هفدهمین روز از مرداد ماه هر سال به نام او رقم میخورد به نام و یاد شهید بزرگوار، محمود صارمی، خبرنگاری که سالها پیش در جبهههای حق علیه باطل با قلم خود پای در راه شهادت گذاشت و از آن روز به بعد، گرامیداشت یاد و خاطره او با تجلیل از قشر زحمتکش، پاک و صادق خبرنگار گره خورده است. هنوز هم صدای آخرین گزارش او تنها چند ساعت قبل از شهادتش یادآور زحمات کسانی است که بدون هیچ چشمداشتی برای اطلاعرسانی و خدمت به مردم زحمت میکشند و حتی گاهی جانشان را در این راه فدا میکنند.
آری دوباره روز خبرنگار رسید و باز هم خبرنگاران برای رفع مشکلاتشان جدی شدند و به مناسبت این روز مصاحبه میگیرند، گفتگو میکنند و مقاله مینویسند و دوباره هفدهم مرداد که میگذرد انگار همه یادشان میرود که چه میخواستند و چه باید میشد؛ و چه تاسف بار است که هر سال که میگذرد اوضاع و احوال معیشتی و در آمدی خبرنگاران نه تنها بهتر نمیشود بلکه بدتر از بد میشود و امسال گل بود و به سبزه نیز آراسته شد و با لنگر انداختن کرونا اوضاع بدتر هم شد و چه خبرنگارانی که به دلیل شیوع این ویروس منحوس سال پیش در جمع اهالی قلم بودند و امسال نیستند و روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
و باید گفت، سایه منحوس کرونا از یک طرف، مشکلات اقتصادی کشور از سوی دیگر و مشکلات عدیده این قشر همیشه پویا و نبود تمهیدات مناسب جهت رفع مشکلات این صنف همه و همه دست به دست هم داده تا خبر نگاران روزهای سختی را سپری کنند.
با توجه به اینکه در کشور ما خبرنگاری به عنوان یک شغل سخت عنوان شده، اما متاسفانه خبرنگاران جایگاه خود را هنوز ندارند و مشکلات بسیاری در این حرفه وجود دارد.
بر کسی پوشیده نیست که خبرنگار زبان گویای مردم است به این معنا که باید پی جوی مسائل و مشکلات مردم باشد و راه حلها را از مسئولان ذیربط مطالبه کند و همواره زبان خبرنگار زبان پرسشگری است و این پرسشگری را باید از موضع حق جویی و دستیابی به حقیقت انجام دهد.
صحبت از خبرنگاری، در واقع صحبت از قلم است. همان که پروردگار جل جلاله بدان قسم خورد و سورهای از کتاب آسمانی خود را به نامش زد. صحبت از خبرنگاری، صحبت از صداقت است. جایی که قلم اجازه ندارد از محدوده صدق خارج شود. صحبت از خبرنگاری، حرف از آگاهیبخشی است.
همه ما دیدهایم نخستین نفرات که در محل وقوع یک حادثه، یک جشن یا یک مراسم حضور پیدا میکنند، خبرنگارانی هستند که برای انجام رسالت خود یعنی آگاهی بخشی پای به میدان میگذارند و تلاش میکنند تا افراد مختلف را از کم و کیف آن واقعه باخبر کنند. بدون آن که چشمداشتی داشته باشند یا حتی به این فکر کنند که چه قدر از پایان ساعت کاری گذشته است. خبرنگاری، مطالبهگری است. در روزگار کمپین و پویش، بارها دیدهایم که فشار رسانهها برای رخداد یک اتفاق مثبت یا جلوگیری از یک اتفاق منفی تا چه اندازه تاثیرگذار بوده و مسئولین را تسلیم کرده است...
با تمام این اوصاف یک سوال مهم را باید پرسید. آیا جایگاه خبرنگاران با توجه به رسالتی که دارند در جامعه مشخص است؟ و جالب اینجاست خبرنگاران همواره به دنبال احقاق حقوق بشیرت هستند و غافل از حق و حقوق خود، زیرا هیچ گوش شنوایی برای شنیدن مشکلات این قشر وجود ندارد و هر ساله برای خالی نبودن عریضه هفتهای را به نام خبرنگار نامگذاری میکنند و با برگزاری چندین جلسه پرونده آن را میبندند و تا سال دیگر هم خدابزرگ است....