خواهر من هر دو عزيزند هرگز نكنم ترك ادب اين دو نفر را
ليكن چون به مي دفع شر از خويش توان كرد مي نوشم و با وي بكنم چاره ي شر را»
جامي دو بنوشيد و چو شد خيره ز مستي هم خواهر خود را زد و هم كشت پدر را
اي كاش شود خشك بن تاك خداوند زين مايه ي شر حفظ كند نوع بشر را