به گزارشخبرگزاری فارساز اردبیل، استان اردبیل یکی از جوانترین استانهایی است که بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایجاد و در تاریخ 23 فروردین 72 با جدایی از استان آذربایجان شرقی به عنوان یکی از استانهای ایران شناخته شد.
بعد از گذشت نزدیک به 23 سال از آن تاریخ، مناطق مختلف استان توسعه و پیشرفتهای محسوسی را تجربه کردند که میتوان دلیل آن را استقلال سیاسی منطقه و قرار گرفتن در زیر سایه مستقیم مدیریتی دولت بیان کرد.
از آنجایی که استانداری اصلیترین ارگان تحت فرمان دولتها در هر استانی است و به نوعی مجری اجرای تمامی طرحها و مصوبههایی است که دولت و مجلس برای هر استان در نظر میگیرد، هر استاندار در زمان معرفی خود به عنوان استاندار منطقه طرحهایی را در برای توسعه استان به هیأت دولت ارائه میدهد که در سایه همین مسئولیت میتوان این سمت را یکی از مهمترین سمتهای دولتی بعد از اعضای کابینه دولت عنوان کرد و به نوعی مقامی معادل رئیس جمهور در داخل آن استان است.
لازم به ذکر است عملی کردن این طرحها دیگر بسته به قدرت مدیریت استاندار و قدرت چانهزنی وی در مجلس و هیأت دولت است که تا چه حدودی بتواند طرحهای پیشنهادیاش را به تصویب هیأت دولت و مجلس برساند و یا بعدها بعد از تصویب طرحهایش بتواند بودجهای برای اجرای آن به دست آورد.
استان اردبیل از زمان شکلگیری خود هشت استاندار (احمدینژاد، طهائی، نگارنده، علی نیکزاد، حقیقتپور، صابری، اکبر نیکزاد و مجید خدابخش) به خود دیده است که هر کدام بسته به تواناییهای خود کارهایی شایسته تقدیر برای توسعه و پیشرفت استانمان انجام دادهاند که گاهی کارنامهای قابل دفاع و گاهی غیر قابل دفاع داشتهاند.
استاندار فعلی استان مجید خدابخش است که سابقه نسبتاً طولانی در سمت معاونت برنامهریزی و عمرانی استانداریهای آذربایجان شرقی و غربی را در کارنامه خود دارد که به لحاظ سابقه مدیریتی میتوان وی را یکی از افراد برجسته و صاحب دانش برای این سمت دانست.
در کنار سابقه مدیرتی طولانی، ایشان فردی اخلاقمدار، متدین، کاردان و دارای اندیشه شایسته سالاری بدون توجه به گرایشهای حزبی افراد است.
مجید خدابخش نیز همچون سایر استانداران دیگر در زمانی که به این سمت منصوب شدند برنامه و وعدههایی را اعلام کرد و طرح آن را به هیأت دولت تحت عنوان چهار مگاپروژه توسعه استان ارائه کرد تا به عنوان شعار و برنامه کاری خود در استان قرار گیرد.
به صورت کلی این طرحها عبارت بودند از پایاب سد خدا آفرین، اتصال شمال استان به منطقه آزاد تجاری ارس، ایجاد منطقه آزاد سبلان، مس مشگینشهر و نفت مغان که این طرحها در خبرگزاری جمهوری اسلامی مورخه 13 آذر ماه 93 از زبان ایشان انتشار یافته است.
حال به صورت جداگانه برخی از این طرحها و وضعیت آنها را بعد از نزدیک به دو و نیم سال از آغاز به کار دولت اعتدال و امید مورد بررسی قرار میدهیم که خود معیاری کلی برای توانایی استاندار محترم در عملی ساختن وعدههای اولیه خود است در کنار این مسئله پیگیری برخی طرحهای ملی و نیمه تمام استان را نیز انجام خواهیم داد.
شاید یکی از مهمترین طرحهای مطرح شده که میتواند همانند نیروی محرکه قدرتمندی برای رونق اقتصادی استان باشد و همچنین با تسهیلاتی که برای سرمایهگذاران فراهم میسازند باعث جذب سرمایه برای استان شود طرح منطقه آزاد تجاری سبلان است این طرح در آذرماه سال 94 روانه بهارستان شد و در صحن علنی مجلس مورد بررسی گذاشته شد و در نهایت مورد رایگیری قرار گرفت که متاسفانه نتوانست آرای لازم برای اجرایی شدن را اخذ کند.
منصور حقیقتپور نماینده محترم استان در تاریخ 29 آذر ماه 94 در گفتوگو با خبرنگار فارس اظهار کرد: با توجه به دفاع بدی که یکی از نمایندگان اردبیل در مجلس از این لایحه داشت و مخالفت نمایندگان تهران و سایر کلانشهرها لایحه دولت مبنی بر ایجاد منطقه آزاد تجاری در اردبیل رای نیاورد.
اصل لایحه، ایجاد منطقه آزاد تجاری اردبیل و مهران بود که 50 منطقه جدید نیز به آن افزوده شده بود که به دلیل تحمیل بار مالی سنگین به دولت این لایحه مغایر با برنامه پنجم تشخیص داده شد و نمایندگان به عملیاتی شدن منطقه آزاد تجاری اردبیل رای ندادند.
حال این سوال مطرح میشود که دلیل اصلی ناکامی مهمترین طرح اقتصادی برای استانی محروم چون اردبیل چه میتواند باشد؟ آیا دلیل آن صرفا دفاع بد یک نماینده است؟ یا دلیل آن ناهماهنگی و عدم همکاری بین نمایندگان استان و شخص استاندار است؟ دولت چرا به تصویب این طرح اقتصادی اصراری نورزید و آیا میتوانیم دلیل عدم حمایت دولت از این طرح را در عدم برقراری ارتباط صحیح بین استاندار و مسئولین دولتی یاد کنیم؟ آیا واقعا وقتی نوبت توسعه استان محرومی چون اردبیل میرسد بار مالی آن به دولت لحاظ میشود؟ آیا استاندار و نمایندگان استانمان نمیتوانستند شرایط حاد اقتصادی و معیشتی مردم را برای نمایندگان مجلس روشن سازند تا بازنگری اساسی در رایی که دادند بنمایند؟ آیا تحمیل بار مالی در مورد اجرای برنامههای بزرگ برای استانهای توسعه یافته کشور هم مطرح است؟
به هر جهت حال چه مقصر کمکاری نمایندگان استانی باشد یا عدم هماهنگی و عدم پافشاری از سوی استانداری به دولت، این طرح بزرگ که میتوانست گامی بزرگ در راستای توسعه اقتصادی منطقه باشد عملی نشد و قطعاً دود این کمکاری چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت به چشم مردم استان اردبیل خواهد رفت.
وعده دهانپرکن غیر عملیاتی
یکی دیگر از طرحهایی که توسط خدابخش به عنوان یکی از چهار پروژه بزرگ توسعه استان یاد میشد طرح مس مشکینشهر و مسئله بهرهبرداری از نفت مغان است که البته با تحقیقی اندک پیرامون اجرایی شدن این طرح از سوی دولت درمییابیم که این طرح حتی از همان ابتدا نیز در حد یک وعده دهانپرکن بوده و در شرایط فعلی قابلیت اجرایی شدن نداشته است و طبق گفته خود آقای خدابخش با توجه به اینکه تاکنون مطالعات اساسی در زمینه معادن استان نشده بود باعث شد که دولت در امر شناسایی و مطالعه پهنههای معدنی استان سرمایهگذاری کند.
حال این سؤال مطرح است در شرایطی که حتی مطالعات اولیه در زمینه معادن استان صورت نگرفته است چگونه چنین وعدهای برای جلب رضایت اذهان عمومی استان داده میشود؟ هرچند اقدام آقای استاندار در همین حد نیز شایسته تقدیر است که باعث شدهاند توجه دولت به پتانسیلهای معدنی استان اردبیل جلب شود و بودجهای در جهت شناسایی این پتانسیلها اخذ نماید.
اما در بازه فعلی استان ما به قدری معضلات اقتصادی و به قدر کفایت جوان بیکار دارد که نیازی به طرح موضوع چنین وعدههای خیالی و توخالی نمیباشد.
چرا به جای جلب سرمایه دولتی در جهت شناسایی معادن احتمالی همان سرمایهها برای راهاندازی پروژههای ناتمام قبلی که در صورت اجرایی شدن و رسیدن به مرحله بهرهبرداری میتواند بخشی هرچند کوچک از معضل بیکاری جوانان استان را بر طرف سازد اختصاص داده نمیشود؟ نمونهای از این پروژهها میتوان به پتروشیمی اردبیل اشاره کرد که بعد از نزدیک 9 سال از آغاز عملیات ساخت آن تنها 20 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است. درست است اگر از دید نقادانه نگاه کنیم شاید طرح بهرهبرداری از معادن مس یک طرح بلند مدت در توسعه استان باشد اما در بازه فعلی استان ما به مسکنهایی نیاز دارد تا بتواند کلیت خود را حفظ کند.
در وضعیتی که از لحاظ آمار بیکاری در بین استانهای صدرنشین هستیم آیا عاقلانهتر نیست که طرحهای ناتمام و کوتاه مدت از لحاظ اجرایی شدن را به مرحله بهرهبرداری برسانیم تا التیامی هر چند کوچک برای معضلات استان باشد؟
عقیم ماندن طرح الحاق شمال استان به منطقه آزاد تجاری ارس
در مورد طرح الحاق شمال استان اردبیل به منطقه آزاد تجاری ارس نیز استاندار محترم طی مصاحبهای که در آذر ماه سال 93 با خبرگزاری جمهوری اسلامی داشتهاند فرمودند این طرح در مرحله تصویب نهایی است و با عملیاتی شدن آن شاهد سرمایهگذاری کلان منطقه آزاد ارس در این منطقه و رونق اقتصادی شمال استان خواهیم بود.
حال ببینیم بعد از نزدیک به گذشت یک سال از انجام این مصاحبه آیا این طرح به تصویب نهایی رسیده است یا خیر؟
متاسفانه سرنوشت این طرح توسعه بزرگ نیز طی مصوبهای که از سوی مجمع نمایندگان استان در بهمن ماه 93 صورت گرفت به صورت کلی منتفی شد.
رئیس مجمع نمایندگان استان اردبیل در آن تاریخ اعلام کرد: با مصوبه امروز شورای عالی مناطق آزاد و ویژه کشور درباره ایجاد منطقه مستقل آزاد تجاری و صنعتی اردبیل، الحاق بخشهایی از شمال استان به منطقه آزاد ارس منتفی شد.
یونس اسدی عنوان کرد: این انتخاب بر اساس مصوبه شورای عالی مناطق آزاد تجاری کشور صورت گرفت.
حال جایی برای توضیح باقی نمیماند که خود منطقه آزاد تجاری استان نیز در آذر ماه سال 94 در مجلس رای نیاورد و بدین صورت این طرح بلند پروازانه استانداری نیز با بن بست روبرو شد. حال دلیل این عدم هماهنگی بین نمایندگان استان و مقام استانداری چه بوده است شاید چندان اهمیتی نداشته باشد. چیزی که مشخص است این ناهماهنگی و عدم اقناع نمایندگان از سوی استانداری برای لازم الاجرا بودن این طرح میباشد که متاسفانه چنین اقناعی صورت نگرفته بود و نمایندگان به شرط برقراری منطقه آزاد مستقل سبلان اجرای این طرح توسعه استانی را منتفی اعلام کردند.
تنها مگاپروژه درحال اجرا از چهارگانه استاندار
میتوان گفت تنها طرح از چهار طرح پیشنهادی استاندار که توانسته تا حدودی به لطف دستور مقام معظم رهبری در تخصیص اعتبار از صندوق توسعه ملی برای مهار آبهای مرزی عملیاتی شود طرح پایاب سد خداآفرین است که طبق گفته خود استاندار محترم به خبرگزاری جمهوری اسلامی پوشش 83 هزار هکتار از اراضی پایاب سد خدا آفرین در جریان سفر رئیس جمهوری تصویب و برای آن یک میلیارد دلار از محل صندوق توسعه ملی تصویب شد و بخشی از این اعتبار در اختیار آب منطقهای اردبیل و جهاد کشاورزی قرار گرفته است. که با توجه به گذشت نزدیک به دو سال از این مصاحبه امید است شاهد پیشرفت عملی این پروژه در منطقه بوده باشیم.
حال اگر در مقام منتقد مبنای موفقیت استاندار را در به مرحله اجرا رسیدن پروژههای اصلی مورد ادعای ایشان قرار دهیم میبینیم که ایشان کارنامه قابل قبولی در طی دو سال گذشته نداشته و با گذشت نزدیک 2.5 سال دو پروژه اصلی ایشان به کل از چرخه اجرایی شدن خارج شده است.
یک چهارم وعدههای استاندار محقق شده است
یک پروژه در مرحله مطالعات مقدماتی قرار دارد که در صورت اثبات پتانسیلهای منطقه نیازمند سرمایهگذاری کلان خواهد بود، تنها یک طرح به تصویب رسیده و هم اکنون در مرحله اجرا است هرچند تا بهرهبرداری کامل به زمان نیاز خواهد بود. حال با ضرب و تقسیمی ساده میبینیم که آقای استاندار تنها یک چهارم از وعدههای اساسی خود را توانستهاند عملی سازند و به مرحله اجرا برسانند.
اما در سایر زمینه و پروژههای ناتمام نیز متأسفانه شاهد اقدام مؤثری از سوی مدیریت استان نبودهایم.
در خصوص راهآهن اردبیل بعد از گذشت سالها از زمان آغاز عملیات ساخت آن متاسفانه عملیات اجرایی آن توسط یکی از نمایندگان استانمان متوقف شد که دلیل آن ضعف مطالعات و طراحیهای اولیه عنوان شد.
حال این سوال مطرح است که آیا در طی این سالها که پروژه در دست اجرا بود و حتی در دوره قبلی آن یعنی دوران طراحی فردی متوجه این ضعف مطالعاتی و طراحی نشده بود؟ اگر این طرح یک طرح غیر کارشناسی است و قابلیت اجرایی ندارد سرنوشت آن همه هزینه از بیتالمال که صرف احداث پروژه شده چه خواهد بود؟ چرا استاندار با نماینده مورد نظر به توافق نرسیده و ایشان را اقناع نکرده بودند و از عواقب کارشان مطلع نساخته بودند؟ آیا کار نماینده مورد نظر کارشکنی در امور استانی است و یا صرفا انجام وظیفه نمایندگی؟
در حقیقت مسئله توقف پروژه راهآهن اردبیل یکی از نکات مبهم مدیریتی استان است که هم در کارنامه آن نماینده و هم کارنامه استاندار باقی خواهد ماند تا زمانی که این استانداران توضیحاتی را برای مردم شریف استان ارائه کنند.