کد خبر: ۵۳۰۱۵
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۳۹۴ - ۲۱:۵۱ 25 June 2015
مطلب ارائه شده در زیر بررسی عملکرد اداره فرهنگ وارشاد اسلامی گچساران است که از سایت کبنا نیوز نقل می شود.
کبنا نوشت:

«امیر نوروزی سکان فرهنگ و هنر گچساران را بدست گرفت»

این تیتری بود که کبنانیوز برای آمدن امیر نوروزی به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب کرده بود.

آن روزها نشستن یک هنرمند-به دلایل منطقی- بر کرسی فرهنگ و هنر گچساران امری غیرقابل اجتناب بود و در واقع فقط یک نفر با اندیشه و ذهن هنری و وسیع می توانست این ویرانه را -که اتفاقا محصول نگاه بسته مدیریتی دولت پیشین بود و ربطی به عملکرد سیدزمان که الان در جایگاه مناسبی نشسته است، نداشت- سامانی دوباره ببخشد.

آنچه موجب امیدواری است رفت و آمدها به اداره ارشاد که این روزها به نوعی خانه هنر یا فرهنگسرا تبدیل شده است بیشتر شده و تیپ و شخصیت های هنری و فرهنگی زیادی این محل را به کانون هنر در گچساران و شاید استان بدل کرده است.

اما هنوز برخی ایراداتی به امیر هنر گچساران می گیرند که با اندکی آسان گیری می توان پاسخی درخور به آنها داد ولی به هر حال اینها انتقاداتی است که بعضا گفته می شوند وامیر نوروزی باید آنها را مدنظر داشته باشد.

«توجه خاص او به تئاتر»، «نگاه خانوادگی به مقوله فرهنگ»، «دیکتاتوری در تصمیمات!»، «بی توجهی به مقولات مذهبی؟»، «بی توجهی به انتقادات» و…

«توجه خاص او به تئاتر»؛ این کاملا طبیعی می باشد. مانند توجه مسئولان کشور به فوتبال و کشتی است. واقعیت ها می گوید تئاتر گچساران در کشور و منطقه جایگاهی معتبر داشته و بخشی از آن مربوط به فعالیت های امیر نوروزی و دیگران است.

اینکه مدیر ارشاد گچساران از وزیر ارشاد در اختتامیه اردیبهشت تئاتر ایران تقدیر می شود اتفاقی نادر در هنر گچساران است.

«نگاه خانوادگی به مقوله فرهنگ»؛ به هم پیوستگی خانوادگی نوروزی و پیرسبزی به نظر راقم اتفاقی است که باید آن را به فال نیک گرفت. هرچند باید مراقب تغییر در نگاه ها بود ولی اگر بخواهیم به این موضوع گیر دهیم آن موقع لفظ غرولند بهتر از نقد می تواند باشد.

«دیکتاتوری در تصمیمات و دایره کم شعاع مشاورین!»؛ نمی توانم در این زمینه نظر بدهم، چون امری که منتقدین گفته باشند و به من ثابت شده باشد ندیده ام و خود نیز با پدیده ای که موید این موضوع باشد برخورد نکرده ام. اما این را بگویم که در مقوله فرهنگ و مثلا شعر و ادبیات که کم و بیش با آن سروکار داشته ام، روحیه ای خاص در میان اهالی ادبیات وجود دارد که نمی توان گفت دیکتاتوری ولی شبیه آن چیزی است که احتمالا مخالفان امیر نوروزی می گویند و از قضا راقم شدیدا با وجود آن در امیر مخالف است.

«بی توجهی به مقولات مذهبی؟»؛ با هر چه موافق باشم با این یکی منحصرا مخالف هستم. شاید اگر مدیران فعلی ادارات فرهنگی گچساران را مذهبی بنامم، آوردن این قید در کنار نام امیر نوروزی به آن معنائی که به ذهن متبادر می شود امری ناممکن می باشد ولی نگاه او به مقوله مذهب را باید در دفاع او از فرهنگ مذهبی مردم گچساران دید.

امیر می گوید: باید دخالت ما دولتی ها در امر مراسمات سنتی و مذهبی مردم کمتر شده و به قولی کار به کاردان ها سپرده شود. او مخالف مزاحمت دستگاه ها در کار هیئت های مذهبی و فرهنگی است و معتقد است ما باید به وظیفه نظارتی و الیته حمایتی را انجام دهیم و اینکه بخواهیم با انذار و ارشاد، فرهنگی را در شهر تغییر دهیم کار ما نیست.

مقاومت های او در برابر نگاهی که می خواست ناخواسته فرهنگ دورزنی در مراسمات سینه زنی گچساران را به خط زنی تغییر دهد ستودنی بود.

«بی توجهی به انتقادات»؛

در موضوع دیکتاتوری در تصمیمات تقریبا به این انتقاد نیز پاسخ گفته ام.

امیر بعد از تصدی، فیزیک اداره را تغییر داد و اتاق های اداری را به طبقه بالا برده و این اولین کار او بود. اتاق رئیس را دارای نظم کرده و رفت و آمدها را نهادینه کرد.

این ولی اول کار بود. اداره ارشاد متشکل بود از کارمندانی که با دیدگاه های امیر در حوزه های مختلف چندان قرابتی نداشته و این کار را بسیار مشکل کرده بود. هرچند این نگاه ها در برخی موارد هنوز وجود دارد ولی به نظر می رسد نوروزی در مسیر آینده، مشکل چندانی نداشته باشد.

جدیت امیر نوروزی در رتق و فتق امور انجمن ها علیرغم حواشی فراوان نشان داد او از تصدی گری در بحث فرهنگ و هنر نگران بوده و می خواهد به دخالت ها در این مقوله پرپیچ و خم پایان دهد.

خانه مطبوعات و انجمن اهل قلم دو ساختار مردمی بود که هرچند حاشیه هائی داشت ولی به خوبی به اتمام رسید و انتقاداتی به عملکرد نوروزی در این زمینه شد ولی در حضورم در تمام مراحل انتخابات در این دو سازمان، شاهد دفاع قدرتمندانه و بی سویه نوروزی و تحمل اتهام زنی ها، فحاشی ها و کنایه ها بودم و این انتقادات هرچند درست باشد ولی طرح علنی آنها در موقعیت کنونی منصفانه به نظر نمی آید؛

خوشتر آن باشد که سر دلبران

گفته آید در حدیث دیگران

امروزه با هر خط کشی شاهد رشد واضح هنر در گچساران هستیم و احتمالا شاخص ها می توانند گواه این موضوع باشند اما امیر خود نیز می داند فرهنگ حوزه ای پیچیده و اهالی آن دارای ظرافت ها و زودرنجی های همیشگی هستند.

در این حوزه هرقدر محبت و رقت قلب بیشتر است ولی بغض ها و حسادت ها نیز چایگاه ویژه ای دارد. هر کنشی، واکنش ویرانگری را در حوزه هنر و فرهنگ به دنبال دارد.

تنها چیزی که کمی اهالی هنر را نگران کرده کمردرد امیر است. او خوب می داند که حتی اگر فیزیوتراپ ها هم به این درد پایان دهند احتمالا دوستان فرهنگی و هنری و مطبوعاتی اش دوباره این درد را تازه خواهند کرد.

کمردرد در فرهنگ، دردی است که هیچ گاه درمان نمی شود. باید دید امیر با آن چه می کند.


اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار