کد خبر: ۸۴۲۷۲۶
تاریخ انتشار: ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۷ 27 April 2020
بدهید من بدزدم؛ جواهراتتان را گفتم. شاید این عبارت یکی از عجیب ترین درخواست های یک سارق باشد که از قضا می خواهد داوطلبانه و از سر رضایت جواهراتتان را به او بدهید و نه با زور. آیا داوطلبی برای این درخواست مضحک وجود دارد؟ مطمنا از میان افراد دارای سلامت عمومی عقل چنین داوطلبی یافت نخواهد شد.
 
به تبع آن هیچ دزدی هم چنین خواسته ای از شما نخواهد داشت و فلسفه بزه زورگیری هم از همین اعتقاد برمی خیزد. حال اگر این درخواست احمقانه، گستاخانه شود و حیثیت یک خانواده را مطالبه نماید با احتمال وقوع عکس العمل خشونت آمیز پاسخ می گیرد. زیرا که حیثیت یک خانواده به طریق اولی بسیار پرارزش تر از جواهراتش خواهد بود.
 
با کمال تاسف باید اذعان کرد که درخواست وقیحانه دوم و نه درخواست احمقانه اول پاسخ مثبت دریافت کرده است. ماجرای اخیر یک خواننده به نام امیرحسین مقصودلو ملقب به تتلو را احتمالا همه شنیده ایم. ماجرایی شاذ، اعجاب انگیز و قبیح که نه تنها جامعه ایرانی را شگفت زده نمود بلکه به دلیل عدول از خطوط قرمز جامعه بی بندوبار غربی هم موجبات ممنوعیت همیشگی فعالیت این خواننده در اینستاگرام شد. درخواست صریح تتلو از دخترکان زیر سن قانونی در برقراری ارتباط با وی و متعاقبا تمایل عده ای از این دخترکان، زنگ هشدار را چند باره برای ما به صدا درآورده است.
 
 البته هشدار در مورد فاصله گرفتن نوجوانان از ارزش ها و هنجارهای جامعه در مواقع بسیاری توسط دلسوزان به متولیان امر داده شد اما فقدان توجه لازم به این بلیه مکررا شکاف بین ارزش های جامعه و رفتارهای اجتماعی نوجوانان را بیشتر و فراخ تر کرده است. در موضوع درخواست تتلو شخص وی و درخواست مبتذل بودند و نبایستی مورد توجه قرار می گرفتند اما وقتی می بینم آن دزد به مالک جواهر گفت لطفا جواهرتان را به من بدهید تا من بدزدم و در پاسخش مالک لبیک گفت، ایراد کار نمایان می شود و بیش و پیش از پیشنهاد احمقانه دزد، این صاحب مال است که نادان تلقی می شود؛ حال اینکه در موضوع حیثیتی مساله خطیرتر است.
 
با این وجود بایستی معترف شد که بخشی از گران بهاترین اقشار جامعه ما به این باور رسیده که مرز خطوط قرمز اخلاقی و رفتارهای اجتماعی را جابجا کند. یعنی بخشی از جامعه نوجوان بروز رفتارهای مبتذل را به عنوان هنجار پذیرفته و از اینرو به آن باور دارد لاجرم بر اساس این باورها فرهنگ جامعه را دستخوش تغییرات بنیادین خواهد کرد. در این سال ها همواره از سوی نهادهای متولی فرهنگ عمومی و سیاست گذاری امورات جوانان سیاست ها از بالا به پایین تدوین شده و نگاه ها به خطاهای نوجوانان که می بایست ایجابی باشند بر اساس تدوین محدودیت های سلبی صورت گرفته است.
 
حتما با نوجوانان امروزی گفتگو داشته اید و بر این ادعا که گویی صدها سال از نظر باورهای شخصی با ما فاصله دارند رسیده اید. باید پرسید برای یک نوجوان که عمده افکارش در فضای بی حد و حصر مجازی شکل می گیرد چه راه کارهایی اندیشیده شده است؟ آیا راهکارها برای جذب این محدوده سنی دعوتشان به شرکت در گروه های تواشیح و سرود انقلابی ست! آیا افرادی که در فضای فرهنگی کشور چه در نهادهای تصمیم گیر و چه مجری مشغول به فعالیت هستند درک از واقعیت عصیانگری نوجوانان دارند؟
 
 آنچه که ما روزانه از طریق رصد اخبار می بینیم حضور افرادی در راس هرم تصمیم گیری است که در کل جامعه بزرگسال یا شاید کهنسال بدیلی برای افکارشان وجود ندارد فلذا تصمیمات شان نیز نمی تواند در میان قشر میان سال مسموع باشد چه برسد به نوجوانان. در تمام این سالها به جای هدایت زیرکانه نوجوانان در باور به آموزه های ضروری و پذیرش عصیانگری این قشر، همواره با سرپوش نهادن به واقعیات جامعه معضلات را پنهان کرده ایم غافل از اینکه دیر یا زود ولی بالاخره با جمعیتی در کشور روبرو خواهیم شد که قرار است بافت مولد کشور باشند.
برچسب ها: احسان سپهوند
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار