تابناک ایلام::روز دانشجو همواره آمیخته با مطالبه گری بویژه آزادی بیان بوده است. این موضوع در گذشته تا الان وجود داشته ،به همین خاطر مرسوم است تریبون هایی در اختیار دانشجویان قرار دهند تا نقطه نظراتشان به عنوان نسلی که این روز به اسمشان نامگذاری شده شنیده شود.
بر مسئولین و مدعوین لازم است آشنا به رعایت خواسته های این فرهیختگان مخصوصا در این روز و ملتزم به آزادی بیان بوده و این آشنایی را چنان درونی کنیم که مباد آگاهانه یا ناخواسته خلاف آزادی و روزهای بزرگداشت آن سخن گوییم.
فرماندار دهلران امسال هم در این روز ،دقایقی ناتمام را مهمان دانشجویان و سخنران همایش روز آنها بودند. با اینکه بیانات ایشان تفاوت چندانی با سخنان سال قبل نداشت در کمال تعجب در پاسخ به مطالباتی همچون تعدد نیروهای غیربومی در شرکت های نفتی و گازی و چگونگی جذب و اشتغالشان جز پرداختن به کلیات سخنی از رد و نفی فعالیت ها و مطالبه گری ها و فضای بعضا انتقادی حاکم بر سایت و کانال و رسانه های مجازی در این خصوص نداشت.
فرماندار دهلران عموم پرسش های مردم دهلران که غالبا در راستای خواسته و نیازهای اساسی آنها بوده و چکیده آن ها در این روز توسط سه تن از دانشجویان بیان شد با عدم پاسخ امیدوارانه و شفاف، از چیلات و ngl و پتروشیمی و استخدام غیر بومی ها و محرومیت فرزندان دهلران گرفته تا اشاراتی که بعضا مردم دهلران بر سهم خود و حوزه ی جنوب در استان می اندیشند ،همه را ناشی از عدم اطلاع و نا آگاهی منتقدان دانست!
سخنان جناب فرماندار در ردیه ها گل انداخته بود که کف و صلوات دانشجویان لطف را بر همه و ایشان تمام و سخن ناتمام ایشان را نا تمام گذاشت.
کاش فرماندار دهلران می دانست مردم در هر جای ایران و مسلما مردم انقلابی و جنگ دیده و جنگ زده و شهید پرور دهلران از ناحیه انقلاب اسلامی که انقلابی با ترویج و اجرای شعار آزادی بوده است، همواره صاحب حق و ولی نعمتند که بپرسند و مطالبه گری کنند. خواه در فضای مجازی و خواه واقعی.!قانون اساسی این انقلاب در اصولی مانند اصل ۲۷ حق مردم را حتی بر تجمع اعتراضی به صراحت تعریف و تعیین کرده است. این حقی نیست که کسی داده باشد که امروز از آنان بگیرد، این حقی بر آمده از خون شهدا و مجاهدت همین مردم است.
در ادبیات امام (ره) و انقلاب اسلامی مردم ولی نعمتان مسوولین هستند. آیا قانون چنان جایگاهی به ما داده است که هر بار به عنوان خدمتگزار مردم فرصتی در سخنرانی برای ولی نعمتان یافتیم از زاویه توبیخ و رد مخاطبان و منتقدان با آنها برخورد کنیم؟ آیا نباید مسوولین خود پیشقدم در مطالبه گری و طرح پرسش ها و پیگیری مشکلات مردم باشند؟
آیا دعوت به ناآگاهی و رد آگاهی مردم و دردها و مطالباتشان، شرح وظیفه و مسوولیت ماست یا نگرانی ما برای سمتی که می خواهیم با انگشت هیس و دعوت به سکوت از آن محافظت کنیم؟ یا شاید این همان خلق و خو و روحیه حق به جانب و دیرینه ما باشد که ناخودآگاه هر بار از درون ما زبانه می زند؟