علیرضا منفرد دانشیار گروه گیاهپزشکی دانشگاه یاسوج فناور برتر کشور در سال 1395 است و این بهانهای است تا در دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج، پای صحبتهایش بنشینیم و از مسیری بگوید که فناور برتر شدن هم انتهایش است و هم ابتدایش.
منفرد دوران تحصیل ابتدایی تا متوسطه را در شهر نورآباد ممسنی گذرانده و بعد هم در سال 69 همزمان با اخذ دیپلم تجربی، کنکور میدهد و در رشته مترجمی زبان انگلیسی با رتبه 45 کشوری در دانشگاه علامه طباطبایی پذیرفته میشود. اما انصراف میدهد و دوباره در کنکور شرکت میکند و این بار رشته گیاه پزشکی دانشگاه شیراز پذیرفته میشود. آنچنان که خودش میگوید ترمهای اول هم چندان شناخت و علاقهای به این رشته نداشته اما به تدریج درترم های بعدی دروس و اساتید خاصی او را جذب میکنند.
کلاس درس زنبور عسل مرحوم دکتر احمدی او را علاقه مند به سیستماتیک و زنبورها میکند. پس از پایان دوره کارشناسی در بخش تحقیقات شرکت دانههای روغنی در تهران مشغول به کار میشود. همین امر باعث میشود تا هنگامی که در سال 77 در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تربیت مدرس تهران پذیرفته شود پایان نامه ارشد خود را روی یکی از آفات مهم کلزا بگذراند.
ولی پذیرفته شدن در مقطع دکتری فصل جدیدی در زندگی او میشود. او تصمیم خود را برای کار بر روی زنبور عسل با استاد دوره دکتری خود در میان میگذارد. که با مشاورههایی که از استاد میگیرد متوجه میشود خیلیها در این حوزه کار کردهاند، اما در حوزه زنبورهای گرده افشان به ویژه زنبورهای مخملی (جنس Bombus) هنوز در ایران تحقیقی نشده است. برای انجام رساله دکتری بر جمع آوری و شناسایی زنبورهای این جنس با کمک پرفسور پل ویلیامز از موزه تاریخ طبیعی لندن تمرکز میکند. در همه نقاط ایران، به ویژه مناطق کوهستانی بیست استان کشور، گونههای گرده افشان را جمع آوری میکند و کلکسیون مرجعی برای تشخیص گونههای این زنبورها در دانشگاه تربیت مدرس ایجاد میکند.
در این مدت در مییابد که برخی گونههای این زنبورها ارزش تجاری بالایی داشته و به وسیله شرکتهای بزرگ دنیا تجاری سازی شدهاند. پس از مطالعات اولیه معلوم میشود این گونهها در ایران به صورت بومی وجود دارند و امکان پرورش انبوه آنها را در بخشی از رساله خود تحت عنوان زیست شناسی یکی از گونهها انجام میدهد.
حالا یک مشکل اساسی وجود دارد. اطلاعات زیادی در مورد پرورش انبوه این گونهها وجود ندارد و صرفاً در اختیار شرکتهای تجاری است. در ایران نیز هیچ تحقیقی قابل استناد روی این دسته از زنبورها انجام نشده بود. آنچه در مقالات خارجی در مورد پرورش تجاری این زنبورها ذکر شده این بود که رازهای زیادی در پرورش انبوه این زنبورها وجود دارد که مجاز به ذکر آن نیستند.
او تصمیم میگیرد راه پرورش انبوه گونههای بومی ایران را دریابد تا روزی بتواند این گونهها را تولید تجاری کند. منفرد دست به آزمایش و خطا می زند و سفرهای زیادی به مناطق کوهستانی ایران برای جمع آوری گونههای پرورشی و همینطور روشهای مختلفی را برای پرورش آنها در شرایط کنترل شده آزمایش میکند موفق می شودریک عدد ملکه را وادار به ساختن فنجانک تخم و تخمریزی کند که صرفاً بخشی از پروسه طولانی پرورش آن بود.
در سال 1387، در فرصت مطالعاتی شش ماهه با حمایت وزارت علوم، به موزه تاریخ طبیعی لندن سفر میکند و از نزدیک با همکاری پرفسور ویلیامز متخصص جهانی سیستماتیک این زنبورها، بر روی شناسایی گونههای این زنبورها کار میکند. در این فرصت با پرفسور لارس چیتکا در کالج کویین ماری لندن بر روی رفتارشناسی برخی گونههای این زنبور به مطالعه میپردازد و از امکانات و فضا و زنبورهای آنجا برای دریافتن روش پرورش بهره میجوید.
میگوید به علت داشتن انگیزه و علاقه مندی زیاد، به مدت بیش از دو ماه در لندن، صبح تا چهار عصر را در آزمایشگاه پرفسور چیتکا و از چهار عصر تا یازده شب را در موزه تاریخ طبعی لندن گذراندم، تا بتوانم همه پروژههایم را با موفقیت بگذرانم و پس از پرورش تعدادی ملکه زنبورهای مخملی و پایان پروژه رفتارشناسی وقت را در موزه تاریخ طبیعی لندن روی سیستماتیک گونههای ایران کار کردم.
وی در پایان دوره دکتری مقالاتی در مجلات علمی معتبر منتشر میکند که 34 گونه منحصر به فرد از زنبورهای مخملی ایران و شرایط اکولوژیکی آنها را معرفی میکند. بعد هم به دانشگاه یاسوج میآید و تدریس و پژوهش خود را در این دانشگاه آغاز میکند. او این بار تصمیم میگیرد حوزه کاری خود را به کل زنبورهای گردهافشان ایران (بالاخانواده Apoidea) افزایش دهد. پس از ارسال نمونههایی از زنبورهای جمع آوری شده بومی برای اساتید مطرح دنیا، کلکسیونی تحت عنوان «موزه حشرات گرده افشان ایران» تأسیس میکند.
در کنار آن کار پرورش انبوه گونه تجاری را نیز به علت نبودن فضا و امکانات در خارج از دانشگاه شروع میکند. اولین ابزار کار، یک اتاق تاریک مخصوص و البته اندکی سرمایه است که باید فراهم شود تا کار راه بیفتد. در آن سالها با وجود اعتبار یک میلیاردی پژوهش دانشگاه، و اعلام حمایت دولت برای انجام طرحهای پژوهشی، «طرح پرورش انبوه زنبور گرده افشان گلخانه و باغات» در اولویت قرار نمیگیرد و عدم شناخت کارشناسان و نبودن علم کافی در این مورد باعث میشد که این ایده درک نشود. بعد از اینکه طرح توسط ارگانهای مختلف رد میشود و در دانشگاه نیز فضایی برای کار در اختیار او قرار نمیدهند، منفرد برخی دانشجویان علاقه مند را دور خود جمع میکند و تیمی تشکیل میدهد که با هزینه شخصی و با قرض، پروژه پرورش تجاری گونههای بومی را در خانهای در یکی از روستاهای نزدیک به شهر شروع میکند. این خانه را پدر بزرگ یکی از دانشجویان در اختیارش میگذارد. یک اتاق و یک زیرزمین، همه فضایی بود تا گام اول و مهم برداشته شود. به طنز میگوید، شاید کمک این پیرمرد در مسیر این فناوری خیلی پر رنگتر از ارگانهای دولتی بود. منفرد به این بسنده میکند که بگوید، آن پیرمرد یک چهره علمی نبود و خوشبختانه سواد آکادمیک نداشت تا ضمن بررسی طرح، آن را رد کند. او یک انسان بسیار مهربان و با محبت بود که تلاش شبانه روزی ما را میدید و برایمان دعا میکرد. سال گذشته فوت کرد، خدایش بیامرزد.
او میگوید در ابتدا فکر میکردیم پرورش ملکه و زنبورهای گرده افشان نباید کار سختی باشد. ضمن آنکه کشورهای بزرگ دنیا مطالعات خود روی این نوع از زنبورها را یک قرن قبل ازما شروع کرده بودند و به نتایج شگرفی رسیده بودند. اما پس از شروع کار متوجه شدیم نه در کتابها و نه حتی در مقالات درباره پرورش زنبورها اطلاعات این شکلی نیامده و از آنجایی که دانشمندان و اساتید صاحب نظر در این حوزه این ایدهها را به شرکتهای صاحب نامی داده بودند پس دانش آن را در اختیار ما نمیگذاشتند در نتیجه مجبور بودیم تمام مراحل کار را با آزمون و خطا پیش ببریم. اوایل برای مطالعات گلخانهای کلنی زنبورها را از کشورهای دیگر وارد میکردیم. ولی برای پرورش انبوه تاکیدمان روی گونههای بومی بود، زنبورها را از مناطق کوهستانی شمال غرب ایران جمع آوری میکردیم و آنها را به یاسوج منتقل میکردیم. چون دقیقاً شرایط نگهداری از آنها را نمیدانستیم یا در مسیر و یا در حین و پس از نگهداری در شرایط کنترل شده از بین میرفتند. منفرد به اینجای ماجرا که میرسد نفسی از سر آسودگی میکشد. هیجان لحظه به لحظه پیشرفت در پرورش زنبورها به کلام و نگاهش هم منتقل میشود.
او ادامه میدهد که گام به گام چنان پیش رفتیم که پس از 12 سال تلاش، موفق شدیم. آزمایش و خطای زیادی کردیم، تعداد زیادی از ملکههای جمع آوری شده، از بین رفتند، شبهای زیادی را در دل جادهها و اتوبانها از یاسوج تا آذربایجان در حال رانندگی طی کردیم، شبهای زیادی را در پارکها و کنار اتوبانها و در چادرهای مسافرتی به همراه دانشجویان خوابیدیم ولی نهایتاً روش تولید انبوه گونههای بومی این زنبورها را یافتیم.
میگوید این ایده از ابتدای دوره دکتری و با هدایت استاد راهنما و مشاورین در من شکل گرفت و با 110 سال تأخیر به جایی رسیدم که میتوانستم در رابطه با علم پرورش تجاری زنبورهای گرده افشان، با افتخار، برای وطنم سرم را بالا بگیرم.
در سال 93 تعداد 80 کلونی از دو گونه معروف تجاری را تولید انبوه کردیم. هر مرحله از کارم میتوانست به عنوان یک اختراع ثبت شود، اما به رغم حمایتهای دولت از صاحبان ایده و مخترعان گاها در این بین کسانی وجود دارند که حاصل سالها زحمت یک فرد را در لحظه کپی و استفاده میکنند پس اصلاً به سمت ثبت اختراع و امتیازهای آن نرفتم.
اولین شرکت دانش بنیان دانشگاهی استان کهگیلویه وبویراحمد با نام «شرکت زیست گردهافشان دنا» هم متعلق به خود اوست. او عقیده دارد در حال حاضر معاونت علم و فناوری رئیس جمهور و روسای پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد دید خوبی نسبت به شرکتهای دانش بنیان دارند اما نگران است با تغییر در دولتها و یا حتی تغییر در مجموعه مدیران این نگرش هم تغییر کند و همین مساله را یکی از چالشهای پیش روی مراکز اینچنینی میداند.
از او میپرسم در ایران وضعیت چطور بود و چقدر این علمی که حالا ما یک صاحب نظر در آن داشتیم را میشناختند و منفرد اینبار میگوید درعلم گیاه پزشکی بیشتر تمرکز روی شناسایی آفات و بیماریها است و اوایل حتی در سمینارها هم این موضوع را نمیگنجاندند. این بود که در کنگره زنبور عسل مقالات را ارائه میدادم و حتی در هنگام سخنرانی با اعتراض شرکت کنندگان در همایش زنبور عسل نیز روبرو میشدم. خوشبختانه آن دوران گذشت، و در کنگره قبلی وقتی زمان در نظر گرفته شده برای سخنرانی تمام شد شرکت کنندگان مشتاقانه دنبال موضوع بودند و دوست داشتند همچنان ادامه داشته باشد.. زنبورهای گرده افشان را حالا همه میشناسند و دوستش دارند.
به اینجای بحث که میرسیم تاکید میکند زنبورهای گرده افشان برای آینده کشاورزی ایران بسیار مهم هستند. ما در آینده با بحران آب روبرو میشویم و باغداری و کشاورزی ما گلخانهای میشود و این زنبورها محصول گلخانه را 30 تا 100 درصد افزایش میدهد. هم زنبور از آنها تغذیه میکند و هم گرده افشانی انجام میگیرد و هم محصول افزایش مییابد و این بر هیچ کس پوشیده نیست.
حالا از روی تأسف سری تکان میدهد به نحوه گرده افشانی در ایران و گلخانهها اشاره میکند که به روش دستی و با چوب انجام میشود. روشی که دهها سال است در دنیا منسوخ شده و بیشتر به یک طنز شبیه است با این حال معتقد است مدیران گلخانهها و تحصیل کردگان رشته کشاورزی از زنبورهای گرده افشان استقبال میکنند آنچنان که چند گلخانهای که در مراحل آزمایش کار میزبان کلونی زنبورها بودهاند حالا شیفته این زنبورها هستند.
اما اینکه چطور منفرد فناور برتر کشور میشود هم داستان جالبی دارد. او یک روز از طریق اتوماسیون دانشگاه متوجه میشود که قرار است فناوران برتر کشور معرفی شوند او هم شرکت دانش بنیان داشته و مستندات فنآوری پرورش انبوه این زنبورها را به عنوان کار ملی قبلاً ارائه داده و مورد تأیید مراجع ذیصلاح قرار گرفته بود خودش نیز فناور برتر دانشگاه یاسوج بود اما زمان برای ثبت نام در سامانه وزارت علوم گذشته بود. با رایزنیهای انجام شده سامانه برای ثبت نام وی و مستنداتش باز میشود. با اینکه رقابت سخت بود اما جز پنج فناور برتر کشور میشود. او تنها فناوری است که در گیاه پزشکی کار کرده است. آن چهار نفر دیگر حوزه فعالیتشان مهندسیهاست.
میخواهم بدانم نظرش نسبت به این موضوع که عضو هیات علمی دانشگاه کوچک، شهر کوچکی مثل یاسوج است چیست و او با صراحت میگوید دانشگاه یاسوج به لحاظ هیات علمی از بهترینهای کشور است. شاید مشکلاتی هم داشته باشد مثلاً به لحاظ فضای فیزیکی از اول به گونهای بنا گذاشته شده که امکان توسعه ندارد یا همواره تحت تأثیر مسائل سیاسی بوده اما چون دانشگاههای بزرگ معمولاً هیات علمی جذب نمیکردند در نتیجه خیلی از اساتید خوب در این همین دانشگاههای کوچک جذب شدهاند و به جرات می گویم سطح علمی دانشگاه یاسوج اگر بیشتر از دانشگاههای بزرگ نباشد کمتر هم نیست. اما یک مساله وجود دارد و آن هم این است که در دانشگاههای شهرهای کوچک همه چیز نیاز به چانه زنی و تلاش بیشتر دارد و این کمی کار را سخت میکند، و تحت تأثیر مسائل منطقهای است. حتی در تخصیص اعتبارات هم همین مسائل وجود دارد. گاهی همین که اسم یک دانشگاه بزرگ روی یک استاد باشد خودش یک فرصت است.
منفرد در طول مصاحبه از موزه زنبورشناسی میگوید که در طبقه بالای ساختمان دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج قرار دارد. موزهای که بیش از 30 هزار نمونه و 400 گونه شناسایی شده توسط متخصصین تراز اول دنیا در آن قرار دارد. موزهای که 34 گونه زنبورهای مخملی ایران را دل خود نگهداری میکند و آنچنان با اشتیاق از این موزه صحبت میکند که راغب میشوم از آن بازدیدی داشته باشم.
او در طول مسیر توضیح میدهد که دانشگاه یاسوج به لحاظ منابع تحقیقاتی و با دارا بودن این موزه شرایط لازم برای ایجاد دوره دکتری و پذیرش دانشجو از خارج از کشور را دارد. از آنجایی که این علم در دنیا پیشنیه 110 ساله دارد پس علاقه مندان به آن هم در دنیا بسیار زیادند و موزه حشرات گرده افشان ایران، در دانشگاه یاسوج میتواند مکانی برای بازدید و مطالعه علاقه مندان باشد زیر در همه منابع علمی دنیا، پژوهشگران به این موزه ارجاع میشوند و این موزه یک سرمایه ملی است که باید روی برند سازی آن کار کرد.
وارد موزه میشوم. اتاق محقری است که به گفته فناور برتر ایران، از 8 سال پیش قرار است شرایطش تغییر کند اما مشکلات مالی دانشگاه این اجازه را نداده است. البته با تصور من از موزه خیلی تفاوت دارد با این حال برای خودش دنیایی است.
علیرضا منفرد آنقدراین زنبورها را دوست دارد که حتی تاریخ اضافه شدنشان به این گنجینه و نژاد و مکان زندگیشان را نیز میداند.
می گویم همیشه این موزه اینقدر مشهور بوده و او میگوید اوایل کارم بارها به اساتید بزرگ جهان ایمیل میدادم و فقط گاهی پاسخ میگرفتم اما حالا آنها به سراغ ما میآیند و سه سال است که پروژه مشترکی را با پرفسور راسمونت از دانشگاهی در بلژیک انجام میدهم که تمام هزینههای تحقیق و مسافرت و اقامت سه ماهه من در بلژیک را متقبل شده است. و میلیونها تومان در این راه توسط دانشگاه مأنس هزینه شده است. او میگوید در مقابل، هزینههای شخصی و اروپایی چند صد میلیون تومانی خارجیها، مساعدت مالی داخلی بسیار ناچیز بوده است و نامهربانیهای خودیها او را آزار داده است. ولی میگوید، هدفش خدمت به نام بزرگی به نام ایران بوده است و «اینکه حس میکنم برای کشورم کاری انجام میدهم بسیار لذت بخش است.».
مقالات و انتشارات او نیز مورد اقبال متخصصین جهانی بوده است. به طوری که عضو کمیته خارجی هیات تحریریه قدیمیترین مجله حشره شناسی فرانسه همکاری کند و اکنون عضو مجله «Annales de la Société entomologique de France» است. مجلهای که بیش از 180 سال قدمت دارد و در زمره مجلات ISI و دارای ضریب تأثیر است و به دو زبان انگلیسی و فرانسوی منتشر میشود. دکتر منفرد علاوه بر زبان انگلیسی مقدمات زبان فرانسوی را نیز میداند. او عضو گروه متخصصین گونههای زنبورهای گرده افشان و نماینده سازمان جهاتی IUCN در گونههای در معرض خطر در غرب آسیاست که اکنون پروژهای را در این مورد در دست اقدام دارد.
برنامه آینده او توسعه علم مربوط به زنبورهای گرده افشان ایران، تجاری سازی گونههای بومی برای افزایش تولید و اشتغال و آرزوی او راه اندازی یک مرکز بزرگ مطالعات زنبورهای گرده افشان در ایران است.
در خلال صحبتهایش هرگاه نام ایران را میآورد صدایش میلرزد. آخر سرمی پرسم چقدر در این راه سختی که تعریف کردید ایران و وطن برایتان مهم بود. بغض میکند و نمیتواند صحبت کند. لازم هم نیست چیز بیشتری بگوید. همان بغض و حس آمیخته به افتخار به وطن خودش جواب همه سوالهاست.
اینجا مصاحبه تمام میشود و من به تصورات خودم قبل از مصاحبه ازیک گیاه پزشک، یک حشره شناس یا زنبور شناس بر میگردم. تازه متوجه میشوم چقدر کلمات میتوانند گمراه کننده باشند. وقتی می گوییم علیرضا منفرد فناور برتر سال شده است همه کار و تلاش یک انسان را در قالبی آوردهایم که به هیچ عنوان نمیتواند ابعاد آن کار را توصیف کند. فناور برای مردی که همه زندگیاش را روی دنیای زنبورها گذاشته و اینچنین با عشق از زنبورها میگوید بسیار ناچیز است.
حتی عنوان فناور برتر توصیف کننده هیجان منفرد هنگام صحبت از زنبورها و ملکه گرده افشان یاسوجنسیس (Anthophora yasoujensis) که در سال 2016 نام خود را از شهر یاسوج به الهام گرفته وحالا در همه مراجع علمی جهان برای خود پیشینهای دارد. هم نیست.
- گفتگو و تنظیم: فاطمه رشیدی/ابتکار جنوب