تابناک گزارش می دهد| صندلی‌های خالی با سنگین‌ترین حضور تاریخ؛ روایتی از اربعین شهدای اقتدار لرستان

گروه استان‌ها- مراسم گرامی‌داشت اربعین ۸۸ شهید اقتدار لرستان در دهکده مقاومت خرم‌آباد در حالی برگزار شد که این بار میزبانان اصلی مراسم خود در ردیف اول نشسته بودند قاب عکس شهدا بر صندلی‌های خالی نظاره‌گر میراث‌داران کوچک خود بود.
کد خبر: ۱۲۰۴۱۶۲
تاریخ انتشار: ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۳ 28 July 2025

به گزارش خبرنگار تابناک از لرستان، خورشید بی‌امان بر سینه ستبر زاگرس می‌تابید و گرمای تابستان نفس را در سینه شهر خرم‌آباد حبس کرده بود، زمین تفتیده بود و هوا گویی از حرارت موج برمی‌داشت، اما در این ظهر داغ، مسیری بود که خنکای بهشت را نوید می‌داد، مسیر منتهی به دهکده مقاومت حمزه سیدالشهدا اینجا قرار عاشقی برپا بود، میعادگاهی برای تجدید پیمان با مردانی که اقتدار ایران را با خون خود امضا کرده بودند.
در ورودی سالن نوای حماسی مداحی‌های دفاع مقدس با صدای سوزناک در هم آمیخته بود چند ایستگاه صلواتی که با همت جوانان برپا شده بود با شربت و میوه‌های بسته بندی شده از مهمانان شهدا پذیرایی می‌کردند و این خودنمادی از کرم و مهمان‌نوازی به سبک هیئت‌های حسینی بود.
ورود به سالن برگزاری مراسم همچون عبور از مرز دنیا و معنا بود در بیرون هُرم سوزان آفتاب و در درون حرارتی از جنس عشق و دلتنگی که با نسیم خنک دستگاه‌های تهویه در هم می‌آمیخت، اما آنچه از همان ابتدا نفس را در سینه حبس می‌کرد و چشم را به حیرت وامی‌داشت صحنه‌آرایی بی‌بدیل سالن بود یک غافلگیری مقدس این بار خبری از ردیف‌های اول مخصوص مسئولان و مقامات نبود میزبانان حقیقی این بزم آسمانی خود در صدر مجلس نشسته بودند.
 
صندلی‌های خالی با سنگین‌ترین حضور تاریخ
 
چند ردیف اول سالن به شهدا تعلق داشت بر هر صندلی قاب عکسی تکیه داده شده بود لبخند‌هایی که زمان را متوقف کرده بودند چشم‌هایی که از عمق قاب آینده را می‌پاییدند و چهره‌های مصممی که صلابتشان کوه‌ها را به تعظیم وامی‌داشت، ۸۸ شهید سرافراز لرستانی منظم و استوار در جایگاه ویژه خود نشسته بودند.
 سالن در سکوتی محض و سنگین فرو رفته بود و مردم پیش از یافتن جایی برای نشستن لحظاتی طولانی می‌ایستادند و این صفوف نورانی را می‌نگریستند این قاب‌ها صرفاً یک تصویر نبودند بلکه هر کدام یک پنجره باز شده به سوی ابدیت بودند و حضورشان آنچنان واقعی و سنگین بود که گویی نفس می‌کشیدند و بر این اجتماع نظارت داشتند.
 
امانت‌داران کوچک با قاب‌هایی بزرگ‌تر از دستانشان
 
اما در میان این قاب‌های استوار شکننده‌ترین و در عین حال استوارترین تصویر در ردیف‌های پشتی رقم می‌خورد، جایی که خانواده‌های شهدا میراث‌داران این حماسه نشسته بودند و در میان آنها فرزندان شهدا...
دخترکی قاب عکس پدرش را که در لباس نظامی با ابهت لبخند می‌زد محکم در آغوش گرفته بود، گوشه قاب از دستان کوچکش بزرگ‌تر بود و او با تمام توان آن را به سینه‌اش می‌فشرد گویی می‌ترسید لحظه‌ای از آغوشش جدا شود گاهی سرش را خم می‌کرد و با انگشتان ظریفش صورت پدر را بر روی شیشه قاب نوازش می‌کرد.
کمی آن‌طرف‌تر پسربچه‌ای که سعی می‌کرد مانند پدر شهیدش اخم کند و جدی به نظر برسد قاب عکس را مردانه روی دست گرفته بود، اما لبان لرزان و چشمانی که در آستانه باریدن بودند رازی را فاش می‌کرد که تلاش کودکانه او قادر به پنهان کردنش نبود او زیر لب چیزی می‌گفت شاید گزارشی از روز‌های نبودن پدر را به قاب عکس او می‌داد.
این کودکان با دنیای پاک و معصومانه‌شان در میانه هیاهوی مراسم و مداحی حماسی در عالمی دیگر سیر می‌کردند، آنها سنگین‌ترین امانت تاریخ را بر دوش‌های کوچک خود حمل می‌کردند‌در نگاهشان هزاران سوال نهفته بود "مامان، بابایی الان ما رو می‌بینه؟ " این سوالی بود که از زبان یکی از همین فرشتگان کوچک شنیده شد و قلب مادر و اطرافیان را به یکباره فرو ریخت.
این صحنه، عصاره تمام این مراسم بود، قاب عکس شهیدی در ردیف اول و فرزند خردسالش در ردیف‌های پشتی که با حسرت و افتخار به جای خالی پدر می‌نگریست این فاصله چند متری میان صندلی‌ها به اندازه یک عمر دلتنگی بود این کودکان با حضورشان اقتدار را معنایی دوباره می‌بخشیدند اقتداری که ریشه در صبری زینبی و عشقی حسینی داشت و قرار بود در دستان همین میراث‌داران کوچک، برای نسل‌های آینده حفظ شود.
در ادامه صحنه به هنرمندان گروه نمایش «شهرآشوب» بروجرد سپرده شد، اجرای نمایش «یاران حیدر» روایتی هنرمندانه از مسیر پرافتخار شهدای اقتدار لرستان بود. بازیگران با به تصویر کشیدن لحظاتی از دلاوری‌های مردم لرستان از ابتدای انقلاب تا جنگ تحمیلی ۱۲ روزه را با هنر آمیختند و بار دیگر به همگان یادآوری کردند که راه حیدر کرار همچنان یارانی وفادار دارد.
پس از اجرای نمایش فضای معنوی سالن سنگین‌تر و سنگین‌تر شد، اما نقطه اوج احساسات زمانی بود که مداح اهل بیت با نوایی سوزناک روضه را به حماسه گره زد ابیاتی که در رثای یاران شهید و در پیوند با مصیبت کربلا خوانده می‌شد گویی آتش بر خرمن دل‌ها می‌زد دیگر کسی را یارای کنترل خویش نبود شانه‌ها از شدت گریه می‌لرزید و اشک‌ها بی‌اختیار بر گونه‌ها جاری می‌شدند این اشک‌ها ترجمان چهل روز دلتنگی، غرور، و پیمانی دوباره با علمداران این سرزمین بود.
مراسم اربعین شهدای اقتدار لرستان تنها یک یادواره نبود بلکه یک رزمایش فرهنگی و یک کلاس درس بصیرت بود درسی که به ما آموخت صندلی‌های خالی شهدا هرگز خالی نخواهند ماند و پرچم اقتداری که آنان برافراشتند امروز در دستان مردمی است که قدردان حماسه‌آفرینی فرزندان خود هستند.
 
گزارش پگاه دالوند
 
/س/
اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار