به گزارش تابناک کهگیلویه وبویراحمد یکی از سایت های محلی به تحلیل اردوگاه اصول گرایان پرداخته و از این تحلیل چنین به نظر می رسد که آشفتگی بسیار زیادی در اردوگاه اصولگرایان در بویر احمد است. چیزی که تا الان برعکس آن به نظر می رسید.اما گویا وضعیت بویر احمد البته از دید (کبنا نیوز)بسیار پیچیده تر از حوزه ی کهگیلویه ی بزرگ است.
گروه سیاسی کبنانیوز در خصوص مسائل مختلف سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد مطالبی را به صورت گزارش میدانی و تحقیقاتی برای اطلاع مخاطبین گرامی انتشار میدهد، این مطالب بدون شک با نقص و ایراد همراه است، مخاطبین گرامی میتوانند با انتشار یادداشتهای خود نوشتارهای که در پی میآید را نقد یا تأیید نمایند.
برای تحلیل وضعیت انتخاباتی گروهها و
جریانهای سیاسی کشور کماکان چیزی قطعی نشده است. اصلاح طلبان در بلاتکیلفی از بابت
موضوع بررسی صلاحیتها در هیئتهای نظارت هستند و قطعیتی در کار خود نمیبینند.
همین امر سبب شده است فعلاً نتوانند به یک استراتژی مشخص برسند و مدام در رسانهها و محافل میگویند خیلیها ثبت نام
کنند احیانا اگر کسی یا کسانی به سلامت از این خوان گذشتند بر روی یک نفر اجماع صورت
گیرد.
اما در جریان مقابل یعنی اصولگرایی آنها اگر چه از بابت تایید صلاحیت نگرانی چندانی وجود ندارند اما اختلافات و چند دستگی فعلاً بزرگترین مشکل آنها میباشد. و این مشکل از بالا تا شهرستانها دیده میشود. ظهور راست افراطی و قدرت نمایی آنها در عرصه سیاسی کشور و فاصله گرفتن اصولگرایان عملگرا از تندروها و بلاتکلیفی گروههایی همچون موتلفه و جمعیت ایثارگران به نظر ائتلاف همه جانبه در این جریان را بعید مینماید و بهترین سرنوشت همان سرنوشت ائتلاف ولایتی، قالیباف و حداد عادل باشد.
در کنار این مسائل کلی برخی موضوعات قومیتی و دلخوریهای شخصی از دیگر مشکلات این جریان در شهرستانها و از جمله بویراحمد میباشد. موضوعی که بارها سبب اختلاف و تقسیم آرای در این جریان شده است.
در میان اصولگرایان بویراحمد به مانند اصولگرایان در سطح کلان تیپ شخصیتهای مختلفی دیده میشود کسانی همچون هدایتخواه که یک عضو فعال پایداری است در این جریان قرار دارد و در سوی دیگر آن هم کسی چون زارع حضور دارد. هر چند الان دیگر کمتر کسی زارع را یک اصولگرا میداند ولی او اصلاح طلب هم نیست و میتوان او را در گروه لاریجانی تعریف کرد که قطعا در صورت عدم حضور یک نیروی اصلاح طلب قوی در انتخابات بویراحمد و دنا برخی از اصلاح طلبان و رهبران انها از زارع حمایت خواهند کرد.
دهراب پور هم در این طیف قرار دارد او اگر چه از حامیان اصلی احمدی نژاد بود اما با ظهور پایداریها به نظر میرسد دیگر تعصب سابق را بر روی او نداشته باشد و در دو سال گذشته تعامل خوبی با تیم مدیریتی استان داشته است. از دیگر سلایق در این طیف علی خرامین است که در انتخابات قبلی از زارع حمایت کرد و در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم رئیس ستاد انتخاباتی ولایتی در استان بود و در مجموع به عنوان چهره ای معتدل و به دور از تندروی در میان سیاسیون شناخته میشود هر چند برخی از منتقدین معتقدند که خرامین اساسا یک فرد سیاسی نیست.
خرامین در ماههای اخیر به فعالین جبهه پایداری در استان کهگیلویه و بویراحمد نزدیک شده است که از این ناحیه انتقادات تندی نیز به او شده است که شاید بتوان این رفتار او را در جهت رفع کدورتهای قبلی و حرکت در چهارچوب کار تشکیلاتی دانست.
چهرهها و گرایشهای بیشتری در این طیف وجود دارند و این چهار مورد به عنوان نمونه اشاره شد از جمله گرایشهای خطرناکی که در این طیف است گرایشهای قومیاست که در دو سال اخیر و بواسطه چیزی که برخی مردمان این شهرستان آنرا ضعف نماینده فعلی بو.یراحمد و قدرت نمایی تاجگردون میدانند فعال شدهاند و حتی از ائتلاف هدایتخواه و سید باقر سخن میگویند ادعایی که صرفا یک ادعا است و البته نباید در این گروه از نقش و جایگاهس سید مسعود حسینی نیز به سادگی گذشت.
با تمام این تعاریف در حال حاضر اصولگرایان طیف پایداری و حامیان گفتمان سوم تیر و کسانی که در انتخابات قبلی به سعید جلیلی رای دادند از انسجام خوبی در استان برخورداند ولی مشکل آنها فعلا عدم تمایل هدایتخواه به کانیداتوری و نزدیک به محال بودن اجماع بر روی گزینه دومیاست.
اصولگرایان بویراحمد در اولین نشست خود در زیر تل یاسوج خلیفه خلقیپور را به عنوان گزینه معرفی کردند انتخابی که از اول همه میدانستند انتخاب منطقی نبوده است چرا که خلقی پور هرگز شانسی برای موفقیت نداشت و از روز اول نیز دیگر مدعیان ساز مخالفت نواختند و هیچ کس خلقیپور را جدی نگرفت تا در نهایت او عطای نمایندگی را به لقایش بخسید.
انصراف خلقی پور سبب شکلگیری شورای حکمیت به ریاست مسئلهدار شیخ صفدر پناهی گردید ولی بر همه روشن بود که شورا فقط یک دغدغه دارد و ان هم قانع کردن هدایتخواه به حضور و معرفی وی بود و در نهایت نیز این کار صورت گرفت و به هدایتخواه تکلیف کردند ولی هدایتخواه با تشر گفت که بنده تکلیف خودم را بهتر تشخیص میدهم و کار فرهنگی را بر نمایندگی ترجیح میدهم و رهاورد نشست مجدد اصولگرایان تداوم بلاتکلیفی در این جریان بود. حالا باید منتظر ماند و دید که سرنوشت این گروه آیا در اتاقهای تصمیم گیری روشن میشود و یا هر کس راه خودش را خواهد رفت.
شکی نیست که شورای حکمیت باز هم زور خود را خواهد زد که هدایتخواه را به حضور قانع کند که بسیار بعید است پس انها در ذهن خود گزینههای دیگر را نیز مرور میکنند که در میان گزینهها فعلا خرامین،مسعودی و پیشوا بیش از دیگران شانس بررسی و اجماع را دارند.
خود اعضای شورا با توجه به ساختار و روابط درونی و بیرونی اش بیش از هر کس دیگری خرامین را گزینه ای مناسب میدانند و خیلی نیز حضور دکتر خرامین در نشست قبلی را ناشی از همین نگاه میدانند و و احتمالا قول و قرارهایی رد و بدل شده است. خرامین با توجه به سابقه ی اجرایی وشخصیتی به نظر نیز مطلوب ترین گزینه بعد از هدایتخواه میباشد و حتی برخی آگاهان سیاسی میگویند با توجه به شرایط سیاسی کشور خرامین از جهت پایگاه مردمیدر این دوره از خود هدایتخواه شرایط بهتری دارد. اما خرامین در میان این گروه از اصولگرایان منتقدین تندی دارد و خیلی از نیروهای میانی آنها خرامین را غیر خودی میدانند و معتقدند بخش عظیمیاز شکست دور قبلی هدایتخواه و پیروزی زارع محصول حمایت خرامین و فعالیت او برای زارع بود. امتیاز دیگر خرامین آن است که با حضو ر او بخش زیادی از نزدیکان دهراب پور و حتی زارع نیز از خرامین حمایت خواهند کرد و اگر در نهایت هم اصلاح طلبی در صحنه نماند این شانس برای خرامین وجود دارد که بخشی از آرای مردد آنها را جذب نماید. و امتیاز دیگر آن است که با توجه به بافتار و ساختار جغرافیایی استان خرامین موقیعت بهتری برای جذب آرا اصطلاحا سرگردان دارد.
با این همه بزرگترین مشکل و مانع خرامین اول حضور احتمالی خود هدایتخواه است و دوم دلخوری و نقد اصولگرایان تند این جریان از اوست.
ایروان مسعودی اصل هم در بین طیف جوان و نزدیک به مسعود حسینی جایگاه خوبی دارد. مسعودی از نظر رزومه مدیریتی پرونده سنگین تری نسبت به خرامین دارد و چندین مسئولیت مهم کشوری در کانامه خود دارد. ولی منتقدین او میگویند مسعودی در سطح عمومیجامعه چندان شناخته شده نیست و این کار را برای او و جریان اصولگرا دشوار میکند. مسعودی در نشست اصولگرایان شرکت نکرد و حتی گفته می شود که انتقاداتی نسبت به این نشست داشته است.
اما پیشوا در این بین خود را محقترین میداند و ثابت قدم ترین اصولگرای این جمع میباشد. او در همه ی انتخاباتها به صورت مادی و معنوی حامینامزدهای اصولگرا بوده و حالا حق خود می داند که در انتخابات شرکت کند و در این میان طیف موتلفه و شخص علی محمد دانشی از او حمایت میکنند. اما این وسط منتقدین پیشوا را فاقد پایگاه قوی مردمیمیدانند چیزی که پیشوا قویا رد میکند و مدعی است که با توجه به نفوذ زیاد حتی توانسته یکی از نردیکانش را در شورا به کرسی برساند گرچه بین ساختار شورا و مجلس زمین تا اسمان تفاوت است و هیچ گاه کسی نبوده در سه حوزه انتخابیه استان که در شورا رای اورده باشد و بعد در مجلس تکرار کرده باشد.
به هر حال باید منتظر ماند و دید مسیر این جریان به سمتی پیش خواهد رفت. قطعاً اگر باز هم کار به شورای حکمیت بسپارند آنها اول دوم و سوم میگویند هدایتخواه ولی اگر مجبور شوند گزینه ی دیگری معرفی کنند ان وقت احتمال خرامین بیش از سایرین است.
ولی چه هدایتخواه چه خرامین چه پیشوا و چه هر کس دیگری اولا با حضور احتمالی سیدباقر شانس بسیار کم و حتی نزدیک به صفر برای موفقیت دارند و ثانیا در صورت راهیابی به مجلس و با وجود این دولت کاری بسیار دشوار برای نمایندگی خواهند داشت و شاید بیشر به درد اظهارنظرهای مناسبتی بخورند.