به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز پنج شنبه ۲۰ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که حذف ۳۲ هزار استاد حقالتدريسی، هشدار مقاومت علیه ورود صهیونیستها به غزه، جنایت کودک کشی در غزه و تعیین تکلیف قیمتگذاریهای دولتی در برنامه هفتم در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
سید مصطفی هاشمیطبا در سرمقاله امروز روزنامه شرق با عنوان فریاد انقلابی-رفتار انفعالی نوشت: وزیر محترم صمت جناب آقای مهندس علیآبادی در اظهاراتی که تصویر آن در شبکه مجازی پخش شده است، مطالبی درباره امر تولید بیان کردهاند. این سخنان درباره مدیریت چندپاره تولید در کشور و عدم امکان تصمیمگیری صحیح است و گزندگی سخنان ایشان درخصوص این نوع مدیریت، به نحوی بود که به ایشان تذکر میدهند که سخنانشان از شبکه مستقیم اینترنتی در حال پخش است.
البته ایشان چندی پیش با رونمایی از یک اتومبیل برقی در حضور رئیسجمهوری گفتند که تا پایان سال صد هزار دستگاه از این نوع اتومبیل برقی تولید خواهد شد؛ هرچند در سخنان اخیرشان تا آنجا که پخش شد، اشارهای به این نوع اتومبیل برقی نکردهاند؛ اتومبیلهایی که قیمت باتری آنها به تنهایی با یک خودروی احتراقی برابری میکند. ازجمله عدم پراکندگی در مدیریت کشور که البته ایشان به آن اشارهای نکردند، موضوع ترابری و نحوه آن در کشور است که معلوم نیست وزارت راه و مسکن یا وزارت صمت یا وزارت کشور یا معاون اول رئیسجمهور کدام مسئول آن هستند و چه طرحی در سر دارند. گیریم وزارت صمت در پایان سال ۱۴۰۲ صد هزار اتومبیل برقی تولید کرد که آلودهکنندگی آن نزدیک صفر باشد؛ درحالیکه ۱۵ میلیون خودروی سواری و وانت پرمصرف آلودهکننده در کشور وجود دارد و همین وزارت صمت سالانه یک میلیون خودرو از همان نوع تحویل جامعه میدهد و به موازات آن ۹۵ درصد حملونقل باری کشور توسط کامیونهای پرمصرف انجام میشود و سهم ترابری ریلی کشور در حملونقل کالا فقط پنج درصد است.
هماکنون لایحه برنامه هفتم توسعه در مجلس شورای اسلامی در حال بحث و تصویب است و جالب آنکه در همین رابطه، روز دوشنبه جاری در مجلس شورای اسلامی رئیس مجلس اظهار کرد هماکنون مصرف روزانه بنزین ۱۳۷ میلیون لیتر است و ۵/۲ برابر کشورهای صنعتی بنزین مصرف میکنیم و میخواهیم مصرف ثابت باشد. البته پس از مدتها بحث و گفتگو، در نهایت مجلس تصمیم خاصی در این زمینه اتخاذ نکرد. واقعا کشور عجیبی داریم. سیاست کلی ما انقلاب دائم است؛ یعنی اگر ۴۴ سال قبل انقلاب کردیم، برخلاف زندهیاد دکتر شریعتی که گفت انقلابها به نهادهای اداری تبدیل میشوند، معتقد هستیم که باید در انقلاب دائم باشیم و دنیا را تغییر دهیم. از طرفی سیاستهای اتخاذشده که همین جلسه مجلس گواه آن است، اجرای سیاستهای مصرف هرچه بیشتر و حتی بیش از تولید داخلی را که مستلزم واردات است، ادامهدار کرده است؛ درحالیکه هم مجلس خود را انقلابی میداند و هم رئیس معزز مجلس شورای اسلامی. این دوگانگی در شعار و در عمل نهایتا کشور را تکیدهتر کرده و آن را به سوی تخریب هرچه بیشتر هدایت میکند.
آیا انقلابیبودن مردم یا کشور یا حکمرانی یا نمایندگان در مصرف هرچه بیشتر منابع کشور است؟ در اخبار آمده است که ما در فناوری سرآمد بسیاری از کشورها هستیم؛ بسیار خب، این فناوری چرا به سراغ ۱۵ میلیون اتومبیل حاضر نمیرود که مصرف آن را کاهش دهد؟ اهدای دو دارو به حاکم امارات اگر نشانه بلوغ علم و فناوری در کشور باشد، به طریق اولی باید بدانیم که وجود فناوری پیشرفته، کمکردن مصرف این اتومبیلهاست و اینجاست که میتوانیم بگوییم انقلابی کار کردهایم و به فناوری کشور ببالیم؛ والا مصرف مسرفانه منابع کشور از عهده هر غیر انقلابی و هر رفاهزده بیاندیشه کاملا برمیآید. البته فقط مسئله مصرف بنزین نیست؛ سالهاست که در مجالس و محافل بهاصطلاح انقلابی، علیه لیبرالیسم و نئولیبرالیسم و اینکه باب این مکتب توسط مرحوم هاشمیرفسنجانی باز شده است، شعار میدهند و شاید هم از باب استحباب به کلمه «باهتو» متوسل شده و بهتان را مستحب بلکه واجب میدانند، اما همواره در راستای جلوههای منفی لیبرالیسم در سطح جامعه حرکت شده و حاضر به تغییر آن و پیشهکردن سیاستهای انقلابی در داخل و سبک سازندگی نشدهاند؛ زیرا پیشهکردن سیاستهای انقلابی در اداره جامعه، مستلزم داشتن سرمایه اجتماعی است که مردم طوعا و نه کرها آن را مورد قبول قرار دهند و، چون آقایان انقلابی در عمق وجودشان مطمئن به فقدان سرمایه اجتماعی هستند، بنابراین از دستزدن به حداقل اصلاحات هم خودداری میکنند؛ زیرا خود را در معرض تهدید نبود سرمایه اجتماعی میبینند. هم تشتت در تصمیمگیری به گواه وزیر محترم صمت و هم نبود فناوری مفید برای مردم و جامعه و هم ترس از پیشهکردن سیاستهای انقلابی در تدوین سبک زندگی در جامعه، ایران را دچار تخریب کرده و این تخریب به نحوی است که انتظار هیچ نوع توسعهای را نمیتوان داشت.
در حقیقت اینک شرایط زیربنایی کشور و نحوه و سبک زندگی در حدی است که نباید انتظار توسعه داشته باشیم، بلکه حداقل باید تخریب را متوقف کنیم. برنامه هفتم توسعه که اینک در مجلس در حال تصویب است، چه با اصلاحات کمیسیون و چه تنها با لایحه دولت، تقلید ضعیفی است از برنامه ششم که بلااجرا مانده و نه از روی حسن مطلب بلکه از روی ناچاری سه بار تجدید زمان را آزمایش کرده است. البته شاید تنها دلخوشی آن باشد که این برنامه هم روی اجرا به خود نبیند و مردم بالاخره خودشان کارهایی مثبت انجام دهند؛ امری که به تجربه ثابت شده که ممکن و میسر نخواهد شد و تخریب کشور و بهباد دادن ثروت خداداد آن آنقدر ادامه خواهد یافت که سرزمین ایران کاملا تکیده باقی بماند.
مصطفی نجفی طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان استراتژی «لاکپشت» در برابر «اختاپوس» نوشت: حمله بیسابقه ۷ اکتبر به اسرائیل از سوی حماس را باید یکی از نقاط عطف منازعه اسرائیل و فلسطین در ۷۰ سال اخیر دانست. تهاجمی که دیوار امنیتی اطلاعاتی اسرائیل در برابر فلسطینیها را فروریخت و روح تازهای در کالبد مقاومت فلسطین دمید. جنگی که میتواند، نظم امنیتی منطقه، ترتیبات، دستورکارها و توافقات سیاسی موجود و منازعات منطقهای را وارد مرحله جدیدی از بازطراحی و بازتعریف و صفآراییهای راهبردی تازهای را ایجاد کند. جنگ اخیر نکات فراوان و قابل توجهی دارد و چشمانداز و ارزیابی قابل پیشبینی و دقیقی درباره نتایج و پیامدهای آن وجود ندارد. در این میان، درباره راهبرد امنیتی عملیاتی ایران در این مناقشه، گمانهزنیها و تحلیلهای متفاوت و متعارضی وجود دارد. آیا ایران در این مناقشه مداخله داشته است؟ با توجه به موضعگیری مقامات ایرانی، آمریکایی و اسرائیلی، پاسخ منفی است و ایران مداخله مستقیمی مانند آنچه در سوریه داشته است در این مناقشه ندارد. سخنان اخیر رهبر انقلاب در مراسم مشترک دانش آموختگان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح نیزباید حسن ختام همه ادعاها درباره نقشآفرینی ایران در عملیات «طوفان الاقصی» باشد، اما این جنگ چه معنا و اهمیتی برای ایران دارد؟ در واقع، در جنگ ترکیبی و کمسابقه حماس علیه صهیونیستها چه مولفهای برای ایران مهم است؟
۱. جمهوری اسلامی ایران جنگ حماس علیه تل آویو را فرصتی راهبردی برای تداوم پویایی شبکه امنیتی خود در سراسر منطقه میبیند. فلسطین و مقابله با اسرائیل جایی است که میتواند تمامی نیروهای مقاومت حول یک محور جمع و پروژه قدرت ایران را تقویت کند.
۲. اسرائیل در سالیان اخیر در چارچوب استراتژی «اختاپوس» و «مرگ با هزاران چاقو»، اقدامات خرابکارانه و تروریستی متعددی را علیه تاسیسات هسته ای، مراکز نظامی و شخصیتهای علمی، هستهای و نظامی ایران انجام داد. براساس این استراتژی، اسرائیل قصد داشته نبرد علیه جمهوری اسلامی را که سالها با هدف قرار دادن عوامل جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش در خارج از ایران از جمله سوریه پیش برده بود، وارد خاک ایران کند و ضربات متعددی به تهران در راستای عقب راندن آن از سیاستهای منطقه اش وارد کند. حملات متعدد به مواضع ایران در سوریه هم در همین چارچوب قابل ارزیابی بوده است. در این میان، به نظر میرسد، صبر و احتیاط به پایان رسیده و ایران جنگ اخیر حماس علیه اسرائیل را فرصت مناسبی برای احیای استراتژی «لاکپشت» در برابر استراتژی «اختاپوس» اسرائیل علیه خود میداند. بر اساس آن، ایران با حمایت مستقیم (حزب ا... و گروههای مقاومت در سوریه) و غیرمستقیم (حماس و جهاد اسلامی) از گروههای مقاومت، به دنبال مقابله با استراتژی تهاجمی اسرائیل علیه خود و عقب راندن آن به درون مرزهای سرزمینهای اشغالی است. در واقع، در استراتژی لاکپشت، ایران قصد دارد با تقویت مواضع تهاجمی گروههای همسو، یک وضعیت اضطرار امنیتی داخلی و در سراسر مرزهای اشغالی را به اسرائیل تحمیل کند و آن را در لاک دفاعی قرار داد.
به همین دلیل است که با حمله حماس به اسرائیل، حزب الله نیز تاکنون در سطح مدیریت شدهای نیز وارد عمل میشود و سایر گروههای مقاومت نیز برای ورود به میدان مناقشه در آماده باش کامل قرار میگیرند. در این چارچوب، بازوهای اختاپوس نقش قابل توجهی در تحمیل موضع لاکپشتی و تدافعی به اسرائیل دارند. به نظر میرسد، حمله اخیر حماس و قرار گرفتن اسرائیل در یک وضعیت کم سابقه امنیتی، میتواند به احیای استراتژی لاکپشت ایران و اخلال در استراتژی اختاپوس اسرائیل (بهویژه درباره برنامه هستهای ایران) کمک کند. درخور ذکر است که تلاش ایران برای احیای استراتژی لاکپشت چندی بعد از ترور سردار شهید قاسم سلیمانی آغاز شد. راه اندازی «اتاق عملیات مشترک» میان گروههای مقاومت با محوریت حزب ا... که پیش از این سابقه نداشته است در همین چارچوب قابل ارزیابی است.
۳. مساله مهم دیگر، پروژه عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل است که در سالیان اخیر سرعت گرفته است. پروژهای که اگر منجر به عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل شود که تا پیش از جنگ اخیر قریب الوقوع به نظر میرسید علاوه بر چالش بزرگی که برای گروههای مقاومت فلسطین ایجاد میکند، معضلی حیاتی برای پروژه قدرت منطقهای ایران و محور مقاومت تلقی میشود. بدون تردید، دامنه و گستره جنگ اخیر حماس علیه اسرائیل، آثار قابل توجهی بر این پروژه بزرگ منطقهای داشته است و شاید بتوان گفت تا اطلاع ثانوی متوقف شده است. از منظر ایران، توقف این پروژه سیاسی در منطقه، تامین کننده منافع کلان امنیتی آن در خاورمیانه است. افزون بر این، درخواست چین وروسیه برای ترویج راه حل دو کشوری در حل مسئله فلسطین، انتقاد مقامات اسرائیلی را برانگیخته است. اکنون باید منتظر نتایج و پیامدهای آتی این جنگ ماند. جنگی که در گام و مرحله نخست، ضربه بزرگ نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و سیاسی به بنیامین نتانیاهو و دولت اسرائیل وارد کرد که قابل ترمیم نیست.
علیرضا کمیلی کارشناس مسائل غرب آسیا طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: وقتی یهودیها را از وسط ناامنی و هولوکاست اروپایی به بهشتی بهنام ارض یهود میآوردند شاید فکر نمیکردند اینقدر در منطقه منفور شوند و چند جنگ بزرگ را در پیش داشته باشند ولی به هر نحوی بود چون برنامه غرب این بود که این ویروس در منطقه ما تثبیت شود لذا مجبور شدند به هر نحوی شده امنیت اشغالگران را تأمین کنند.از کشیدن دیوار تا ایجاد ارتشی مدرن و نیز گنبد آهنین پرخرج که علیه موشکها به کار میرفت و کمکهای اطلاعاتی غربیها به موساد و نیز استراتژی تضعیف همسایگان رژیم، همه در خدمت ایجاد امنیت برای اشغالگران قرار گرفتند تا آن بهشت وعده داده شده محقق شود.از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ دقیقاً پنجاه سال گذشت و یهودیهای مناطق اشغالی تجربه جنگ بزرگی را نداشتند و تقریباً باور کردند که امنیت وعده داده شده محقق شده است چرا که حزبالله و حماس و جهاد در درگیریهای ایجاد شده در این مدت، بیشتر به دفاع از خود پرداختند و نتوانستند بحران گسترده ایجاد نمایند!آنچه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ رخ داد شکستن این هیمنه بود. بعد از سالها مقاومت بهجای دفاع، حمله کرد و صدها اشغالگر را کشت و دهها نفر را اسیر گرفت که خودش یک بعد راهبردی دارد.
چرا میگوییم اسرا اهمیت راهبردی دارند؟
یهودیها نوعاً یهودی زادهاند و یهودی شده را نمیپذیرند. شاید به همین علت است که روی تک تک افراد حساب میکنند و به مردم خودشان هم این حس را منتقل میکنند که ما برای حفظ امنیت شما هر هزینهای میکنیم.
وقتی گیلعاد شالیط ربوده شد، جنگ ۲۲ روزه را به راه انداختند و وقتی راه به جایی نبردند مجبور شدند ۱۰۷۰ اسیر راکه برخی محکوم به ابد بودند آزاد کنند.به بهانه دو اسیر خود هم جنگ ۳۳ روزه را به راه انداختند و بعد هم با جنازه آنها ۷۰ اسیر را آزاد کردند که یکی شان شهید سمیر قنطار بود.حالا که از صدها اسیر سخن به میان میآید بهتر میتوان اهمیت راهبردی این اسرا در گرفتن امتیاز، پس از جنگ را دریافت.در واقع راه دیگری برای فلسطینیها در تعامل با رژیم صهیونیستی باقی نمانده است. یاسر عرفات که نماد جهاد بود وقتی آبروی خودش را سر مذاکره با این رژیم گذاشت به نتیجه نرسید و وقتی دید به تعهدات اسلو هم عمل نمیکند زمزمه جهاد مجدد کرد که به نحو مشکوکی مرد!لذا غزه با این تعداد اسیر، در مقایسه با حملات قبلی، دستاورد بزرگی را به دست آورده، گرچه شهدا و تخریب را مانند گذشته شاهد است.