تابناک / فرشاد کاسنژاد / شهردار مشهد چرا بدهی تیمی را که شهروندان مشهد یک هورا هم برایش نمیکشند، از بودجه شهرداری تقبل میکند؟ این تصورات را که با این ولخرجیها به فوتبال کمک کردهاید، کنار بگذارید.
ایران ورزشی آنلاین / فرشاد کاسنژاد / پدیده در هفته اول لیگ برتر در ورزشگاهی که ساخت نظیرش در شهرهای پرتماشاگر فوتبال ایران آرزویی دستنیافتنی به نظر میرسد، با تماشاگرانی مواجه شده که وقعی به تیم شهرشان نگذاشتهاند و برای هواداری، قلب و شعار و هیاهویشان با پرسپولیس همراه بود. جای تعجب ندارد و اگر محمدرضا خلعتبری و چندین بازیکن دیگر در پدیده متعجب شدهاند، فقط نشانهای از نشناختن جایگاه اجتماعی تیمشان است.
(خلعتبری، بازیکن پدیده بعد از بازی با پرسپولیس: برای خودم متأسفم که ما در مشهد فوتبال بازی میکردیم اما هواداران تیم حریف را تشویق میکردند. همیشه از فوتبال مشهد لذت بردم اما امروز ۱۸-۱۹ هزار هوادار پرسپولیسی در ورزشگاه بودند. بازیکنان تیم از این اتفاق ناراحت هستند. آیا در انزلی، رشت و آبادان هم وضعیت به این شکل است؟ ما در شهر خودمان بازی میکردیم و این اتفاق ناراحت کننده بود.)
پدیده، نه ملوان است و نه سپیدرود و نه نفت آبادان. پدیده ذرهای شباهت به این تیمها ندارد و برعکس آنچه خلعتبری با تجربهی سالها بازی در فوتبال مشهد میگوید، اگر پدیده در مشهد هزاران هزار هوادار داشت مایه تعجب و تاسف بود. پدیده در ۶ سال اخیر که با خرید امتیاز (امتیاز مس سرچشمه) وارد فوتبال ایران شد، چرا باید توقع داشته باشد که ۲۰ هزار نفر در مشهد نامش را فریاد بزنند؟ آیا برای آن ۲۰ هزار نفر خیالی، هنوز شفاف شده که بودجههای باشگاه پدیده با چه ساز و کاری توسط شرکت شرکت توسعه بینالمللی صنعت گردشگری پدیده شاندیز پرداخت شده است؟ آیا برای تماشاگران نباید شفافیت مالی باشگاه محبوبشان اهمیت داشته باشد؟ خلعتبری یک بازیکن حرفهای فوتبال است و بعید است هنگام قرارداد به سلامت اقتصادی در ساز و کار باشگاه توجه کند. بازیکنان فقط هنگام قرارداد به این توجه میکنند که باشگاه توان اقتصادی پرداخت مبلغ قرارداد را دارد یا نه. کمتر بازیکن یا مربی را میشناسیم که درباره باشگاهش بررسی کند و ببیند دریافتیهایش گوشهای از پول اختلاس، پولشویی یا وامهای پرداخت نشدنی و سهامهای مشکوک نباشد. تماشاگران اما اگر به این آگاهی برسند که موفقیت تیم شهرشان را به هر طریقی نخواهند، اگر تیمهای بدون پشتوانه اجتماعی را دوست نداشته باشند و اگر نخواهند فوتبال با فعالیتهای شائبهبرانگیز اقتصادی ادغام شود، بهترین تصمیم را گرفتهاند و محبوب نبودن تیم شهرشان نه تنها جای تاسف ندارد، بلکه باعث خوشحالی است.
هر تیمی در هر شهری که پا گرفت، دوستداران فوتبال در آن شهر محکوم به حمایت از آن تیم نیستند. مگر تهرانیها طی ۴ دهه راهآهن را دوست داشتند و برایش هورا کشیدند، مگر شهروندان تهرانی یا حتی شهروندان شهرک اکباتان تیم پاس تهران را که متعلق به شهر و شهرکشان بود، هرگز محبوب دانستند؟ پاس ۴ دهه تیمداری کرد و دل هیچکس در تهران برایش به تپش نیفتاد. سایپا و پیکان هم حکایتهای مشابه در تهران دارند و یک عمر برای سکوهای خالی بازی کردهاند و به بهانه ایجاد نشاط اجتماعی برای صندلیهای خالی ورزشگاه، بودجههای کلان به دست آوردهاند.
دوستداران فوتبال در مشهد یا هر شهر دیگری مجبور به حمایت از هر تیمی که در شهرشان راه افتاده نیستند. این تصمیم آنها که کدام تیم را دوست داشته باشند و حتی مقابل تیم شهرشان پرسپولیس را تشویق کنند، هرگز جای تاسف ندارد. بلکه اتفاق تاسفبرانگیز این است که باشگاههایی با سرمایههای بحثبرانگیز ساخته شوند و تا ابد هیچکس از انگیزههای این سیاق از باشگاهداری باخبر نشود و عجیبتر اینکه یک عمر باشگاهداری به خاطر مردم و به خاطر ایجاد نشاط اجتماعی تبلیغ شود. اما هیچ باشگاهی موسسه خیریه نیست و قرار هم نیست که موسسه خیریه باشد و به مردم خدمت کند. باشگاه فروشنده یک نمایش به مردم است و مردم مشهد در آخرین بازی این تیم نشان دادند که خریدار این نمایش از سوی پدیده نیستند.
تیمهای پرشماری در فوتبال ایران داریم که مدیرانش یا صاحبان منافع در پستهای دیگر در باشگاه، همواره کوشش میکنند تا آن تیم را دغدغه عموم شهروندان جلوه دهند و با این نمایش از مسئولان محلی یا مسئولان بالادستی در تشکیلاتی که مالک آن باشگاه هم هست، بودجههایی دریافت کنند. شاید شهروندان همان شهر هرگز دغدغهای برای آن تیم ندارند اما چند لیدر به نماینده مردم تبدیل میشوند و پروژه مطالبهگری برای دریافت بودجههای بیحساب شروع میشود. مقامات محلی هم از این نمایش استقبال میکنند تا در نمایشی که جنبه عمومی پیدا کرده، سهیم باشند. شهردار و اعضای شورای شهر و نماینده مجلس. همه دست به کار میشوند تا کاری کنند، اما همه برای پروژهای تلاش میکنند که هرگز پشتوانه مردمی واقعی ندارد. وقتی فوتبال دولتی باشد یا صنایع غیر خصوصی صاحب باشگاهها باشند و یا تیمها در تشکیلات اختلاس مثل راهآهن و داماش (داماش سابق به مالکیت هولدینگی که اختلاس ۳ هزار میلیاردیاش فاش شد.) ساخته شوند، با اهداف نامعلوم تیمداری میکنند و با اهدافی نامعلوم نیز کمکهای مالی به آنها پرداخت میشود.
برگردیم به بحث پدیده. اگر این تیم طرفداری مقابل پرسپولیس ندارد، چرا شهردار مشهد برای پرداخت بدهیاش اقدام میکند تا در آستانه هفته اول پدیده از لیگ کنار گذاشته نشود؟ شهردار مشهد چرا بدهی تیمی را که شهروندان مشهد یک هورا هم برایش نمیکشند، از بودجه شهرداری میپردازد؟ این تصورات را که با این ولخرجیها به فوتبال کمک کردهاید، کنار بگذارید. این تصورات که با این کمکها دل شهروندان شاد شده نیز از بنیان بیراه است. بگذارید فوتبال خودش پا بگیرد و ساخته شود، به دست تماشاگران، با پا گرفتن باشگاههای خصوصی و با پولهایی که بادآورده نباشند.