کد خبر: ۹۶۴۳۴۸
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۰:۲۸ 16 May 2021

به گزارش سرویس سیاسی تابناک هرمزگان، علی ستاری فعال فرهنگی اجتماعی در یادداشتی نوشت؛سیزدهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری برای مردم و نظام بسیار حائز اهمیت است، البته این حساسیت شاخصه مشترک تمام انتخابات ها در جمهوری اسلامی ایران بوده است.

اولین انتخابات خب اولین انتخابات بود و به دلیل اینکه مردم برای اولین بار داشتند بالاترین مقام اجرایی کشور را با رای خود انتخاب می کردند دارای اهمیت بود، دومین انتخابات هم که بعد از خیانت آشکار و فرار بنی صدر برگزار شد کشور در جبهه های جنگ متحمل شکست هایی شده بود و اوضاع سیاسی کشور به شدت به هم ریخته بود، اما سومین انتخابات شاید از اولی و دومی هم مهم تر بود چرا که رئیس جمهور منتخب مردم ترور شده بود.
تمام انتخابات ها در شرایطی حساس برگزار شدند اما شاید بعد ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای بیشترین حساسیت انتخابات ها معطوف به مشارکت حداکثری و پیامی که برای غرب داشت چرا که با به قدرت رسیدن آیت الله خامنه ای تقریبا آرامش بر جریان سیاسی کشور حاکم شد.

با ورود مرحوم هاشمی رفسنجانی به صحنه ریاست جمهوری معادلات سیاسی و اقتصادی کمی رو به تغییر گذاشت و در آینده ای نه چندان دور تعریف چپ و راست در ادبیات سیاسی متفاوت شد و انشقاقی بین نیروهای انقلاب ایجاد شد مسئله ای امروز از آن تحت عنوان اصلاح طلبی و اصولگرایی تعبیر می شود.
بعد مدیریت 8 ساله هاشمی رفسنجانی در کشور از همان تفکر قبل سید محمد خاتمی تحت عنوان دولت اصلاحات توانست قدرت را به دست بگیرد، در این 16 سال تفکرات لیبرالیسم وارد اقتصاد کشور شد تا اینکه میدان به سال 84 رسید؛ جریان چپ گرای پرچم دار اصلاحات که 16 سال بود مدیریت عالی کشور را در دست داشت و در تمام نهادها و تشکیلات کشور ریشه دوانده بود با قدرتمندترین مهره خود وارد انتخابات ریاست جمهوری شد، آن ها برای نباختن در انتخابات و در مقابل احمدی نژادی که پدیده 84 بود و در همان سیستم خودشان با استانداری در اردبیل و شهرداری تهران به قدرت رسیده بود هاشمی رفسنجانی را به میدان فرستاد اما هاشمی در دور دوم انتخابات با اختلاف حدود 7 میلیون رای نتیجه را واگذار کرد.
احمدی نژاد با سیستمی وارد شد و در 4 سال ابتدایی کشور را اداره کرد که هر چه در 16 سال گذشته جریان حاکم زحمت کشیده بود بر باد رفت و به دلیل حرکت نکردن وی روی ریل لیبرالی و مبتنی بر نظام سرمایه داری همه و مخصوصا قشر مستضعف و جامعه کارگری 4 ساله اول دولت احمدی نژاد را بهترین دولت می دانند اما غفلت احمدی نژاد از اینکه رقبایش در سیستم کشور ریشه دوانده اند موجب شد که دولت دوم احمدی نژاد روی ریل پیشنیان حرکت کند با این تفاوت که احمدی نژاد خود را سردمدار جریانی جدید می دانست و نزدیکان او در دولت دوم که همان ها جزو دسته قدرتمند قبلی بودند احمدی نژاد را به سوی سقوط بیش از پیش هدایت کردند.

احمدی نژاد بعد از پایان دولتش تبدیل به یک اپوزیسیون برای کشور شد و دقیقا همان شیوه ای را که قبلا رقبایش در پیش گرفته بودند را در پیش گرفت؛ اصلاح طلبان با اینکه همیشه در قدرت بودند و کشور را خودشان اداره می کردند برای جلب توجه همیشه نسبت به مدیریت کشور منتقد بودند و رئیس جمهور دولت نهم و دهم نیز همین راه را در پیش گرفت.

حسن روحانی با حمایت کامل اصلاح طلبان هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و کنار رفتن چهره ی اصلی اصلاحات در انتخابات یازدهم یعنی دکتر عارف با همان تفکرات اداره 16 ساله کشور و فقط با یک تغییر عنوان از اصلاحات به اعتدالی مدیریت کشور را در دست گرفت؛ همان وزرای دولت هاشمی و خاتمی در دولت اول و دوم روحانی وزیر شدند در واقع روحانی امتداد مسیر هاشمی و خاتمی بود با این تفاوت که او چون میرحسین موسوی به رقیبی سخت مانند احمدی نژاد برخورد نکرد البته با وجود اینکه مردم از عملکرد دولت دوم احمدی نژاد راضی نبودند روحانی و دولتمردانش طوری عمل کردند که در اداره کشور به احمدی نژاد باختند و مردم را به سوی او متمایل کردند چرا که مردم الان به بازگشت به گذشته بسیار راضی تر هستند تا حرکت به آینده!

تئوریسین های جبهه اصلاحات از بهزاد نبوی گرفته تا مصطفی تاجزاده و علمای اصلاحات در این دوره از انتخابات باخت را از پیش پذیرفته اند و حتی عارف و خاتمی هم امیدی به پیروزی در انتخابات ندارند برای همین از استراتژی حمله استفاده کرده اند اما چه حمله ای و با چه افرادی!
نگاهی کوتاه به چینش اصلاح طلبان ثبت نام کرده نشان می دهد آن ها هیچ برنامه عملی در بحث حل مشکلات کشور ندارند و فقط برای بازارگرمی وارد انتخابات شده اند.

مصطفی تاجزاده را شاید بتوان اصلاح طلب ترین اطلاح طلب دانست او از فعالان اصلی در سال 88 و از معتقدین جدی به تقلب بود و به نوعی اغتشاشات را سازمان دهی می کرد، تاجزاده معتقد است رئیس جمهور در مملکت هیچ کاره اس اما با این وجود وارد گود انتخابات شده است، این مسئله یک طنز سیاسی است چرا که اگر رئیس جمهور اختیارات ندارد پس چرا شما برای رئیس جمهور شدن ثبت نام کرده اید.

اسحاق جهانگیری که 8 سال در دولت فعلی معاون اول رئیس جمهور بوده دومین طنز سیاسی انتخابات و شاید گریه و بغض او حین سخنرانی بعد از ثبت نام در انتخابات لقب ناکارآمد ترین و عوام فریب ترین سیاست مدار را برای او به ارمغان آورد، او باز هم با وعده های پوپولیستی سعی در فریب مردم دارد با اینکه برای عمل گفته هایش و بغض نکردن 8 سال فرصت داشته است.


محسن هاشمی دیگر چهره اصلاحات در این دوره است او رئیس شورای شهر تهران بوده و عملکردشان در حد تغییر نام خیابان ها بوده است و عملا به گفته خودش چون جهانگیری گفته است وارد صحنه شده است.

شریعتمداری وزیر کار دولت روحانی، آخوندی وزیر راه و شهرسازی در دولت اول روحانی، همتی رئیس کل بانک مرکزی نیز دیگر چهره های ثبت نام شده از جبهه اصلاحات هستند این 3 شخص را به راحتی می توان با عملکردشان در دوران وزارت شناخت و فهمید هیچ برنامه ای ندارند وضعیت نا به سامان ارز، وضعیت فوق العاده خراب مسکن در صدد ترک فعل 4 ساله عباس آخوندی و مشکلات سرسام آور جامعه کارگری نشان از این است که این افراد بعد از پایان دوران تصدی وزارتشان باید محاکمه شوند که اینطور هم شده است و عباس آخوندی پایش به دادگاه باز شده و ان شاالله بقیه در انتظار!
اما 3 زوج بهارستانی سابق، دیگر چهره های اصلاحات هستند جایی که کواکبیان، مطهری و صادقی نماینده هایی که حتی برای انتخابات مجلس هم تائید صلاحیت نشدند به خود جرات داده و وارد انتخابات ریاست جمهوری شدند.

اما مسعود پزشکیان، وزیر بهداشت در دولت خاتمی و نماینده ادوار مجلس، شاید بتوان پزشکیان را سخنورترین و دارای استدلال ترین عضو جبهه اصلاح طلبان دانست و قطعا اگر تائید صلاحیت شود خواهد توانست پاسخ بسیاری از سوالات را بدهد و ارزش افزوده ای برای اصلاح طلبان در مناظرات باشد.


با بررسی افراد بالا یک نتیجه کلی را شاهد خواهیم بود و آن ورود افراد مسئله دار به صحنه انتخابات با هدف عمدا رد صلاحیت شدن است؛ یعنی این افراد خود می دانند رد صلاحیت می شوند اما با این وجود خود را به ستاد انتخابات کشور رسانده اند.
تاج زاده که محکوم امنیتی است و رد صلاحیتش قطعی است، عباس آخوندی در پرونده فساد اقتصادی پسرش متهم شده است و طبق گزارشات کمیسیون اصل 90 او عامل اصلی مشکلات مسکن در کشور است، محمد شریعتمداری،عبدالناصر همتی نیز در وضع نامشخصی به سر می برند و سه گانه کواکبیان، مطهری و صادقی نیز احتمال بسیار بالا رد صلاحیت خواهند شد چرا که آن ها حتی نتوانستند برای انتخابات مجلس تائید صلاحیت شوند و پس در انتخابات ریاست جمهوری به طریق اولی رد صلاحیت می شوند.

با این ردصلاحیت ها اولین گام برای تحریم انتخابات و پایین آوردن مشارکت شکل خواهد گرفت در واقع اصلاح طلبان با این حضور حداکثری نه به دنبال بالا بردن مشارکت بلکه به دنبال پایین آوردن مشارکت هستند چرا که در مشارکت بالا شانس جریان انقلابی برای پیروزی خیلی بیشتر است و حداقل با مشارکت پایین می توان امیدوار بود کاندیدای در پوششان که با چهره ای اصولگرایی-اعتدالی و پشت صحنه ای اصلاحاتی وارد میدان شده است رای بیاورد که در ادامه به آن هم خواهیم پرداخت.


انتهای پیام/9063

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار