دلم روزهاست خسته از موبایل و سقف و در و پنجره بسته و مانیتور شده است، دلم مدتهاست آن چیزی را میخواهد که این ماه ها ماژیک قرمز رنگ محدودیت و منع به آن خورده است.
کد خبر: ۹۵۷۱۸۰
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۴ 19 April 2021

میثم حلالی نصب:
کاش تمام شوند روزهای دلتنگی .
دلم روزهاست خسته از موبایل و سقف و در و پنجره بسته و مانیتور شده است، دلم مدتهاست آن چیزی را میخواهد که این ماه ها ماژیک قرمز رنگ محدودیت و منع به آن خورده است.
دلم استادیوم ۱۰۰ هزار نفری میخواهد، دلم استخر ۱۵۰ نفره میخواهد، دلم سینما میخواهد با صدای چک چک شکستن تخمه ها، دلم صدای جیغ و هیاهوی بچه ها در مدارس را میخواهد.
دلم صدای تشمال و نی انبان و کاسوره میخواهد.
دلم دستمال بازی و چوب بازی و یزله در تالارهای عروسی رو میخواهد.
دلم کنسرت میخواهد، دلم مهمانی میخواهد، دلم حتی صف بدون رعایت فاصله ۱.۵ متری نانوا را میخواهد، دلم همه ی آن چیزهایی را میخواهد که این روزها تمام دکترها و مسئولین بهداشت ممنوعشان کرده اند.
دلم یک سفر بدون جریمه ۱ میلیون تومانی و بدون استرس میخواهد.
چقدر این روزهای سیاه کرونا نامردن، چقدر این ماسک های ۳ لایه زشتن.
چقدر این آژیرهای ممتد آمبولانس های درمانگاه نزدیک خانه ما اذیت می کند روحمان را.
دلم میخواهد زمان برگردد، حتی شده بشود ۳۰ اسفند ۱۳۹۹.
دلم نمی خواهد قرن جدید را با خبر سیاه کرونا شروع کنم.
چقدر این روزهای نوروز سیاه پوشیدن مردم روحم را می خراشد، دلم حتی برای همین ماه رمضان و شبهای احیا هم گرفته است.
دلم این روزها را نمیخواهد، خنده های زورکی و نه از ته دل، دلم فلافل های سلف خیابان انوشه را میخواهد که اگر ۱۰۰ نفر همزمان گوجه و خیارشور هم در نان های باگت در دستشان بگذارند جز لبخند از من چیزی عایدشان نشود.
خودمان و روزگار بدجور به جان هم افتادیم، نمی دانیم تکلیف فردایمان چیست و از ۴۰۵ نفر ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ که نه از ایکس تعداد ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ قرعه به نام چه کسی برای پیاده شدن از قطار زندگی میخورد.
روزگار تلخی شده، نه قدرت نمایی بچه های فولاد، نه بازی خوب ابی ها و قرمزها و نه جنگندگی تی تی ها هم شادمان نمی کند.
نمیدانم شاید هم قرار است آخرین اتفاق دنیا رخ دهد، شاید قرار است مهدی صاحب الزمان بیاید تا این دلهای ناآرام و بی قرار، جان دوباره ای بگیرند.
چقدر دلم برای گرفتن عکس سلفی با کادر درمان بیمارستان رازی در ای سی یو تنگ شده، اولین بار است که اینقدر دلم چنین چیزی میخواهد، اما عجیب نگرانشان هستم.
چقدر نگرانم ، برای شغل هایی که آسیب دیدند، چقدر دلم برای نماز عید فطر تنگ شده، چقدر دلم شلوغی و صف و حضور مردم را میخواهد.
دلم از کنکور چند هزار نفری هم استرس و دلشوره ندارد، من این روزها پریشانم از همه ی اینهایی که گم شده اند.
از همه ی اینهایی که دوستشان داشتم و نداشتم الان فقط خاطره ای مانده که نمیدانم کی قرار است دوباره تکرار و یا زنده شوند.
نوشته شده ساعت ۱۱ و ۴۹ دقیقه شب / ۲۹ فروردین ۱۴۰۰/ روی نیمکت ۵۰ متر مانده به زمین چمن مصنوعی پارک شهید هاشمی اهواز.

برچسب ها: میثم حلالی نصب
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار