در ابتدا تا انتهای این مراسم ، که از یک نقطه شهر شروع شد و به نقطه ای دیگر ختم می شد ، به جرائت می توان گفت ، از جمعیت 140 هزار نفری شهر ، 14 نفر گروه را همراهی نمی کرد!
بارها از خودپرسیده ایم که چرا با صرف منابع زیاد دولتی ، کهگیلویه و بویراحمد، در مسیر توسعه چندان موفق نیست؟! در خصوص تحرک بخشیدن به بخش های اقتصادی و استفاده از پتانسیل ها ، بارها جلسه تشکیل شده و در قالب کارگروه های مختلف اقتصادی سعی در رفع موانع توسعه استان،ایجاد شغل و غیره شده است اما حقیقتا تاکنون علی رغم ارائه آمارها نمی توان خروجی قابل اتکایی که در زندگی مردم و در پیشرفت جایگاه استان ، مشهود باشد ، پیدا کرد و به نظر می رسد با وضعیت موجود چندان آینده ی درخشانی هم متصور نیست ! که در این زمینه عوامل متعددی دخالت دارند اما آنچه که بیش از همه مغفول مانده است ، توسعه فرهنگی است که زلف آن به زلف توسعه ی اقتصادی گره خورده است ! ضعف توسعه فرهنگی(مدیرانی که صداقت در گفتار و عمل ندارند)
ضعف در توسعه فرهنگی تاثیر بسزایی بر توسعه نیافتگی اقتصادی دارد ! این ادعای کذبی نیست چرا که با کنار هم گذاشتن موارد متعدد می توان به چنین نتیجه ای رسید . یکی از این مواردی که در خصوص تاثیر فرهنگ بر پیشرفت استان مهم است ، صداقت مردم و مسئولین است که البته در این بین صداقت مسئولین اهمیت فراوانی دارد.
کافی است در جلسات متعدد مربوط به حوزه ی اقتصادی سری بزنید تا به این مشکل فرهنگی برخورد کنید و ببینید که تا چه میزان عدم صداقت مدیران می تواند در توسعه نیافتگی تاثیرگذار باشد. وقتی مدیر یکی از دستگاه هایی که به عنوان شاخص ترین بخش برای توسعه استان در یک نشست اقتصادی ، به راحتی از "کپی ،پیست" کردن آمار و ارقام استفاده می کند و عقبه برنامه های توسعه ای اش توخالی است مطمئنا به جایی نمی رسیم. در این نشست اقتصادی که در زمان استاندار سابق برگزار شد و اتفاقا قرار بود برنامه دستگاه برای پنج سال پیش رو برای توسعه استان اعلام شود ، آش "کپی ، پیست" اعداد و رقم ها ، خصوصا در زمینه ایجاد شغل و میزان سرمایه گذاری لازم ، آنقدر شور بود که دکتر خادمی با عصبانیت اعلام کرد : این چه مدیریتی است که شما دارید ؟ اینگونه که شما این برنامه را تنظیم کرده اید به جایی نمی رسیم ! چرا که اعداد و ارقام بدون از کار کارشناسی و فقط رونوشت برداری شده بود.
صداقت مسئولین در اقدامات بسیار حیاتی و تعیین کننده است . یکبار برای تهیه گزارشی در خصوص لزوم توجه به تولیدات داخلی به یکی از فروشگاه های بزرگ شهر که همه ی لوازم از پوشاک گرفته تا لوازم خانگی ، همه را در غرفه های متعدد می فروخت ، مراجعه کردم ، صاحب یکی از غرفه ها ، پس از صحبت های فراوان و نشان دادن برخی اجناس ایرانی خود که با قاطعیت کیفیت آن ها را از نمونه های خارجی ، بهتر می دانست گفت : حقیقتا امر این است که بسیاری از مدیران ، هنگام مراجعه به ما برای خرید ، اصرار می کنند که نمونه خارجی کالا را به آن ها دهیم نه نمونه ایرانی ! وی در ادامه با تاسف اعلام کرد که اتفاقا بسیاری از همین مسئولان اقتصادی که من می شناسم می گویند ، کالای خارجی می خواهیم . برای خرید هدایا هم این مورد را رعایت نمی کنند و درخواست جنس خارجی می نمایند.
در یکی دیگر از موارد متعدد صادق نبودن مدیران در گفتار و کردار ، در یکی از نشست های متولیان بخش خصوصی ، در حالی که مسئول مربوطه از خبرنگاران درخواست فرهنگ سازی برای تبلیغ جهت خرید کالاهای داخلی و خصوصا استانی می نمود ، در کنار دست ما دستمال کاغذی خارجی برای این جلسه گذاشته بودند که اتفاقا یکی از خبرنگاران در همان لحظه این مورد را پرسید و مسئول مربوطه هم جواب قانع کننده ای نداشت! این یک ضعف فرهنگی است که مدیران دچار آن هستند! صداقت در کار نیست!
در شهر ۱۴۰ هزار نفری ۱۴ نفر برای یک ثبت ملی نیامدند!
امروزه در بسیاری از استان های کشور ، همه ی مناسبت ها ، چه مذهبی ، چه ملی و چه شادی ها و چه مراسمات عزا ، مسئولین همه را به عنوان یک فرصت برای کمک به توسعه فرهنگی و حتی اقتصادی منطقه ، می نگرند و مسئولین بهترین برنامه ریزی ها را برای توسعه امکانات و اقدامات خود در جهت پیشرفت استان ،انجام می دهند.
بر کسی پوشیده نیست که گسترده شدن یک فرهنگ در سطح ملی و یا جهانی می تواند معرف ظرفیت ها و توانایی های یک منطقه و البته بر سر زبان انداختن ان و به دنبال آن جذب سرمایه گذاران در آن حوزه باشد. ایام محرم هم از این قائده مستثنی نیست .
یک روز قبل از آغاز محرم ، یک گروه مردم نهاد در اقدامی فرهنگی و بنابر برنامه ریزی های قبلی ، اقدام به برگزاری آئین استقبال از ماه محرم طی بروز آوری این سنت و همچنین در جهت ثبت ملی نمودن پیرغلامان حسینی استان با دعوت از بعضی مداحان قدیمی استان به یاسوج ، کرد که نتیجه ی آن بسیار نا امید کننده بود!
در ابتدا تا انتهای این مراسم ، که از یک نقطه شهر شروع شد و به نقطه ای دیگر ختم می شد ، به جرائت می توان گفت ، از جمعیت 140 هزار نفری شهر ، 14 نفر گروه را همراهی نمی کرد!
نکته جالب اینجاست که قرار بود همه ی مدیران دستگاه های دولتی ، در این خصوص اقدام نمایند و مردم را به حضور در این برنامه تشویق و از قبل اطلاع رسانی نمایند اما متاسفانه به جز چند نفر از مسئولین و نماینده بویراحمد و دنا هیچ خبری از دیگران نبود! عمق این فاجعه فرهنگی اینجاست که متولیان اصلی چنین مناسبت هایی حتی یک نماینده هم در میان حاضرین نداشتند!
آقای استاندار با مدیران خسته و فرتوت نمی شود کار فرهنگی کرد!
حال نکته مهم اینجاست که این مدیران آیا حضور یا عدم حضورشان در چنین برنامه هایی ، یک موضوع شخصی است یا عمومی؟ یعنی اینکه یک مدیر می تواند به میل خود شرکت در چنین برنامه هایی را ملغی کند؟ یا در صورت چنین اقدامی بازخواست می شود؟
و نکته دیگر این است که همه به نوعی بر این باور رسیده اند که روش انتخاب مدیران بیش از آنکه شایسته سالاری باشد ، قومی و سیاسی است و چندان به شایسته سالاری توجه نمی شود و همین امر هم حاشیه امنی برای چنین مدیران ضعیفی به وجود آورده است که بی مهابا سهل انگاری می کنند و در اولین تذکر فورا موضوع را به قومیت یا سیاست مرتبط می کنند و به پشتوانه های خود امیدوار!
در این خصوص استاندار جدید باید بر این نکته آگاه باشد که برای رفع مشکلات و موانع ، خصوصا در حوزه ی فرهنگی و اقتصادی با مدیران خسته و فرتوت نمی توان به جایی رسید! چرا که برخی از این مدیران تجربه شده اند و چندان توان کار ندارند و حقیقتا به نظر می رسد انگیزه ای هم ندارند!
