چالش هاي شاه و شاهزاده براي منطقه
تغيير و تحولات به وجود آمده درسلسله حكومت سلطنتي آل سعود بيانگر نوعي نگرش جديد در شبه جزيره عربستان و حتي شيوخ خليج فارس ميباشد. زماني بود كه اعراب به واسطه حاكمان محافظه كار و مصلحت انديش خود به صورت كاملا چراغ خاموش سياستهاي منطقهاي و جهاني را دنبال ميكردند و اگر هم اتفاق يا تحولات خاصي همچون القاعده و طالبان را مديريت مينمودند، جامعه جهاني نميتوانست به صورت علني بر آنها بتازد.
تاریخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۲ 24 June 2017
به گزارش تابناک : حال با گذشت چندين دهه از عمر حكومتهاي سلطنتي در خليج فارس، شاهد ريزش پادشاهان و مقامات سن و سال دار عرب در خاندان پادشاهي هستيم. درعوض با كنار رفتن و يا درگذشت قدما، شاهزادگان جوان سلطنت كه تا چند سال پيش در كالجها و مراكز آموزشي اروپا و آمريكا مشغول به تحصيل و خوش گذراني بودند، امروز نگاهشان به تاج و تخت و افتاده و ديگر كشتيهاي تفريحي و ماشينهاي چند ميليون دلاري عطش خواستن و طمع آنها را برطرف نمي كند. امروز شيخ نشينان خليج فارس درمرحلهاي از گذار قرار گرفتهاند كه خواسته يا ناخواسته درحال پوست اندازي هستند. اما اين پوست اندازي به سبب نبود ساز و كار اصولي در بطن حكومتهاي مورثي و سلطنتي، بعضاً توسط اشخاص و گروههايي صورت ميگيرد كه منافع ملي حكومتهاي ديگر را نيز به خطر مياندازند. درنمونه اخير جا به جايي قدرت در عربستان و مورثي كردن حكومت آل سعود در خانواده ملك سلمان، شاهد تغيير پازل قدرت در خاندان پادشاهي و روي كار آمدن شاهزاده اي هستيم كه نه مصلحت قدماي خويش را رعايت ميكند و نه حوصله ديپلماسي امروزي را دارد. بلكه نگرش هاي افراطي و هيجان جواني باعث فجايعي همچون يمن گرديد و اظهاراتش علناً در راستاي ستيزه جويي در منطقه و تيغ كشي بر روي رقيبان، دوستان مخالف و دشمنان ميباشد. شاهزاده محمد بن سلمان كه تا پيش از اين جز مديريت دفتر پدرش تجربه اجرايي خاصي نداشت، به يكباره دركسوت وزير دفاع درآمد و دستاورد اين مدت مديريت وي باتلاق جنگي يمن بود! كنش و واكنشهاي سياسي وي نيز كاملاً سياه و سفيد است و به عبارتي با سياست «هركه با ما نيست پس دشمن ماست» سعي در ايفاي نقشي جديد در منطقه و اعراب دارد. در موضع گيري اخير عربستان در منزوي ساختن قطر بايد به اين موضوع اشاره كرد كه فعاليتهاي قطر درحمايت از گروه هايي همچون اخوان در زمان پادشاه قبلي عربستان(ملك عبدالله) بسيار بيشتر بود. اما سياست مصلحت انديشي وي مانع از رويارويي اعراب با يكديگر بود. حال وليعهد جوان تصميم به تحولات جديد زده تا قدرت عربستان را به رخ همسايگان بكشد و همه را دنباله روي خود نمايد. اگر امروز قطر گوشمالي داده شده قطعا در مرحله بعدي نوبت به عمان، كويت، لبنان و... ميرسد كه سياستشان تابع محض آل سعود نيست. محمد بن سلمان در اين دو سالي که وارد قدرت شده و وزارت دفاع و جانشيني وليعهدي را بر عهده داشته نشان داده که فردي جنگ طلب و ناآرام است. در اين ميان به صراحت بيان کرده که با ايران و شيعيان دشمني و خصومتي سرسختانه دارد و حتي ابايي نداشته است که بگويد سوداي جنگ با آنها را دارد. مسلماً دامنه اين تحولات صرفاً به تغييرات سياسي در منطقه محدود نميشود، و جامعه داخلي عربستان را نيز دچار تحول خواهد كرد. در درون عربستان مخالفتي عميق با محمد بن سلمان وجود دارد و او را چهره اي تندرو مي دانند. اگرچه بن سلمان تلاش مي کند خود را چهره اي مدرن در جامعه جهاني نشان دهد اما تندروي هاي وي به ويژه در بحث هاي طايفه اي و سياسي و امنيتي بر کسي پوشيده نيست. لذا اين مسئله مي تواند موجب موجي از اعراضات درخاندان حكومتي و در ساختار اجتماعي اين كشور به راه بيندازد. البته نبايد فراموش كرد كه اين بدعت گذاري در خاندان سلطنتي آل سعود بدون چراغ سبز آمريكاييها سرانجامي نداشت. اما بايد به اين مسئله نيز توجه داشت كه سياستهاي آمريكاي امروز با قلم شخصيتي همچون ترامپ درحال نگارش است كه از متحدان اروپايي تا مراكزقدرت داخلي آمريكا از دست او آزرده خاطرند و بعضاً از همراهي با او سر باز ميزنند. درحال حاضر نگاه اروپا به حكومت جديد آل سعود نيز اين چنين است و اعتمادي به سياستهاي شاهزاده جوان و عملكردش ندارند و در بسياري از موارد به آن معترض مي شوند. نكته آخر را بايد به تقويت اپوزيسيون داخلي عربستان اختصاص داد. با اقدامات اخير شوراي سلطنت و بركناري وليعهد با سابقه قبلي، آتش زير خاكستر در عربستان داغ تر از قبل شده است. اين آتش از يكسو ازجانب طايفههاي سلطنت درحال داغ شدن است و از سوي ديگر از جانب جامعه معترض عربستان درحال دميدن است. مطمئنا شاهد شعله ور شدن اين آتش خواهيم بود، اما بايد مواظب باشيم تا اين آتش به ايران آسيبي نزند.
منبع : روزنامه آفرینش