
به گزارش خبرنگار تابناک از استان ایلام «حمید عابدیها» استاد دانشگاه و حافظشناس برجسته، در آیین پاسداشت روز حافظ و رونمایی از آرشیو هفته نانه پیک ایلام با اشاره به تأثیر غزلهای حافظ بر جان انسان، گفت: سرودههایی، چون دوش وقت سحر از غصه نجاتم داد، نهتنها شعر، بلکه نجاتبخش روحاند.
وی با بررسی تکرار واژهی «دوش» در غزلهای حافظ، آن را نشانهی حضور مستمر تجربهی عرفانی در شبهای شاعر دانست و افزود: حافظ را باید در کنار مولانا و عطار، مثلث ادب عرفانی ایران دانست. اما آنچه حافظ را متمایز میکند، نفوذ گستردهی او در میان همهی اقشار جامعه است؛ از حلقههای عرفانی تا دانشکدهها، از گدایان تا استادان، همه با حافظ دمخورند.
این حافظشناس با اشاره به سابقهی پژوهشی خود در حوزهی حافظپژوهی، از برگزاری بیش از هزار و دویست جلسهی تخصصی در طول بیستوپنج سال خبر داد و گفت: امروز، جلسهی هزار و دویست و پنجم آن حلقهی بیستوپنجساله است که با افتخار در خدمت حافظ بودهایم.
وی در ادامه، با اشاره به نظریهی منش و شخصیت یوهانس نیکولاس تتس، فیلسوف آلمانی قرن هجدهم، تأکید کرد: برای شناخت حافظ باید سه مؤلفهی باورها، احساسات و خواستههای او را بررسی کرد.
عابدی هاگفت : این مؤلفهها در گفتهها و کردههای حافظ متجلیاند و شناخت آنها، ما را به حافظی نزدیک میکند که در غزلهایش، هم عاشق است، هم منتقد، هم عارف، هم شهرهی شهر است.
وی با ارائهی طرحی تحلیلی، پیشنهاد کرد: برای شناخت حافظ، باید جدولی شصتخانهای طراحی شود که در آن، پنج مؤلفهی اصلی—باورها، احساسات، خواستهها، گفتهها و افعال حافظ—در چهار محور ارتباطی انسان بررسی شوند. این چهار محور شامل رابطهی انسان با خود، با خدا، با خلق و با طبیعت است.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: اگر خدا را در منظومهی فکری وارد کنیم، رابطهی انسان با مردم از رابطهاش با طبیعت جدا میشود، اما در تفکر غیرالهی، انسانها نیز بخشی از طبیعتاند.
وی افزود: یافتههای ما باید در سه سطح تحلیل شوند: سطح واقعگرایانه (فکتها)، سطح ارزشمدارانه (زیباییشناسی و اخلاق) و سطح تکلیفمآبانه (وظیفهی عرفانی).
عابدی ها با اشاره به آموزههای عرفای معاصر، از جمله آیتالله کشمیری، گفت: در واپسین لحظات عمر، وی فرمود: مرنجان و مرنج. این دو اصل، خلاصهی سلوک عرفانی است.
وی در بخشی دیگر از سخنان خود به بحث عشق در اندیشهی حافظ پرداخت و با اشاره به رسالهی افلاطون دربارهی عشق، اظهار داشت: افلاطون هجده نوع عشق را برای انسان تصور میکند. حال باید دید عشق حافظ نسبت به خود، نسبت به خلق، نسبت به خدا و نسبت به طبیعت چگونه تعریف میشود. این عشق، محور ارتباطی انسان در باشگاه تفکر حافظ است.
انتهای پیام/