به گزارش خبرنگار تابناک از استان قم ، رصد مُداوم حال و روز هنر هفتمِ وطنی گواه آن است که با وجود برخی آثار سینماییِ قابل قبول به لحاظ فرمی و محتوایی، فضای کلی ناظر بر ساخت و نمایش فیلمها به سمت و سویی رفته که باید آن را تداوم حیات فیلمفارسی نوین با چاشنیِ کمدی سطحی و مبتذل توصیف کرد.
از سوی دیگر در فیلمهای غیرکمدی نیز به شکل دیگری شاهد تنزل کیفی آثار و به تبع آن رشد میزان ابتذال هستیم به نحوی که نه امروز و دیروز بلکه حتی از سالها قبل، دغدغهمندان هنر سینما نسبت به آن هشدار داده اند.
هنوز هم صحبتهای دردمندانه مجید مجیدی، کارگردان نام آشنا و کاربلد سینمای ایران تازگی و حساسیت لازم را دارد، آن جا که چند سال پیش در نشستی گفت:"سال ۷۷ در جشن ۱۰۰ سالگی سینما، بیانیهای خواندم و جملهای گفتم که بعدها خیلی برجسته شد؛ آن روز گفتم صدای پای ابتذال میآید و هشدار دادم که دیری نمیپاید که این ابتذال پیکره سینمای ایران را بگیرد.
دو فیلم کمدی و اشارهای کوتاه
در همین روزها فیلم سینمایی "صبحانه با زرافه ها" ساخته سروش صحت به روی پرده رفته و همزمان آخرین ساخته رامبد جوان با عنوان "زودپز" نیز پذیرای سلیقه و گرایش مخاطبان هنر- صنعت سینماست و به نظر میرسد که دوستان سازنده و مع الاسف مدیران سینمایی توجه و عنایت چندانی به بُعد رسانهای این هنر- صنعت ندارند یا لااقل بگوییم التفات اندکی و ناچیزی به این مقوله کلیدی دارند.
میثم شهردمی، کارشناس و منتقد سینما در گفتگو با خبرنگار ما در خصوص فیلم "صبحانه با زرافهها " بیان داشت: این فیلم در قالب کمدی با شوخیهای مبتذل و و کارهای ناشایستی که جامعه اسلامی و عرف مردم ایران نمیپذیرد فرهنگ جامعه را هدف قرار داده است، به عنوان مثال در این فیلم شاهد سکانسهایی در رابطه با مزاحمت برای نوامیس، ارتباط گیری نامشروع و هم صحبتی دختر و پسر هستیم، ضمن آن که استفاده از مواد مخدر توهمزا که امروزه به یکی از معضلهای جامعه ما حتی در بین نوجوانان تبدیل شده را یک مساله عادی جلوه داده و به نوعی از آن قبح زدایی میکند.
وی افزود: در این فیلم، کارگردان و تیم سازنده همچنین اشارهای به مساله خیانت کرده و آن را نیز امری عادی و نه چندان حساسیت برانگیز جلاوه میدهد که حقیقتاً این رویهها بسیار نگران کننده است خصوصاً در آثار کمدی که به هر حال مخاطبان انبوهی هم دارند، نگران کنندهتر و اسفبارتر این که در این فیلم تلنگری هم به بحث ازدواج میزند و متأهل شدن را یک امر ناپسند میپندارد و ازدواج را سبب شکاکیت، آزاد نبودن، مورد کنترل قرار گرفتن و در کل باعث بدبختی در زندگی بیان میکند که این موضوع تداخل با سنت اسلامی ایرانی دارد، به این خاطر که به شکل مستقیم و غیرمستقیم مانعی در مسیر ازدواج و بعد از آن فرزندآوری است.
توهین به مخاطب با پوشش توجه به ذائقهها
واقعیت آن است که چنانچه به این قبیل آثار عمدتاً بی کیفیت که در گیشه مورد استقبال قرار میگیرند، تعریض و انتقادی وارد شود، آنها به سرعت توپ را به زمین مخاطب میاندازند و میگویند ما برای مردم فیلم میسازیم و آنها به ما اعتماد کردهاند و به تماشای اثر ما نشستهاند، تا زمانی که این رویکرد موثر باشد، نمیتوان انتظار داشت فیلمهای بهتری تولید شود.
این در حالی است که سازندگان و حامیان آنها با تولید اثری سخیف به اسم طنز و کمدی به شعور مخاطب توهین میکنند، ضمن آن که خواسته یا ناخواسته در کاهش سطح سلیقه و افت ذائقه مردم و جوانان نیز دخیل هستند.
سیدمصطفی صابری، فعال فرهنگی و منتقد سینما اخیراً در روزنامه "خراسان" نوشت: "فیلمهای روی پرده سینماها را مرور میکنیم، بهترین سانسها و سالنها در اختیار فیلمهای کمدی است که از قضا مبتنی بر موقعیتهای هوشمندانه و شوخیهای رندانه هم نمیخندانند و طی سالها هرکدام خط قرمزیتر پرفروشتر، تلویزیون را نگاه میکنیم؛ در کل انگار جهانش با زمانه و زندگی ما متفاوت است، شبکه نمایش خانگی یا درامهایش در ویلاهای لوکس و لاکچری روایت میشود؛ یا تصویری که از حاشیه شهرها و باندهای خلافکاری دارد، پر است از اغراق تا جذابتر باشد، البته که کمدی لازم داریم، کاملاً واضح است در این روزها که مردم باید بیشتر از هر وقتی سرگرم باشند انتخابشان در سینما و نمایش خانگی چنین آثاری باشد تا کمی فارغ از روزمرگیها در دنیای دیگری سیر کنند. اما اگر قرار باشد تمام آثار ما از ذائقه مخاطب تاثیر بگیرند، چه وقتی قرار است توجه جامعه را به مسائل مهمتری جلب کنیم؟ هرچند این مسیری که سینما و نمایش خانگی ما، بهویژه سینما طی کرده گاهی دست خودش هم نبوده و کار به اشکال مختلف به جایی رسیده که کیانوش عیاری هم برود دنبال پژمان جمشیدی تا کمدی بسازد و در این مسیر نباید فقط هنرمندان را مقصر دانست. اما اصل ماجرا این است که مسائل اجتماعی، چه جایی در سینما و سریالهای ما اعم از تلویزیونی و نمایش خانگی دارد؟ همین اکران ۱۴۰۳ شاهدی بر ماجراست، از بین ۵ فیلم پرفروش ۴ فیلم کمدی هستند، از ۱۰ فیلم اول هم تقریباً و با کمی اغماض ۸ کمدی داریم. "
فروش بالا با لودگی و آواز و رقص!
سال ۸۹ بود که "فریدون جیرانی" از کارگردانها و فعالان رسانهای حوزه سینما در اظهاراتی تلخ و تکان دهندهای به وضعیت سینمای مبتذل در ایران اشاره کرد و به تصریح بیان داشت:" یک صحنه رقص در سینمای ما جواب میدهد و به فروش کمک میکند. "
البته ابتذال در سینما صرفاً محدود به شوخیهای جنسی و مبتذل در آثار کمدی نمیشود، کما این که چند سالی است خود هنرمندان نیز نسبت به فساد در پشت پرده و جریان تولید فیلم در سینما به شدت ابراز نگرانی کرده اند. چند سال پیش بود که السا فیروزآذر در گفتگویی در همین زمینه ابراز داشت: "با عده بسیاری از کارگردانانی روبرو هستیم که به جای آنکه بازیگران شایسته را در تئاتر یا فیلمهای شایسته و کلاسهای آموزشی جستجو کنند و یا حداقل با تست گرفتن و آگاهی به استعداد افراد آنها را شناسایی کنند، در محافل و مهمانیها به دنبال کشف بازیگر است که مسلما به این بی اخلاقی دامن میزند. "
آثار مخرب سینمای فعلی بر جامعه و نسل جوان
حسن نجفی، کارگردان و تهیهکننده سینما و تلویزیون نیز چندی پیش به نکات مهمی اشاره کرد و گفت: "سینمای فعلی اثرات مخربی برای جامعه و به ویژه نسل جوان دارد، اما متأسفانه برخی از مدیران با این دیدگاه که سینما تنها جنبه سرگرمی دارد حال و روز هنرهفتم را به شدت خراب کردهاند و این در حالی است که سینما چشمان تیزبین جامعه است و نقش مهمی در فرهنگسازی و هدایت جامعه دارد، اما با نقش مفعلانه و پوچ مسئولان به حال خود رها شده و فقط نقش تخریبی دارد و بس! برخی رسانهها و مطبوعات با حمایتشان از عوامل تولید آثار مبتذل نگاه سخیف و نازل را در جامعه و سینما حکمفرما میکنند؛ آنها آدمهای بیارزش را مهم کردند و مرتب در پی آنها بودند این نگاه نازل و سخیف در سینما را بسط و گسترش دادند. وضعیت به گونهای شده که امروزه اغلب جلد مطبوعات و تیتر خبرگزاریها و رسانهها سرشار از عکسها و مطالبی از همین سخیفسازان و نازلسازان است، اما کمتر نشانی از هنرمندان متعهد و ارزشی در رسانهها شاهد هستیم. مقصر این اتفاق نیز مسئولان و سیاست گذاران حوزه فرهنگی هستند. "
جولان ابتذال در هنر هفتم وطنی
محسن محسنی نسب، نویسنده و کارگردان سینما نیز ضمن انتقاد از ترویج ابتذال در سینمای کشور خاطرنشان کرد: "اندیشه و تفکر در سینمای ایران کمرنگ شده و از آن سو، لودگی و ابتذال در حال جولان دادن است و متأسفانه وضع به گونهای شده که دیگر جایی برای ارائه فیلمهای سالم و اندیشمند در سینمای ما باقی نمانده است... مردم دیگر از این وضعیت آشفته و مشمئزکننده خسته شدهاند؛ از اینهمه جوکهای مستهجن که ما حتی در خلوت خودمان هم راضی به خواندن و شنیدن آنها نیستیم دلشان به درد آمده؛ سینمای امروز ایران سینمایی سرشار از شوخیهای رکیک جنسی شده و جالب آنجا است که اگر این فیلمها دچار ممیزی میشوند یا مدتی کوتاه در محاق توقیف قرار میگیرند فیلمسازانشان قیافه میگیرند و خود را جزو اپوزوسیونهای نظام به شمار میآورند و افتخار میکنند فیلم مستهجنشان توقیف شده است یا مثلاً در گیشه فروش بالایی داشته است! "
گزارش از: سید محمدمهدی موسوی