در محله جوانمرد قصاب خطر از آسمان به زمین می آید. هر چقدر که زمین زیر پاهایشان مهربان است، اما آسمان خشمگین است. آسمان که نه غول های آهنینی که با سیم های سیاه آسمان ساکنان این محله را خط خطی کرده اند. دکل های فشار قوی مثل گالیورهای غول پیکر پاهای بزرگ خود را سال هاست که در زندگی اهالی این محله گذاشته اند و از جای خود تکان هم نمی خورند تا جای پاهایشان در زندگی پر از ترس و لرز اهالی محله جا بیندازد.
کد خبر: ۵۱۲۸۴۰
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۲ 22 October 2017

به گزارش تابناک : در محله جوانمرد قصاب مرگ از آسمان به زمین می آید. هر بار هم این غول های آهنی یک قربانی می گیرد. فرقی نمی کند می خواهد جوانی باشد که به خیال نجات کبوترش از جرعه های آتشین سیم های دکل برق خود می سوزد وجانش خاکستر می شود و یا مادری که برای پهن کردن لباس کودکان خردسالش بالای پشت بام سیم های سیاه دکل های برقبه زمین پرتابش می کند. کودکانی که در این محله به دنیا می آیند از همان آغاز زندگیشان پر از خط های نوارهای مغزی است که روی سلامت جسم آنها خط های عمیقی می اندازد. بیشتر اهالی این محله به ویژه ساکنان ملک آباد پرونده پزشکی دارند. پرونده ای که هر سال چند برگه به آن اضافه می شود و کاری از کسی هم برنمی آید. مسئولان هم چشمانشان را روی زندگی اهالی این محله نیم قرنی می شود که بسته اند.

نام اسطوره ای یک محله قدیمی

نام محله جواانمرد قصاب از جوانمردی نیمه افسانه ای گرفته شده است. قصاب جوانمردی که آوازه اش در پیچ و تاب تاریخ رد پای پررنگی از خود به جای گذاشته است. هر چند بقعه کاه گلی جوانمرد قصاب هنوز هم نماد تاریخی و فرهنگی این محله است، اما مردم نگران تخریب این مقبره تاریخی هستند که از درون به خود می پیچد و دیوارهایش فرو می ریزد:« سازمان اوقاف به بقعه جوانمرد قصاب رسیدگی نمی کند و دیوارهای گچی این مقبره سال هاست که ذره ذره می ریزد... وقتی که اهالی اعتراض می کنند، فقط می آیند کاهگل بیرون بقعه را مرمت می کنند...»


کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

این روزها جوانمرد قصاب هم از مشکلاتی که همسایگانش با آن دست و پنجه نرم می کنند؛ خجالت زده است. بافت فرسوده، اعتیاد، معابر تنگ و باریک و دکل های برق فشار قوی معجونی است از مشکلات اهالی محله جوانمرد قصاب.

وقتی از اهالی محله داستان رمز آلودجوانمرد قصاب را می پرسیم، هرکسی از ظن خود داستانی را تعریف می کند. در این محله داستانی بیشتر سینه به سینه می گردد که از جوانمرد قصاب یک شخصیت نیمه افسانه ای ساخته باشد.:«... بعضی‌ از قدیمی ها می گفتند این مکان مقبره ابوالعباس قصاب آملی است که از طایفه جوان آملی بوده است که معروف به ابوالعباس قصاب جوانمرد یا جوان آملی است....» اما داستان قصابی که در زمان حضرت علی(ع) به خاطر نشناختن امام چشمان و دست خود را قطع می کند؛ بیشترین روایتی است که نقل می شود و برخی اهالی برای زیارت مقبره این قصاب جوانمرد وارد بقعه محقر کاهگلی به جا مانده از دوران صفویه می شوند:«... قصابان افغانستان شب‌های جمعه به نام جوانمرد قصاب نذری می‌دهند و در حین مراسم، یکی از پیران خانواده قصه جوانمرد قصاب را بازخوانی می کند...»

کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید


خانه ای وسط یک خیابان 8 متری!

از ایستگاه مترو جوانمرد قصاب، از روی یک پل می توانید به این محله دست پیدا کنید. شاید بتوان گفت که خیابان حنیفه زاده، خیابان اصلی این محله قدیمی است. خیابانی که معلوم است طرح تعریض آن از 8 متری به 20 متری چند سالی است که در این محدوده در حال اجراست. طرحی که درست وقتی به یک خانه 40 متری رسیده، متوقف شده است. خانه ای وسط خیابان که صاحب آن خیال واگذاری ملک فرسوده اش را ندارد:«... قبلا خیابان شهید حنیفه زاده 8 متری بود که ترافیک زیادی داشت... طرح تعریض از سوی شهرداری منطقه در این محله اجرایی شد تا اینکه تعریض این خیابان به مقابل این خانه فرسوده که رسید؛ متوقف شد... خانه ای که به خاطر تعریض و انجام آسفالت های متعدد نصف آن به زیر زمین رفته است... گویا مالک این خانه به دنبال گرفتن امتیازات بیشتر از شهرداری است که شاید به او خانه ای بزرگتر در جایی بهتر از محله واگذار شود.... این خانه سند ملکیت ندارد و شهرداری هم نیز حاضر نیست تا هزینه بیشتری بابت تملک این خانه بپردازد...»


کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

خانه های فرسوده؛ پاتوقی برای کارتنخواب های معتاد!

وارد محله جوانمرد قصاب که می شویم، به رغم آپارتمان سازی هایی که در ان انجام شده است؛ اما قسمت هایی از این محله همچنان دچار فرسودگی و ناپایداری است.:«... املاکی که در حاشیه خیابان حنیفه زاده و داخل خیابان شهید کمیلی وجود دارد؛ جزء طرح تعریض خیابان و بافت فرسوده قرار گرفته است... خانه های زیادی را برای طرح تعریض خراب کرده اند، اما هنوز تعداد زیادی از این خانه ها باقی مانده اند... املاکی که در گذشته خراب شده اند هم به محلی برای پارک خودروها تبدیل شده است...»

کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

وقتی تار و پود یک محله فرسوده باشد؛ در لابه لای کوچه پس کوچه های محله درست زیر سقف خانه های فرسوده آسیب های اجتماعی جا خوش می کند. مثل خانه هایی که در محله جوانمرد قصاب به محل برو و بیای معتادان و کارتنخواب هاتبدیل شده است:«...یکی دیگر از مشکلات محله، خانه هایی است که دست یک عده افراد معتاد افتاده است... شب ها محله پر می شود از معتادانی که برای خوابیدن خود را به این خانه ها می رسانند... اکثر دزدی های محله توسط همین افراد انجام می شود...یک شکایت نامه ای نوشتیم و به کلانتری محل دادیم... آنها هم آمدند معتادان و دزدان محله را گرفتند و شب نشده آزادشان کردند... بنویسید داخل کوچه سه متری حسینی خیابان کمیل یک خانه قرمز پر از معتاد وجود دارد که اهالی محله را دچار مشکل کرده است...حتی می خواستیم برای کوچه حسینی یک در ورودی نصب کنیم که هر کدام از افراد ساکن این کوچه کلید داشته باشد تا بتواند وارد شود. اما شهرداری قبول نکرد... شب ها زن های معتاد داخل این کوچه جمع می شوند... یک بار خانم های محله به رفت و آمد این زن ها اعتراض کردند و دست آخر همین زنان معتاد حمله ور شدند و دعوای مفصلی بین آنها به وجود آمد... بیشتر معتادها اهل این محل هستند و خانه دارند اما از محله های دیگر هم به جوانمرد قصاب می آیند... تمام معتادان باغ آذری و شوش شب ها به اینجا می آیند. .. زن های معتاد هم شب ها سر و کله شان داخل این محله پیدا می شود و صبح ها دو تا دو تا از داخل همین خانه بیرون می آیند...یک ساک هم دستشان است که معلوم است لوازمی که شب قبل دزدیده اند را داخل آن گذاشته اند تا بروند بفروشند و پول موادشان را در بیاورند...»


کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

اهالی محله جوانمرد قصاب اعتقاد دارند که بیشتر خانه های این محله بافت فرسوده هستند:«... مردم اینجا از نظر اقتصادی ضعیف هستند و پولی برای نوسازی ندارند حتی یک بار شهرداری اقدام به تجمیع خانه های کوچک این محله کرد، اما یک خانه راضی به این کار نشد و کار پیش نرفت... همه راضی بودند تا به جای خانه های قدیمی یک طبقه جدید بروند. اما یک خانه در آخر کوچه بود که مالک آن توقع داشت یک طبقه آپارتمان 100متری به او بدهند...»


کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

درست در مقابل بقعه جوانمرد قصاب گویا هیچ ارتباط منطقی ای بین خانه هایی که معتادان در آن رفت و آمد می کنند و کانکس نیروی انتطامی وجود ندارد. گویی این دو قشر هم به زندگی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر عادت کرده اند:«...معتادان داخل کوچه ما جمع می شوند... زن و بچه مان آرامشندارند.. به نیروی انتظامی شکایت کردیم، گفتند تمام ساکنان کوچه باید امضا دهند که معتادان برایشان مشکل ایجاد می کند تا کاری انجام دهند. شب ها اینجا پر از معتاد هست. در این خانه را بسته اند اما معتادان از دیوار بالا می روند تا داخل خانه شوند... یک کانکس نیروی انتظامی کنار بقعه جوانمرد قصاب گذاشته اند که هیچ کارآیی ندارد... اما ماموران از داخل کیوسک بیرون نمی آیند. تخمه می شکنند و فوتبال نگاه می کنند و یا خواب هستند و...روشنایی محله کم است و امنیت آن نیز زیاد نیست...»


کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

به رغم آنکه داخل کوچه شهید عیدی بافت فرسوده زیادی وجود دارد اما طبق تقسیم بندی سازمان نوسازی داخل طرح نوسازی قرار ندارد:«... عقب نشینی در این محله هم داستان خوش را دارد... به دلیل آیین نامه های متنوعی که در طول این سال ها صادر شده است برخی خانه ها یک متر عقب نشینی کرده اند و برخی دیگر تا سه متر مجبور به عقب نشینی شده اند. ناهماهنگی این دیوارها مکان های ناامنی را ایجاد کرده است... داخل این کوچه ها اگر یک آتش سوزی انجام شود، امکان امداد رسانی وجود ندارد...»

کسبه محله اعتقاد دارند مشکلات این محله زیاد است:«.. سر کوچه ها پر از زباله است... مردم خودشان هم رعایت نمی کنند... اکثر معابر تاریک است... اهالی قدیمی اینجا رفته اند و چند تا خانهفرسوده این خیابان هم پاتوقمعتادان و مواد فروش ها شده است... شب ها اینجا فروش مواد انجام می شود و در برخی از این خانه ها زندگی می کنند و به یک پاتوق شده است...»

کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید


محله ای در تاریکی!

عدم وجود روشنایی داخل کوچه پس کوچه های محله جوانمرد قصاب و بوستان های آن باعث شده تا ساکنان این محله تاریخی از شرایط موجود ناراضی باشند. گویا برای وزیر نیرو از زمانی که ارائه خدمات خود را در محله های شهر تهران به بخش خصوصی واگذار کرده است، پرداخت هزینه بیشتر از نارضایتی مردم از شرایطی که در آن زندگی می کنند و رفع این مشکلات را از وظایف ابتدایی و بدیهی ادارات برق می دانند؛ مهمتر است. حتی اگر تیرهای برق محله ها چوبی و ترک خورده باشد و محله ای شب ها در تاریکی محض فرو برود و بازار خفت گیرها و دزدان شب های تاریک رونق چشمگیری داشته باشد:«... جوی آب خیابان کمیلی آنقدر لجن دارد که به تابستان نرسیده بوی تعفن کل محله را بردارد... یک بار شهردار منطقه را به این محله آوردیم و وضعیت جوی آب را به او نشان دادیم. شبکه فاضلاب در این محله کشیده شده است و جوی های این محله تنها به یکلوله 10 متری نیاز دارد تا به شبکه فاضلاب وصل شود... اما شهردار گفت مردم محله پول خرید لوله فاضلاب را بدهند تا وضعیت جوی های لجن زار محله بهتر شود... دو دفعه برای جاری شدن آب داخل جوی ها آب انداختند و بعد رها کردند و الان جوی ها لجن گرفته است... چطور ممکن است محله جوانمرد قصاب در منطقه 20 که یکی از مناطق نمونه شهری است اینطوری باشد؟»


کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

تاریکی بوستان های محله هم یکی دیگر از مشکلات ساکنان این محله است:«...پارک جوانمرد قصاب هیچ امکاناتی ندارد... در ابتدای پارک تابو زده اند که ورود حیوانات به داخل آن ممنوع است اما شب ها داخل آن سگ های ولگرد و موش زیاد است. اکثر مواقع سرویس بهداشتی آن بسته است و اکثر موارد مردم می روند پشت مقبره جوانمرد قصابکار خود را انجام می دهند... خیلی بد است که این کار را پشت مقبره انجام می دهند... الان داخل پارک را نگاه کنید تمام سنگ فرش های آن ترکیده است... پیمانکار پول ها را خورد و رفت... زیرسازی این پارک با خاک دستی انجام شده است و نیاز به تعمیر اساسی دارد... روز 13 فروردین تنها 4 خانواده داخل این پارک آمدند...»


کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

جوانمرد قصاب، محله ای در بن بست بزرگراه!

اهالی محله می گویند که دسترسی محلی از بزرگراه شهید کریمی به داخل وجود ندارد و همین مساله مشکلات زیادی را برای اهالی به وجود آورده است:«... یکی دیگر از مشکلات محله ما ورودی ملک آباد است که از اتوبان ورودی به محله دارد... راه را ساخته اند و لازم است نیوجرسی هایی که گذاشته اند را بردارند تا خودروها بتوانند وارد محله شوند.سه سال است که این راه را ساخته اند اما رها کرده اند ودرسمت اتوبان دستواره در حال ساخت یک راه دسترسی هستند...»


کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

یکی دیگر از اهالی محله می گوید:«...قبلا از میدان نماز مستقیم دسترسی به داخل محله داشت اما بزرگراه شهید کریمی باعث شده تا این دسترسی بسته شود... مردم محله اعتقاد دارند این دسترسی را به خاطر پل عابر پیاده بسته اند اما اگر یک زیرگذر برای دسترسی بهتر ساکنان محله جوانمرد قصاب راه اندازی شود، بسیاری از مشکلات اهالی رفع می شود... به دلیل اینکه محله جوانمرد قصاب ورودی مشخصی برای دسترسی محلی ندارد، خودروها سرگردان می شوند. یک مهمانی که بخواهد وارد این محله شود مجبور است چندین بار محله را دور بزند تا شاید یک راه ورود به محله را پیدا کند....»


آسیاب آبی محله مخروبه ای در دست معتادان!

آسیاب قدیمی محله جوانمرد قصاب هم این روزها حال و روز خوبی ندارد. ملک بزرگی که یک زمانی آرد نانوایی های شهرری را تامین می کرد؛ این روزها به مخروبه ای تبدیل شده که معتادان در آن رفت و آمد می کنند:«... این ملک مقر معتادان خطرناک شده است... » آسیاب بزرگی که از 70 سال پیش در ابتدای ورودی محله باقی مانده است و به یک مخروبه با دیوارهای سیاهی که آتش معتادان رنگ از آن گرفته است، تبدیل شده است:«... معتادان از روی دیوار به داخل این آسیب آبی می روند. آسیاب قدیمی معروف به آسیاب سلطانی بود. شهرداری نیز نمی تواند این ملک را تخریب کند چون مالک خصوصی دارد...دو بار تا سه بار دکان من را معتادان خالی کردند. شما اگر بروید داخل این آسیاب را نگاه کنید، مخروبه است... قبلا این آسیاب کار می کرد مالک اول این آسیاب فردی به نام سلطانی بود که بعدا این ملک را به فرد دیگری فروخت... مالک فعلی هم همراهی نمی کند و حتی از من که 40 سال است در این مغازه کار می کنم شکایت کرد و یک نیوجرسی مقابل مغازه ام گذاشتند... می گوید که چون این مغازه جزو ملک آسیاب می شود، باید بیرون بروم، آن هم بدون اینکه حق و حقوق من را بدهد... در حالی که 41 سال است که اینجا کار می کنم. این مغازه در اجاره ما بوده است. ما رفتیم دادسرا شکایت کردیم و قاضی حکم را به نفع من داد... شهرداری این نیوجرسی را گذاشت... به رغم اینکه قاضی حکم را به نفع من اده است باید صاحب ملک نیز حضور داشته باشد تا این نیوجرسی برداشته شود و اما مالکنمی آید. الان من نه می توانم داخل مغازه را درست کنم و نه پشت بام را درست کنم. قبلااز داخل مغازه به حیاط آسیاب راه داشت...... داخل مغازه دیوارها نم داده است. معتادان دیوار را سوراخ کرده بودند و کلی به من ضرر رساندند....»


کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

این پیرمرد کاسب ادامه می دهد:«...یکی دیگر از مشکلات این محله پل شهید کریمی است. محله را بسته است و اگر یک زیرگذر باشد کاسب های محله می توانند به کاسبی خودشان امیدوار باشند و الان محله به یک جزیره تبدیل شده است...»


ملک آباد؛ یعنی زندگی در کابوس!

در سوی دیگر محله جوانمرد قصاب، ملک آباد قرار دارد. محله ای که اهالی اش در میان پایه دکل های فشار قوی برق زندانی شده اند. 200 خانواده در این محدوده زندگی می کنند که با یک حساب سر انگشتی می شواد 1000 نفر که هر لحظه امکان برق گرفتگی آنها زیاد است.

خانه‌های ملک آباد زیر پاهای دکل های برق فشار قوی کمر خم کرده اند... در برخی از قسمت های این محله سیم های برق مانند تله های سیاه رنگ تا روی پشت بام خانه ها پایین آمده اند. فاصله سیم های برق تا پشت بام خانه ها به 3 متر هم نمی رسد. آنها می دانند که دکل های غول آسای برق فشار قوی هیچ وقت پایشان را از زندگی پر از ترس و لرز آنها بیرون نمی آورند. هر روز صبح وقتی چشم باز می کنند طناب های سیاه رنگ مرگ را بالای سر خود می بینند و خاطرات همسایگانی که یک روز در این تارهای مرگ بدنشان تنیده شد و مثل یک تخته چوب بی حس به روی زمین آمدند را به یاد می آورند:«... برادر شوهرم نوجوان بود که رفت بالای پشت بام... کفترش روی سیم برق نشسته بود و برای اینکه کفترش را پر بدهد با میله چوب پرده به سیم زد و تمام بدنش در یک لحظه سوخت و به از بالای پشت بام به روی زمین پرت شد و مرد....»

کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

در ملک آباد، افراد زیادی با طعم برق به کام مرگ رفتند. مثل زن پیرمردی که به ما اجازه می دهد تا از روی پشت بام خانه اش از نزدیک این غول های بی رحم آهنی را ببینیم:«... زنم بالای پشت بام بود که سیم دکل افتاد روی دستش و برق با شدت از بالای پشت بام به روی زمین پرتابش کرد و جا در جا مرد...»

مرگ تنها نهایت حکمی است که دکل های برق فشار قوی برای اهالی این محله صادر می کنند. مریضی و بیماری های روانی و سرطانی ارمغان دیگری است که اهالی محله از این مهمانان سمج دریافت می کنند:«... بچه من را برق گرفت، الان گوشه خانه افتاده، چه کسی می‌تواند او را به من برگرداند؟ قبلا هم یک سیم افتاد روی سر یک زن و بچه‌هایش را بی‌مادر کرد... ما اول انقلاب آمدیم... آن موقع این سیم‌ها نبود، بعدا این سیم‌ها را زدند، بچه‌های ما را هم مریض کرد و کشت... کسی درد ما را دوا نکرد، هر چقدر رفتیم و آمدیم، جلوی ریاست‌جمهوری تجمع کردیم، نامه دادیم، هیچ‌کس کاری نکرد... نوه پسری ام، حالا چند سالی می‌شود که مریض شده، پزشکان بیماری‌اش را یکی از شاخه‌های بیماری اعصاب تشخیص داده‌اند، همین هم شده تا پسر از مدرسه رفتن باز بماند و خانه‌نشین شود... »


کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

بسیاری از اهالی ملک آباد پرونده پزشکی دارند:«... ١٢‌سال است که این مشکل را دارم، پسر و همسرم هم بیماری اعصاب دارند، اما به‌شدت من نیستند... پزشکان می‌گویند به خاطر زندگی در کنار این دکل‌های برق است... خانه ما دو طبقه است، سیم‌ها درست از بالای خانه‌مان رد شده، چاره‌ای نداریم، نمی‌توانیم از اینجا برویم.... بلا نسبت اینجا سگ هم نمی‌تواند زندگی کند.. در خانه ما همه مریضند، اعصاب‌ها خرد است، سرمان درد می‌کند، این صدا هم همیشه هست. عصرها نمی‌توانیم در خانه بمانیم، می‌آییم جلوی در خانه می‌نشینیم تا حالمان بهتر شود...»

کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

تک تک اهالی ملک آباد می خواهند تا صدایشان شنیده شود و یک به یک از خانه های خود که در مقابل دکل های غول آسای آهنی برق مثل یک پناهگاه می ماند، بیرون می آیند تا حرف بزنند:«... ما از سال 57 اینجا ساکن هستیم از 10 سال قبل وعده داده بودند تا مشکل دکل های برق فشار قوی را بردارند اما از ده سال قبل تا الان خبری از انجام وعده هایی که می دهند، نیست...در این 40 سال افراد زیادی در این محل به خاطر برق گرفتگی مردند... اعضای شورای شهر هم به این محله آمدند فقط وعده دادند... تا امروز کسی کاری برای ما انجام نداده است... اداره برق می گوید وظیفه شهرداری است و شهرداری هم می گوید به ما مربوط نیست... بسیاری از ساکنان اینجا عصبی هستند...»

دکل های برق فشار قوی با کسی شوخی ندارند.. اگر نتوانند جان اهالی را بگیرند مریضی را روی سر اهالی می ریزند. کودک و پیر هم فرقی برایشان ندارد:«.... برق این دکل ها فشار قوی است و در زمین های اطراف وقتی قدم می زنی، جریان برق را حس می کنی... فازمتر رابه زمین می زنیم روشن می شود... آجر به آجر خانه های ما برق دارد... بعدازظهرها وقتی مهتابی دستمان می گیریم در هوا روشن می شود... روزهای بارانی صدای جرقه می آید. بچه های این محله می گویند اعصاب ندارند... پرونده پزشکی اهالی این محل را باید ببینید که اکثر مشکل عصبی دارند....خانه های حریم قیمتی ندارد. دهه 60 بود که ما نسبت به این مساله اعتراض کردیم... رفتیم اداره برق میدان شهدا و شکایت کردیم از آن زمان به ما قول دادند که خانه های ما را بگیرند و در جای دیگر به ما خانه بدهند... به زمین که دست می زنیم جریان برق را احساس می کنیم. بچه ها را نمی گذاریم بازی کنند و یک بار باران می امد که سیم یکی از دکل ها آتش گرفت و افتاد روی درخت و درخت را قطع کرد... ما اجازه ساخت و ساز نداریم و هر کسی که اینجا ساخته غیر مجاز ساخته است....»


کابوس زندگی زیر دکل برق!/در ملک آباد؛ مرگ از آسمان به زمین می آید

اما در کنار دکل های برقف هجوم معتادان و کارتنخواب ها هم بلای چندان جدیدی نیست که به جان ملک آبادی ها افتاده است:«... زمین های پشت ملک آباد هم زمین های کشاورزی رها شده ای است که پر از سرنگ و جای آتش معتادان است... شب ها معتادان می آیند در خانه ما را می زنند و از ما غذا می خواهند... شب گذشته آمده بودند تا دوربین سوپرمارکت را بدزدند که فهمیدیم...






منبع : تیترشهر 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
وبگردی
آخرین اخبار