کد خبر: ۶۰۵۷۹۱
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۰:۰۱ 15 May 2018
*از فردوسی تا سربلندی*

*به قلم؛*
*دکتر سید علی سینا رخشنده مند*
- عضو بنیاد ملی نخبگان ایران
- مدرس دانشگاه های تهران

25 اردیبهشت ماه، روز ملی پاسداشت فردوسی بزرگ است.
روزی که به نام اوست، روز میهن پرستی، یاد آور حماسه و پهلوانی، در سایه ی خرد و خرد ورزی است.
کسی که نامش؛ نه در کتاب ها و حماسه ها، که در اندیشه و دل مردمان سرزمینی دیرپا،پر آوازه است و سروده های شاعرانه اش، بر تارک تاریخ این مرز و بوم آن چنان نقش بسته است،  که از دشنه و دشنام و باد و باران، گزندش نیست.
آری فردوسی کبیر ....
آن قدر به مام وطن مهربانی که حتی درخت هایی که سایه شان بر سرت نفس کشیده است، عاشقانه ترین آوازهایشان، آوازی است که تو زمزمه کرده ای؛ «چو ایران نباشد تن من مباد».
هنوز آوازهای گرمت را پرنده های مهاجری که از توس می گذرند، برای آب ها هدیه می برند تا ماهی هایی که راه دریا را گم کرده اند، به خوابی آرام بروند.
نامت غرور ایران و ایرانی است؛ هرچند هنوز هم بوی زخم های تنهایی ات در دربار سلطان محمود غزنوی، از سمت توس می آید؛ زخم هایی که به اندازه همان زخمی که سهراب از رستم خورد، دردناک است.
نام بزرگت همیشه جاوید باشد؛ همچون نام ایران، همچون نام همان بنای بلندی که ساخته ای؛
«پی افکندم از نظم، کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند»
نام بلندت چنان بر سینه ایران زمین حک شده است که توفان های نابهنگام دشمنان و باران های حادثه هم قادر به پاک کردنش نخواهند بود.
آری! نام تو با نام ایران گره خورده است و این گره تاریخ را هیچ دستی به فاصله تبدیل نخواهد کرد. نامت همیشه بلند؛ همچون نام ایران!..........
فردوسی بدون هیچ تردیدی؛بزرگترین شاعر ایران و شاهنامه ی او، ارزنده ترین شاهکار جاودانی زبان و اندیشه و فرهنگ ایرانی است و بسیاری از محققان، آن را بزرگترین حماسه جهان نامیده اند. او حکیم و متفکر بزرگ و رهبر صاحب درد ملت خویش است.
فردوسی،نام و یاد و افسانه های قهرمانان ایرانی را جاودانه کرده است،اما در این میان، بزرگترین قهرمان، خود او و با شکوه ترین حماسه، کار و زندگی خود اوست.
حکیم بیدار دل، آزاده ی ژرف اندیش؛ مستمندی و تنگدستی را به عشق کوشش در بیدار کردن ایرانیان و ایجاد همدلی و همبستگی میان آنان، تحمل کرد و شاهکار جاودانه ای آفرید که گنجینه ی فرهنگ ایرانی و پشتوانه ی وحدت و آزادگی مردم ایران و استقلال کشور ایران است.
راستی را، به همانسان که فردوسی می خواست، فرهنگ ایرانی از راه شاهنامه در میان ایرانیان از کلبه های روستایی تا کاخهای بزرگان، زندگی از سر گرفته بود.
توده ی مردمی که سواد خواندن نداشتند،در کوی و بازار و در همنشینی های خود، پروانه وار گرد کسانیکه 《شاهنامه خوان》نامیده می شدند، جمع می شدند و با شوق فراوان،داستان های پهلوانی را می شنیدند. 
نام و یاد بسیاری از این "شاهنامه خوانها" که در  سده های مختلف می زیستند، در کتابها آمده است و شاید قدیمیترین آنها " کاراسی" شاهنامه خوان( احتمالا تاج الدین احمد قراسی قزوینی) باشد که در اوایل قرن پنجم و اندکی پس از پایان نظم شاهنامه، می زیست.
بعد از او نیز، همیشه این رسم برجای بوده است.
نفوذ روز افزون شاهنامه در آثار شاعران بعدی هم پدیدار است.
خانواده های ایرانی، فرزندان خود را به نامهای قهرمانان شاهنامه می نامیدند. حتی در دور دسترین نواحی، می بینیم که شروان شاهان اران و پادشاهان سلجوقی روم، نامهای کیانی داشته اند.
