استرس مسابقه رضا یزدانی را دارد. بعد از مدال طلا، کشتی بقیه بچهها را دیده و برای تشویقشان به سالن آمده تا نشان دهد که موفقیت تمام تیم برایش مهم است و با کسب طلا، کارش تمام نشده است.
حسن یزدانی، کشتیگیر ۷۴ کیلوگرم ایران، امروز بر بلندترین نقطه ورزشی ایستاده اما نمیخواهد این را قبول کند، چون معتقد است اگر در ذهنش در این قله بماند، موفقیتهایش ادامهدار نخواهد بود. او نمیخواهد راه خیلیها را برود.از سکو که پایین آمد، مدالش را در آورده و الان هم در گوشهای گذاشته تا هر از گاهی نگاهش کند اما خودش میگوید دلبستگی به آن ندارد چون اگر اینطور باشد، در باد همین مدال میخوابد و دیگر اتفاق خوبی در زندگیاش نمیافتد.
دوست نداری مصاحبه کنی. فکر میکنم خیلی اهل صحبت کردن نیستی.
زیاد نه. البته بخشیاش به این خاطر است که به ما گفتهاند کمتر مصاحبه کنیم اما خودم هم معتقدم ما باید با عملکردمان در مسابقه حرف بزنیم.
خب برسیم به مدال طلا در المپیک. دو – سه روزی از مدالت گذشته. الان باید بهتر به اتفاقهای آن روز نگاه کنی؛ اتفاقهایی که در نهایت به روی سکوی اول ایستادنت ختم شد.
هیجانهای این مسابقه همان لحظه پایین آمدن از سکو برایم تمام شد. هیجانم روی تشک بود و سکوی قهرمانی. وقتی از سکو پایین آمدم، همه چیز برایم تمام شد. انگیزهام برای مسابقات بعدی بیشتر شده و از الان به فکر مسابقههای جهانی سال آینده هستم.
یعنی با خودت فکر نکردی که کاری که باید میکردی را انجام دادهای آن هم در سن ۱۸ – ۱۹ سالگی؟
اصلا. با توجه به فشار تمرینات زیادی که قبل از مسابقات المپیک داشتیم، با هماهنگی مربیان، مدتی را استراحت میکنم تا بدنم برگردد. بعد دوباره شروع میکنم. معمولا بعد از یک ماه استارت میزنند که من هم اگر مربیان صلاح بدانند، همین کار را انجام میدهم. دیگر به «طلا»یی که گرفتهام فکر نمیکنم. الان باید به فکر طلای چهار سال دیگر باشم.
پروسه آمادهسازیات برای المپیک با توجه به تغییر وزنی که داشتی، باید خیلی سخت باشد. خسته تمرین نیستی.
وقتی قرار است در المپیک شرکت کنیم، باید خیلی آماده باشیم. قرار است با نخبگان دنیا روبهرو شویم و به همین خاطر نباید وقت تلف میکردیم. من به اینها فکر میکردم و سختی تمرینات را با جان و دل، میپذیرفتم چون طلای المپیک را میخواستم که خدا قسمتم کرد و به این خواستهام رسیدم.
مسابقه آخرت خیلی سخت شد. در آن دقایق و با رفتارهایی که کشتیگیر روس میکرد، چطور توانستی اوضاع را کنترل کنی؟
ببینید اگر واقعا جنگنده کشتی میگرفتیم و من شش امتیاز عقب بودم، قابل قبول بود اما تا من ۳۰ ثانیه کشتی میگرفتم و میخواستم حمله کنم، حریف مصدوم میشد و یک دقیقه و ۳۰ ثانیه استراحت میکرد. این باعث شد که کشتی از دستم در برود. اگر واقعا کشتی میگرفت من میتوانستم عقب افتادگیام را در همان تایم اول جبران کنم اما با رفتارش نمیگذاشت کشتی بگیرم.
قاعدتا در این شرایط و با توجه به شرایط سنی ات، باید کنترلت را از دست میدادی.
آقای خادم از کنار تشک، مدام با من حرف میزد و میگفت که عصبانی نشو. کافی بود اعصابم به هم بریزد تا حریفم سوء استفاده کند. مدام میگفت این کشتیگیر را لحظه آخر هم میتوانی ببری. آقای رسول خادم، در این مدت مثل یک پدر بالای سرم بوده و در روز مسابقه با حرفهایش بیشترین کمک را به من کرد. ضمن اینکه من سعی کردهام، از مسابقاتی که شرکت کردهام، درس بگیرم. طبیعی است که با توجه به سنم، هیجان زده شوم اما از مسابقههای جهانی سال قبل و... یاد گرفتم که باید خودم را کنترل کنم. هیجانی کشتی گرفتن، برای آدم دردسر درست میکند.
بعد از مسابقات جهانی، تغییر وزن داشتی. در آن مقطع فکر نمیکردی که داری ریسک میکنی؟ خودت به این رویه اعتقاد داشتی؟
از نظر علمی، هم ثابت شده است که تغییر وزن شرایط کشتیگیر را بر هم میریزد و کار را سخت میکند. ولی من به مربیام اعتقاد داشتم و خودم را سپردم به تصمیماتی که ایشان میگرفتند. خدا را شکر این اعتماد جواب داد و دیدید که موفق بودم. خیلی زود در این وزن جا افتادم و دراین مدت، بدنم کمتر از ۷۴ کیلو نبوده است. اگر ترس به خودم راه میدادم، نمیتوانستم تمرین کنم. بنابراین اعتماد کردم. به نظرم یک کشتیگیر، هر وزنی که میرود باید به خودش اعتماد داشته باشد. من از روزی که به این وزن آمدم، اصلا خودم را کمتر از ۷۴ کیلوییها نمیدیدم. حتی بالاتر هم میدیدم.
تصمیم گرفته بودی در وزنی به المپیک بیایی که یکی مثل جردن باروفس نفر اولش بود. به همین خاطر همه تو را شانس مدال نقره میدانستند و کمتر کسی، از طلایت حرف میزد.
باروفس کشتیگیر بسیار خوب و با اخلاقی است که چند مدال جهانی و طلای ۲۰۱۲ لندن را دارد. خب من میدانستم کار سختی دارم اما به خودم اعتقاد داشتم. البته این را نمیگویم که فکر کنید برای باروفس کری میخوانم چون معتقدم که نباید برای هیچ حریفی کری بخوانم چون کسی از اتفاقهای یک مسابقه خبر ندارد اما دوست داشتم با باروفس مسابقه بدهم ولی نشد. انشاءا... اگر خدا بخواهد، در رقابتهای جهانی با ایشان روبهرو میشوم و تلاش میکنم برنده شوم اما باید تا روز مسابقهام با باروفس صبر کنم و ببینم روی تشک چه اتفاقی میافتد. کسی از آینده خبر ندارد. من نمیتوانم با اطمینان بگویم که چون الان به مدال المپیک رسیده ام، پس چهار سال آینده هم همین اتفاق تکرار میشود. تلاش من این است که این موضوع تکرار شود و همه توانم را به کار میگیرم تا برای تکرارش تمام خوبهای دنیا را ببرم.
کمی به عقبتر برگردیم. از روزی که کشتی را شروع کردی، فکر میکردی اینقدر زود به طلای المپیک برسی؟
ممکن است فکر کنید، الان این حرف را میزنم، چون طلا گرفته ام اما واقعیت این است روزی که شروع کردم، خیلی کشتی را دوست نداشتم. چند ماهی که کار کردم، میخواستم کشتی را کنار بگذارم که پدرم نگذاشت. بعد از شش – هفت ماه، در مسابقات استانی دوم شدم. بعد از این مقام، کمی انگیزه گرفتم و کم کم با مقامهایی که میگرفتم، انگیزهام بیشتر میشد. الان به حدی کشتی را دوست دارم که اگر یک روز تمرین نکنم، خیلی به هم میریزم و انگار که مریض هستم. الان واقعا عاشق کشتیام و امیدوارم تا وقتی توان دارم، برای کشورم افتخار کسب کنم.
یک نگرانی در موردت وجود دارد. کشتی خاطره خوبی از برخی بزرگانش ندارد. بزرگانی که در جوانی به این بزرگی رسیدند اما زود محو شدند. این نگرانی وجود دارد که این فضا شما را هم تحت تاثیر قرار دهد.
داستان زندگی همه این قهرمانها را میدانم. زندگی عزیزانی که در کشتی یا بقیه رشته ها، زود مدال گرفتند اما به خاطر اینکه مسیرشان را تغییر دادند، نتوانستند به نتیجه برسند. این چیزها برای من درس است و تجربه. خیلی سعی میکنم که اتفاقی نیفتد و از خودم مراقبت کنم تا زندگی ورزشی و اجتماعی خوبی داشته باشم. شما هم برایم دعا کنید.