تابناک رضوی: شادی و نشاط، لازمه و نیاز بانوان این سرزمین است. اختصاص مکانهای تفریحی با رعایت موازین اسلامی مخصوص بانوان، یکی از تصمیمهای خوب برای ایجاد روحیه نشاط در این قشر تأثیرگذار جامعه است که از این بین، پارک "ریحانه" دارای جایگاه ویژهای است.
برگزاری اردوهای یکروزۀ طرح "آهوانه" از ابتدای تیرماه، به این مکان تفریحی، شور و نشاط تازهای بخشیده است. قصد گزارشنویسی هم که نداشته باشی باز هم این موضوع را میتوانی از همان بدو ورود به پارک، از جمعیت زیادی که منتظر تحویل موبایلهایشان به امانات و رد شدن از قسمت بازرسی هستند بفهمی. هر چه اصرار میکنم که من برای تهیه گزارش آمدهام و به موبایل برای ضبط مصاحبههایم نیاز دارم فایدهای ندارد.
بعد از گذشتن از سالن بازرسی، همراه جمعیت، وارد فضای وسیع پارک میشوم. یک مساحت بسیار زیاد با درختهای سبز و بلند و زیبا. فضایی برای ورزش و تفریح، دوچرخهسواری و گردش و شادی. جمعیت همراهم با اطمینان خاطر از اختصاصی بودن مکان، آزادانه در زیر سایه درختان، فرش پهن میکنند و مشغول گفتگو و صرف صبحانه میشوند.
برای گرفتن توضیحات بیشتر، سراغ سرپرست پارک را میگیرم. خانم دوچرخه سواری را نشانم میدهند که در حال صحبت با چند نفر از عوامل اجرایی طرح، در پارک است. برای ساعت 11:40 در دفتر کارش به من وقت مصاحبه میدهد و با دوچرخه به گشتزنی در پارک ادامه میدهد.
در طول مسیر، نگاهم به حلقههای جمعی بانوانی است که راحت دور هم نشسته و مشغول گفتگو و دوخت و دوز هستند. هر گروهی که به طور کامل مستقر شده یک نفر از مربیان فرهنگسرا با پارچههای نمدی برش خوردۀ طرح آهو و سوزن و نخهای رنگی به سراغشان آمده و دارد دوخت دندان موشی را برای آنهایی که یاد ندارند آموزش میدهد تا با دوردوزی الگوها و بعد پرکردن آنها از پنبه، آهوهای عروسکی آماده شود. علاقه و جدیت را میتوان در نگاههای دقیق و خطهای پیشانیشان دید.
از دختر نوجوانی که مشغول دوختن است میپرسم چرا عروسک میدوزی؟ بدون این که نگاهش را از روی کارش بردارد آرام میگوید: «برای زائرای امام رضا». حرف او را دوست کنار دستش ادامه میدهد: «ما اینا رو برا زائرا که میان مشهد میدوزیم. بعد اینا رو بستهبندی میکنن میدن به بچههای زائرا. پارسالم میدوختیم». و لبخند میزند. میخواهم بیشتر سوال بپرسم اما همه آنقدر سرگرم دوختن هستند و حواسشان به کارشان است که ترجیح میدهم مزاحمشان نشوم.
به سراغ خانم محمدی مسئول آهوانه میروم که در حال صحبت با نیروهایش است. با حوصله به سوالاتم پاسخ میدهد و در توضیح طرح میگوید: آهوانه، سوغات فرهنگی دختران مشهدی برای زائران خردسال رضوی است. آنها داوطلبانه از مساجد و پایگاههای بسیج و تشکلهای مردمی در این طرح شرکت میکنند. میپرسم: پس چرا فضای پارک را برای جشنواره انتخاب کردید؟ خانم محمدی با اشاره به بچهها میگوید: میخواستیم یک فضای شاد و پرنشاطی را برای نوجوانان فراهم کنیم که علاوه بر انجام یک کار معنوی، تفریح و سرگرمی هم داشته باشند. هم هنری یاد بگیرند و هم بازی کنند. روزانه 800 نفر در قالب جشنواره آهوانه به این پارک میآیند که ما برای آنها برنامههای متنوعی داریم. بازی، مسابقه، تفریح و... . علاوه بر اینها با دوخت آهو در انجام یک کار معنوی هم سهیم هستند.
خانم محمدی در توصیف شور و حال نوجوانان میگوید: بعضی از بچهها هستند که برای اولین بار نخ و سوزن به دست گرفتهاند و به عشق امام رئوف، برای زائران خردسالش آهو میدوزند. خستگی برایشان معنا ندارد و میگویند خیلی دوست دارند این آهوها را با دست خودشان به زائران امام هدیه کنند. حتی گاهی برخی افراد به نیت آرزوهایشان حتی تعداد زیادی الگوی آهو را برای خود و اقوامشان میبرند. برخی بدون وضو و قرائت صلوات خاصه، دست به سوزن نمیبرند و برای کوچکترها هم این هنر، داستان ضامن آهو را به زیباترین شکل ممکن در ذهنشان حک میکند.
با راهنمایی خانم محمدی به سراغ ایستگاهها میروم. ایستگاه آموزش اریگامی. دو نفر مربی جوان و باسلیقه در حال آماده کردن میز کارشان هستند. یکی از آنها میگوید: اریگامی هنر ناشناختهای است و هنوز خیلیها آن را نمیشناسند. البته این هنر ژاپنی از بچگی با ما عجین بوده اما خیلیها نمیدانند چه استفادهها و کاربردهایی دارد. این هنر باعث تمرکز بین مغز و دست انسان میشود و کاربردهای زیادی در معماری، طراحی، ساختمانسازی، ساخت ماشینآلات و ... دارد. بچهها با این هنر، اشکال مختلفی نظیر گل، پروانه، انواع حیوانات و ... میسازند. قرار است در دهه کرامت با مجموعه کارهای اریگامی بچهها ، نمایی از گنبد و بارگاه امام رضا (ع) در پایانه مسافربری به نمایش گذاشته شود.
با آمدن چند نوجوان به دور میز و تشویق مربی برای نشستن و تازدن مقواهای رنگی، راهی ایستگاه دیگری میشوم. ایستگاه تئاتر عروسکی، جایی که چند خانم جوان با عروسکهای بزرگ، در حال نامنویسی از نوجوانانی هستند که علاوه بر تماشای نمایش عروسکی، میخواهند تست بازیگری هم بدهند. بچهها مشتاقانه از کوچک و بزرگ، آنها را دوره کردهاند. تا نامنویسی تمام و اجرای نمایش عروسکی شروع شود به سراغ ایستگاه دیگری میروم.
یک ایستگاه ویژه؛ چند صندلی سفید، زیر سایههای درختی که باد شاخههایش را تکان میدهد و صدای رقص برگها با انعکاس نور خورشید از بینشان فضای شاعرانهای را مهیا کرده چند نوجوان علاقمند با کتابهای شعری که مربی به آنها داده منتظر هستند تا در مسابقه شعرخوانی شرکت کنند. سر صحبت را که با آنان باز میکنم میبینم بینشان شاعر هم پیدا میشود. یکی از آنها برگه شعری را که برای امام زمان (عج) سروده محکم در دستش گرفته و با خودش میخواند تا موقع ضبط صدا، شعر را روان و بیاشکال بخواند و در مسابقه، برنده شود. برنده ها علاوه بر دریافت جایزه در قسمت نهایی جشنواره هم شرکت میکنند.
برخلاف ایستگاه شعرخوانی، ایستگاه نقاشی، بیشتر، مخاطبانی دبستانی دارد که با پیشزمینه ذهنی از حادثه مسجد گوهرشاد، بعد از تماشای نمایش عروسکی یا تعریف داستان از زبان مربی به کشیدن نقاشی مشغول میشوند. حادثه شهدای مسجد گوهرشاد در نگاه اول شاید یک واقعه تاریخی فراموش شده بیاید اما وقتی از دختر 11 سالهای که مشغول نقاشی است در پاسخ سوالم که از داستان چه فهمیدی میشنوم یاد گرفتم که در برابر ظلم و ستم نباید ساکت باشم به تأثیرگذاری این واقعه در قالب هنر برای نسل دهه هشتادی امیدوار میشوم.
نمایش حادثه مسجد گوهرشاد با عروسک گردانی مربیان، تماشاچیان زیادی را از ردههای سنی مختلف دور خود جمع کرده است. بعد از پایان نمایش، مربی، برای بچههای علاقمند که دایرهوار مقابلش ایستادهاند از اصول اولیه بازیگری میگوید و با مثالهایی حرفهایش را برای آنها تصویرسازی میکند. بچهها هم با ذوق و شوق، کارهایی که مربی توضیح میدهد انجام میدهند.
علاوه بر اینها بچهها سناریو هم مینویسند. مربی ابتدا گروهبندی میکند و چند موضوع را به آنها پیشنهاد میدهد. موضوعاتی مانند: نظم، مدگرایی، احادیثی ازامام رضا (ع)، چشم و همچشمی و ... . بچهها هم با ذوق و استعداد خودشان برای موضوعی که انتخاب میکنند سناریو مینویسند، نقش انتخاب میکنند و آن را جلوی بقیه گروهها اجرا میکنند. مربی به اعضای بهترین گروه، جایزه میدهد ضمن این که گروه برنده در مرحله پایانی جشنواره که در دهه کرامت در فرهنگسرای غدیر برگزار میشود با برندههای روزهای دیگر هم شرکت میکنند تا در نهایت گروه و نمایش برتر در پایان جشنواره مشخص شود.
قرار مصاحبه با سرپرست پارک نزدیک میشود. به دفتر مرکزی پارک میروم. خانم زهرا سوارکار، سرپرست پارک ریحانه، بعد از توضیح مختصری از جشنواره آهوانه، آفت پارکهای بزرگ را بیبرنامگی عنوان میکند اشکالی که معتقد است پارک ریحانه با همکاری فرهنگسرای غدیر، آن را برطرف کرده است.
سوارکار با اشاره به این موضوع که پارک ریحانه در فصلهای مختلف سال، پذیرای گروههای بسیاری از بانوان مشهدی و اردوهای دانشآموزی مدارس است، جشنواره آهوانه را بهترین نوع برنامهریزی فرهنگی برای مخاطبان عنوان میکند و در تأیید حرفش میگوید: من به عنوان یک مدیر فرهنگی وقتی لحظات شادی و نشاط و تخلیه هیجان دختران نوجوان را میبینم که چطور از این فضا به خوبی استفاده میکنند و لذت میبرند به بخش بزرگی از خواستههایم رسیدهام. برای بچهها هم همینطور است؛ اردو که تمام میشود آنها با دست پر از پارک میروند. هم بازی کردهاند هم مسابقه شرکت کردهاند هم نمایش دیدهاند هم عروسک درست کردهاند هم تفریح کردهاند هم جایزه بردهاند و ... میبینید چه روز پرباری داشتهاند!
خانم سوارکار یکی دیگر از محاسن جشنواره آهوانه را استعدادیابی نوجوانان عنوان میکند و میگوید چون در این طرح، کارِ تعریف شده برای نوجوان وجود دارد آنها با ذوق شرکت میکنند و خودشان را نشان میدهند. برای همین از بینشان استعدادهای بیشماری با عنوان قاری، شاعر، حافظ، نقاش و ... حتی ظرفیتهای علمی مختلف فرصت بروز پیدا میکنند.
تاکید زیاد خانم سوارکار به فضای شادی و نشاط گروهی در ایستگاههای بازی، باعث شد گفتگوی مستقیمی هم با ناهید تاجپور مسئول ایستگاههای بازی آهوانه داشته باشم. یک مربی پرنشاط که با حوصله و علاقه زیاد، تقریبا تمامی بازیها را با اهدافشان برایم توضیح میدهد هرچند صدای جیغ و فریاد شادی بچهها گاهی روی صدای او کشیده میشود.
تاجپور از برگزاری 7 ایستگاه و ارائه روزانه 9 الی 15 بازی توسط مربیان جوان و پرنشاط، آن هم با وسایل بسیار ساده و ابتدایی اما پر شور و هیجانانگیز میگوید که دختران و حتی بانوان جوان و میانسال را هم به خود جذب کرده است و در تأیید حرفهای خانم سوارکار درباره سادگی و داشتن پیام بازیها میگوید: هر بازی علاوه بر سادگی وسایل اولیه آن، پیامی هم برای مخاطب خود دارد. به عنوان مثال بازی صندلی با نگاهی معکوس به مدل همیشگی آن، گروهی را برنده اعلام میکند که با ایثار و همدلی، جای بیشتری برای اعضای خود بازکند، دارت، علاوه بر بالابردن تمرکز، به افزایش اعتماد به نفس نوجوان نیز کمک میکند. بازی حفظ آب، علاوه بر شور و هیجان بالا، حس همکاری و لزوم صرفهجویی در انرژیها را برای نوجوان یادآور میشود و همینطور دیگر بازیها که نهایت وسایل مورد نیاز برای اجرای آنها کارتن یا طناب یا گچ برای خطکشی و ... است.
تاجپور از اختصاص ایستگاههایی مخصوص بازی نوجوان برای شخصیتبخشی و ارزش دادن به روحیات آنها میگوید که باعث حضور باعلاقه دختران نوجوان در این مکانها میشود هرچند جذابیت و شور و نشاط بازیها گاه حتی خردسالان و بانوان را هم به ایستگاههای بازی میکشاند.
هر ایستگاه بازی را نگاه میکنم مربیان آن قدر با شور و هیجان بچهها را در انجام بازیها همراهی میکنند و پا به پای آنها بازی میکنند که تشخیص مربی از بچهها سخت است. پارک آن قدر وسیع است که فریادهای شادی و خنده دختران، هر چقدر هم که بلند باشد به جایی نمیرسد و آنها شادمانه و پرهیجان و بیهیچ ملاحظهای زیر سایه درختان سرسبز و بلند، روی زمینهای خاکی و نرم، میخندند و بازی میکنند.
تنوع ایستگاهها و برنامههای پارک ریحانه برای مخاطبان، بسیار رضایتبخش است. به سراغ تعدادی از دختران نوجوان که میروم این رضایت را میتوان از چهره و حرفهایشان فهمید. برای آنها که قبلا در قالب اردوهای آموزشگاهی به پارک ریحانه آمدهاند جشنواره آهوانه بسیار محسوس است. یکی از بچهها میگوید: «وقتی با مدرسه آمده بودیم کل روز برنامهای نداشتیم جز این که یا دور بوفه پارک جمع باشیم یا برای خودمان در محوطه بگردیم اما امروز آنقدر برایمان برنامه جالب و جذاب هست که گاهی واقعا انتخاب برایمان سخت میشود». آنها از ایستگاه شعرخوانی هم خیلی تعریف میکنند و از اطلاعاتی که مربی به آنها داده و قبلا آن مطالب را نمیدانستند خیلی ابراز رضایت میکنند.
برای داشتن خانوادهای شاد و سرزنده، ایجاد و گسترش چنین مکانهایی برای مادران و دختران جامعه بسیار لازم و ضروری به نظر میرسد. امید که اجرای این برنامهها در پارک ریحانه آغازی باشد بر تلاش و همت دیگر پارکها و مکانهای تفریحی شهر تا روحیه نشاط و شادمانی آن هم بدون دغدغه نادیده گرفتن موازین اسلامی، به تمام بانوان شهر منتقل شود.