پس این همه رواج و رونق شعر فردوسی از چیست؟ از عظمت و والایی سخن او و از این که برای مردم و به زبان مردم سروده شده و خواستها، درد ها و آرزوهای مردم را بیان کرده است.
قدرت شگرف فردوسی در شناخت ژرفای روان انسانها و تصویر عواطف و روحیه های رنگارنگ بشری، حیرت اور است. وقتی با نظر نقد علمی، برپایه ی اصولی که در دنیا برای فن نمایش مورد قبول است در داستانهای شاهنامه می نگریم، می بینیم هر مرد و زنی، چهره ی روشن و مشخص و رفتار طبیعی متناسب با سن و سال و وضع و حال خود را دارد.
هر قهرمانی در هر مورد، همان کاری را انجام میدهد و همان سخنی را بر زبان می آورد که از شخصیت او انتظار می رود.
هر داستان شاهنامه،حکمت ژرفی را در نهان دارد و در سرآغاز و سرانجام داستان هم،  والاترین و ژرفترین اندیشه های حکیمانه، به لحن موثری بیان شده است.
" جهان سر به سر همه عبرت و حکمت است
چرا زو همه بهر ما غفلت است"
شاهنامه، داستان پیکار پایای نیکی و بدی، روشنایی و تاریکی، داد و ستم، آزادگی و بندگی و نبرد ایران و انیران است. سراسر شاهنامه، ستایش فضیلت، خرد و دانش، راستی و نیکی، آزادگی،جوانمردی، دلیری، داد و دهش، عشق به ایران و عشق به انسان، بیزاری از بد اندیشی، بدکاری، خشم و آز، غرور و ستم، دروغ و زبونی، تسلیم
و نابخردی، سنگدلی و خونریزی است.
شاهنامه گنج بیکرانی از آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی است، از زندگی طبقات مختلف مردم، آیین کشور داری و لشکر آرایی ایرانیان؛ سنت های سیاسی و ترتیبات سفیر فرستادن و  سفیر پذیرفتن،بزم و رزم، نخجیر و هنرها، جشن ها و صدها جنبه ی گوناگون که این همه  با لطف مضمون و قدرت بیان، سروده شده و غنی ترین منبعی برای پژوهش محققان  است.
شاهنامه که قرنها مورد عنایت و محفل آرای عوام و خواص بوده، امروز به کلی از دایره ی توجه و اشتغال فکری و ذوقی عموم بیرون رفته است و بنابر این هرگونه بحث جدی درباره ی این حماسه بزرگ، ارزش و مفهومی فراتر از مرزهای پژوهش ادبی پیدا می کند و با یک "مساله مهم فرهنگی و اجتماعی و ملی" ارتباط می یابد. 
فردوسی منادی عزت ملت ایران و شاهنامه معتبر ترین و موثق ترین سند هویت تاریخی و ملی ایران است. اگر کسانی شاهنامه را مجموعه افسانه ها و داستانهای پهلوانی یا مجموعه داستانها وسرگذشت پادشاهان بپندارند، قطعا اشتباه می کنند. شاهنامه مجموعه منسجمی از اساطیر باستانی و روایات تاریخی سنتی و داستانهای پهلوانی است که سرگذشت اقوام ایرانی را در چارچوب آرمان ملی منعکس می سازد و شهریاران و پهلوانان شاهنامه، تا پایان داستان اسکندر، نماینده ادوار و حوادث فراموش شده و نمودار ازلی شخصیت انسان ایرانی و ایستادگی، پیکار، غم، شادی، بهروزی، تیره روزی، صلاح و فساد او به شمار می روند.  شاهنامه داستان رویارویی خصلتهای نیکان و بدان، پهلوانان و جباران، ایران و انیران و عناصر اهورایی و اهریمنی و جلوه گاه آرمانها و امیدها و ناامیدیها و روزهای تاریک و روشن مردم ایران و از این لحاظ در عرصه پهناور فرهنگ و ادبیات ایران منحصر به فرد و به نظر بسیاری از دانایان و پژوهندگان در ادب و فرهنگ سایر اقوام و ملل جهان بی نظیر است،جهان بینی ژرف و حکمت والای فردوسی در سراسر شاهنامه متجلی است ولی پیام اساسی شاهنامه بدون آگاهی از روح مجموعه منسجم روایات قابل فهم و درک نخواهد بود.

راز سرگذشت و سرنوشت بشر، مبارزه ی بی پایان خیر و شر، حاکمیت متعادل قانون جبر سهمگین آفرینش و اختیار محدود انسان، ارتباط مستقیم تایید الهی با کیفیت پندار و کردار انسان، تداوم هویت ایرانی و بالاخره ضرورت آگاهی ایرانیان از نشیب و فراز سرگذشت و هوشیاری نسبت به سرنوشت خود، پیام اساسی و کلی شاهنامه محسوب میشود. روایت شاهنامه برخلاف اغلب داستانها و منظومه های ادبی و شاعرانه و افسانه های متاخر و عامیانه به جای نظم صوری منطقی و اخلاقی دارای نظم طبیعی و فلسفی و احیانا فاقد شعار اخلاقی و جریان مطلوب و خشنود کننده است و طبیعت راستین زندگی انسان را با نشیب و فرازها و سرانجام غم افزا، نشان می دهد و در عین حال اعتقاد ژرف به پاداش و پادافره کردار و پندار انسان از شگفتیهای راز سر به مهر سرنوشت حکایت می کند. مرگ سهراب که دل نازک را از رستم به خشم می آورد و کشته شدن اسفندیار و نتایج طبیعی این واقعه که منجر به نابودی خاندان زال و رستم، پهلوان محبوب فردوسی می شود، مثال آشکاری در این مورد است. فردوسی می گوید:
 تو این را دروغ و فسانه مدان
 به یکسان روشن زمانه مدان

 ازو هرچه اندر خورد با خرد دگر بر ره رمز معنی برد» فردوسی در این دو بیت به صراحت به چند نکته اشاره می کند: نخست این که داستانهای ملی با افسانه و دروغ فرق دارد. دو دیگر این که صحت این داستانها را در دایره حقیقت و امکان باید جست و جو کرد، نه در عرصه واقعیت تاریخی.
 سه دیگر این که مطالب شاهنامه رمز و تمثیل است و قابل حمل بر مصادیق کلی.
 فردوسی با آفریدن شاهنامه اش، در واقع ملیت ایران و آنچه را که بیگانگان در کمین از بین بردنش نشسته بودند، به بهترین صورت خود زنده ساخت و رمز ایستادگی و جاودانگی را به ملت خویش برای همیشه ی تاریخ آموخت.
 سپردن سرنوشت انسان به دست"خرد" وابسته کردن
"هردوسرای" و فزونی و کاستیش به خرد، رکن اصلی جهان بینی فردوسی است.
تردیدی نیست که فردوسی یکتا پرست معتقد و مومنی است و اساس جهان را بر خرد استوار می داند که نخستین آفرینش است.
از دیگر سوی نیز، فردوسی هوا دار آتشین استقرار "داد" است، او تمام عقاید و افکار و آرزوهای خود را در یک کلمه 《داد》خلاصه می کند. "داد" استوار ترین رکن بینش سیاسی- فلسفی فردوسی است.

بناهای آباد گردد خراب ...

 ز باران و از تابش آفتاب

پی افکندم از نظم کاخی بلند .... 
که از باد و باران نیابد گزند

برین نامه بر عمرها بگذرد ....

 بخواند هر آن کس که دارد خرد
بسی رنج بردم در این سال سی ... 
عجم زنده کردم بدین پارسی

جهان کرده ام از سخن چونبهشت .... 
از این بیش تخم سخن کس نکشت
چو این نامور نامه آمد به بن .... 
ز من روی گیتی شود پر سُخُن
نمیرم از این پس که من زندهام ....
که تخم سخن را پراکنده ام
هرآن کس که دارد هـُش و رایودین ....
 پس از مرگ، بر من کند آفرین.
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳
محمود عیوض زاده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۳۳ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۵
سلام ودرود بر همه ی ادیبان ودانشمندان ایران عزیز
وسلام مخصوص بر ادیب فرهیخته ودوست عزیزم دکتر رخشنده مند آ رزوی توفیق وسربلندی روز افزون دارم انشاالله
دهبان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۵
درود بر استاد
زیبا فرمودین
یادت همیشه جاودان فردوسی
چو ایران نباشد تن من مباد
مهدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۳۱ - ۱۳۹۷/۰۳/۰۱
احسنت بر استاد بزرگوار دکتر رخشنده مند که امید فردای سرزمین کهن و قوم اصیل لر زبان است.
ما جوانان لر منتظر به صحنه آمدن شما بزرگ دانشمند ایران دوست هستیم.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار