کد خبر: ۷۶۵۵۶۱
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۴ 24 July 2019

قلم از (یاد خدا) در الفش (جان) دیده ز همین خالق خود حرمت و فرمان دیده
(چشم دل) رفته به (کوفه) به زیارت مشغول کیست این (نور) که با جان به عبادت مشغول؟
نور در سجده و فارغ ز مکان خویش است فارغ از این قفس و خاک و زمان خویش است
غرق در راز و نیاز است و در این عالم نیست خالق ساجده آگاه که این آدم کیست
بشری که نگه و معرفتش افلاکی روح افلاکی اش در تن پاک خاکی
عارفی که ز رموز دو جهان آگاه است (ولی ا...) که از خلقت جان آگاه است
سینه اش (چشمه ی نور) است ولیکن مستور جان وی (شمس جهان) است که در تن مستور
بدنش همچو قفس که دو جهان را دارد جان مولا و جهان را همه یکجا دارد
سحر است و به نماز رفته (امیر دلها) ز خدا بود که داده به خدایش دل را
ناگهان تیغ به زهر آلوده ای پیدا شد سر خورشید شکست همهمه ای برپا شد
سحر حادثه (محراب و علی(ع)) غرق خون و علی(ع) بود ز الطاف خدایش ممنون
مرتضی منتظر مرحله ی آخر بود ز همان لحظه ی میلاد بر این باور بود
کعبه را زد گره با مسجد و محراب به هم رستگار بوده علی(ع) خورده در این باره قسم
کوفه نه بلکه جهان شد متضرر زین داغ تا ابد شیعه عزادار بُوَد بر این داغ
داغ محرومیت از دانش ایشان کم نیست هیچ دارویی بر این ماتم ما مرهم نیست
روح معصوم علی(ع) ناظر دنیای ما که چه راهی و مسیری برود پای ما
شیعه ی واقعی در راه خط مولایش نفروشد به هوا و هوسی فردایش
رگ غیرت ز علی(ع) در تن عالم جاری وای اگر شیعه کند تنبلی و کم کای
ای مسلمان تو ببین در چه مسیری هستی پیرو راه چه مولا و امیری هستی
هر که شد (قنبر مولا) به سعادت برسید بدهید شاهی و اینگونه غلامی بخرید
آی (نقاش) بکوش تا که سعادت یابی
ضامن هر دو جهان است چنین اربابی

غلامحسین رضایی - نقاش
انتهای پیام/*

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار