مرور روزنامه‌های پنجشنبه ۲۸ اسفند
دولت زیر باران اعتراض، فرازونشیب‌های اقتصاد ایران در سال ۹۹، حداقلی‌بگیرانی که باید پاسخگوی نجومی‌بگیران باشند، بازارِ داغ نامزد‌های انتخابات، نباید‌های ۱۴۰۰، موافق سفر نبودیم و نیستیم!، افزایش ۳۷ درصدی حق بیمه شخص ثالث و گلایه روحانی درباره موانع رفع تحریم‌ها در آخرین جلسه هیئت دولت از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است
کد خبر: ۹۴۹۸۰۵
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۸:۱۷ 18 March 2021

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امرور پنج شنبه ۲۸ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که تعدادی از آن‌ها دیروز آخرین شماره سال ۹۹ خود را منتشر کرده بودند و امروز تعداد کمی از روزنامه‌ها آخرین شماره امسال خود را روانه پیشخوان مطبوعات کردند.
آخرین جلسه هیئت دولت زیر باران ناگهانی و اظهارات گلایه آمیز رئیس جمهور و واکنش‌ها به آن در صفحات نخست بیشتر روزنامه‌های منتشر شده برجسته شده است.

گزارش‌های آخر سال که درونمایه بیشترشان لزوم امیدواری به آمدن روز‌های خوب و گذر از سال سخت است موضوع یادداشت‌ها و گزارش‌های روزنامه نگاران شده است.

 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:



نمی‌توانید یا نمی‌خواهید؟


روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز خود به آمار مصدومیت‌ها و خسارات چهارشنبه سوری پرداخت و نوشت: آمار تکان‌دهنده مصدومان و کشته‌شدگان در چهارشنبه‌سوری امسال، این سوال را در اذهان ایجاد کرده است که مسئولان مربوطه چرا با پدیده ترقه‌بازی در چهارشنبه‌سوری به صورت جدی و ریشه‌ای برخورد نمی‌کنند؟
اصل این رسم غلط، با هیچ عقل سلیمی سازگاری ندارد. از سال‌های دهه هفتاد متاسفانه در اثر تشویق بعضی دولتمردان، ترقه‌بازی به عنوان یک سنت، رشد پیدا کرد و بعد از آنکه عوارض خطرناک خود را نشان داد، نیروی انتظامی تلاش زیادی برای مقابله با آن به عمل آورد، ولی متاسفانه هنوز نتوانسته آن را ریشه‌کن سازد.

‌نمی‌توانید یا نمی‌خواهید؟ /چرا عادت نکردیم؟ /رنج اقتصاد از تفکر نادرست مدیریتی
نگاهی به آمار مصدومان و کشته‌شدگان چهارشنبه‌سوری امسال نشان می‌دهد نه‌تن‌ها این رسم جاهلی روبه افول نیست، بلکه حتی درحال گسترش نیز هست. تعداد کشته‌شدگان حوادث چهارشنبه‌سوری سال گذشته ۴ نفر اعلام شد، ولی امسال این رقم به ۱۰ نفر رسید. امسال ۵۲۷ نفر دچار آسیب‌های چشمی شدند درحالی که سال گذشته رقم آسیب‌دیدگان چشمی ۵۱۲ نفر بودند. مجموع آسیب‌دیدگان چهارشنبه‌سوری امسال ۱۸۹۴ نفر شد، ولی این رقم در سال گذشته ۱۴۶۸ نفر بود. متاسفانه اکثر آسیب‌دیدگان در سنین بین ۱۶ تا ۱۸ سال قرار دارند.
نکته قابل توجه دیگر اینست که طبق آمار سازمان اورژانس کشور، ۳۰ درصد آسیب‌دیدگان چهارشنبه‌سوری افرادی هستند که درحال عبور و یا در خانه‌های خود بودند و دخالتی در ترقه‌بازی‌ها نداشتند. معنای این آمار اینست که عوامل ایجاد قتل و مصدومیت و نگرانی‌ها در کشور علاوه بر خود به دیگران نیز صدماتی وارد می‌نمایند. بخش مهمی از صدمات نیز ایجاد رعب، آتش‌سوزی خودروها، وارد شدن خسارت به منازل و مغازه‌ها و متوقف ساختن کسب و کارهاست. این‌ها اموری نیستند که قابل گذشت باشند و مسئولین از کنار آن‌ها بی‌تفاوت عبور کنند.‌
می‌دانیم که نیروی انتظامی تلاش خود را برای مقابله با این ضایعه اجتماعی به عمل می‌آورد، ولی اولاً این نیرو به تنهائی نمی‌تواند این معضل را ریشه‌کن نماید و باید دستگاه‌های مختلف به یاری نیروی انتظامی بشتابند تا بتوانند مشکل را حل کنند. ثانیاً برخورد با این ضایعه اجتماعی نباید حالت دفاعی و بعد از شروع آن داشته باشد. دستگاه‌های مختلف باید درصدد پیشگیری برآیند و کاری کنند که امکان چنین اقدامات خشنی از بین برود. علیرغم اینکه در بسیاری از چهارراه‌ها و میادین شهر تهران و بعضی شهر‌های دیگر عده‌ای سودجو آشکارا مواد آتش‌زا و خطرناک می‌فروشند، کسی با آن‌ها برخورد نمی‌کند! لازم است با این اقدامات خطرآفرین برخورد جدی شود تا جلوی ورود خسارت به جان و مال مردم گرفته شود.
این، کاری است که قابل انجام است و اگر تاکنون صورت نگرفته، به این دلیل نیست که مسئولان مربوطه نمی‌توانند آن را انجام دهند. ادامه یافتن این ضایعه اجتماعی در سال‌های اخیر، این تصور را ایجاد کرده که اراده‌ای برای مقابله با آن وجود ندارد و نمی‌خواهند آن را ریشه‌کن سازند. مسئولان باید کاری کنند که این تصور از بین برود و مردم به وجود اراده‌ای برای ریشه‌کن ساختن این معضل باور پیدا کنند. راه صحیح اینست که با گذشت ایام، این موضوع به فراموشی سپرده نشود و از همین حالا برای مقابله ریشه‌ای با آن برنامه‌ریزی شود.

 

چرا عادت نکردیم؟

ژوبین صفاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان چرا عادت نکردیم؟ نوشت: ویکتور فرانکل یکی از اسیران اردوگاه کار اجباری در زمان نازی‌ها بعد از رهایی کتابی را با عنوان «انسان در جستجوی معنا» می‌نویسد کتابی که به گفته نویسنده، نوشتن آن یکی از اصلی‌ترین انگیزه‌های او برای زنده ماندن در شرایط سخت بوده است. او در بخشی از این کتاب می‌نویسد: «کسی که هدفی در آینده نبیند، ناچار تسلیم واپس‌نگری می‌شود و اندیشه‌های گذشته را نشخوار می‌کند که همین باعث سقوط او خواهد شد» فرانکل همچنین در بخش دیگری نوشته است: «اگر کسی در مورد حقیقت جمله داستایوفسکی که می‌گوید: بشر موجودی است که می‌تواند به همه چیز عادت کند. از من بپرسد؛ می‌گویم، بله، می‌تواند؛ اما از من نپرسید چگونه؟»

‌نمی‌توانید یا نمی‌خواهید؟ /چرا عادت نکردیم؟ /رنج اقتصاد از تفکر نادرست مدیریتی
آنچه مشخص است سختی شرایط، می‌تواند معنا و درجات آن برای هر فرد یا جامعه متفاوت باشد. با این همه سختی جمعی مردم ایران با مقایسه نسبت به سال و یا سال‌های گذشته آن سنجیده می‌شود. شاید بتوان سال ۹۹ را یکی از سخت‌ترین آن‌ها دانست با این همه، اما سوال اینجاست که آیا ما به این سختی‌ها چنانچه فرانکل گفته عادت کرده ایم؟ به بیان دیگر دریغ هر‌ساله مان نسبت به سال قبل از آن تبدیل به سنتی شده که هر ساله آن را برای هم بازآفرینی می‌کنیم؟ شاید اگر بخواهیم مقایسه‌ای نه چندان عمیق از وضعیت موجود اجتماعی داشته باشیم دوره‌هایی نیز بوده اند که شرایط سخت‌تر بوده است، اما به واقع این حجم از حس سختی و تلخی از کجا ناشی می‌شود؟
برای این منظور کافی است یادآور شویم که ابتدای شروع پاندومی کرونا در ایران تصور‌ها بر این بود که با شروع فصل گرما این ویروس ضعیف و از بین می‌رود، اما وحشت آن همچنان با همراه مانده است، اما شرایط زیستی‌مان را به آن عادت داده ایم. از سوی دیگر وضعیت اقتصادی و تورم فشار دوچندانی بر مردم وارد کرد که البته در طول چند دهه اخیر سابقه آن را داشته اند هرچند شدت این بار بیشتر بود، اما شاید همانطور که داستایوسکی می‌گوید بتوان به آن عادت کرد. پس باز هم سوال اینجاست که آنچه این روز‌ها جامعه به آن عادت نمی‌کند، چیست؟ چرا تا این حد مردم خسته و نا امید شده اند؟ شاید پاسخ این سوال را بتوان در قسمت نخست ارجاع متن پیدا کرد و آن اینکه بسیاری از مردم هدف و چشم اندازی برای سال‌های پیش روی خود نمی‌بینند؛ و این همان نقطه‌ای است که سقوط آغاز می‌شود. به بیان دیگر شاید بتوان بسیاری از رنج‌ها و کمبود‌ها را تحمل کرد، اما اگر این تحمل عاری از معنا، هدف و چشم‌انداز باشد بی‌تردید سرخوردگی و خشم به همراه خواهد داشت. سال ۹۹ و سال قبل از آن نه فقط به خاطر تورم، اقتصاد و کرونا که به خاطر فاصله عمیق بین معنا و تحمل سختی برای بسیاری دشوار شد. آنجا که این مردم هنوز نمی‌دانند چرا باید این همه مشکلات را تحمل کنند در حالی خودشان نقشی در شکل‌گیری آن حداقل به طور موثر نداشته اند.
تردیدی نیست که اگر بتوان به قول کارشناس صدا و سیما به نخوردن میوه و گوشت و ... عادت کرد، اما نمی‌توان به بی‌معنا بودن این تحمل، عادت کرد. این فاصله معنایی، درست از نقطه‌ای آغاز می‌شود که برخی توصیه کنندگان به تحمل مردم خود فارغ از این ماجرا به زیست خود ادامه می‌دهند و مهمتر از آن هیچ هدف و چشم‌انداز روشنی نیز برای کسانی که این وضعیت را تحمل می‌کنند ترسیم نمی‌کنند. به نظر می‌رسد سال ۱۴۰۰ بیشتر از آنکه بخواهد خبر‌های خوبی از جنس پایان کرونا و برداشته شدن تحریم کام مردم را شیرین کند که البته در جای خود امیدوارکننده و شیرین است، اما پیش برنده اصلی حیات و ادامه آن در اشتیاق به تغییری است که حاوی معنا و هدفی برای پیشرفت و بالندگی در جامعه است.


رنج اقتصاد از تفکر نادرست مدیریتی


کامران ندری اقتصاددان طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه آرمان ملی نوشت: اقتصــاد ایران از چالش‌های فراوانی رنج می‌برد نشانه‌ای از تغییر شرایط در سال آینده مشاهده نمی‌شود، تنها روزنه امیدی که وجود دارد، احتمال لغو تحریم‌هاست که هنوز مشخص نیست به کجا بینجامد. بعید است با روی کار آمدن دولت آینده، شاهد تغییراتی در وضعیت اقتصاد ایران باشیم، زیرا کسانی که اکنون به عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری مطرح هستند، در همین فضای مدیریتی حاکم بر کشور رشد و نمو کرده‌اند. طرز تفکر این افراد در اصل همان طرز فکری است که ما را امروز به این نقطه کنونی رسانده و تا حدودی در به وجود آمدن وضعیت فعلی این افراد نقش داشته‌اند. تنها اتفاق مثبتی که می‌تواند به اقتصاد کمک کند، لغو تحریم‌هاست که به روال سابق برمی‌گردیم و با کمک درآمد‌های نفتی مشکلات و چالش‌ها فقط پشت سر گذاشته شده و در واقع حل نمی‌شود.

‌نمی‌توانید یا نمی‌خواهید؟ /چرا عادت نکردیم؟ /رنج اقتصاد از تفکر نادرست مدیریتی

درآمد‌های نفتی در اصل مشکلات اقتصادی را مانند یک فرش می‌پوشاند، ولی مساله را به صورت بنیادی حل نمی‌کند. یکی از نگرش‌های مدیران این است که با خلق پول، اعطای تسهیلات و وام‌های بانکی که منجر به نقدینگی می‌شود، به دنبال حل مشکلات هستند یا فکر می‌کنند اگر پول خلق کنیم و به بخش تولید بدهیم این بخش رونق می‌یابد؛ یا اینکه می‌اندیشند بازار سرمایه اگر جهش‌های آنچنانی مانند اتفاقات سال ۹۹ را تجربه کند، به تولید می‌تواند کمک کند. درحالی‌که باید پرسید تفکرات و نگرش‌هایی این چنینی را چگونه حل کرد؟ اینگونه تفکرات در بین نمایندگان مجلس، مدیران نظامی و سایر مدیران و سیاستمداران این کشور نیز مشاهده می‌شود. سال‌های خوب اقتصاد را درآمد‌های نفتی برای ما ایجاد کرده بود نه طرز تفکر اقتصادی مدیریتی حاکم بر کشور.

بیشتر بخوانید:

 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار