سربازی که می خواهد دستهایش یا ناز و نوازش مهربابانه بسته شود تا اینجای کار همه چیز رنگ و بوی طنز دارد و خبری از غرش بمب افکن ها، صدای توپ و تانک و تفنگ نیست.
کد خبر: ۳۶۴۲۰۲
تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۱ 21 January 2017

به گزارش تابناک کهگیلویه و بویراحمد به نقل از روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ،پیک نیک در میدان جنگ نوشته فرناندو آرابال نویسنده و نمایشنامه نویس اسپانیایی است که به کارگردانی فرشاد داوودیان به روی صحنه رفت.

نمایش پیک در میدان جنگ در فضایی فانتزی روایت می شود، فضایی فانتزی که با خشونت جنگ گره خورده است.

تعدادی سنگر شنی که با گونی های پر از شن بیننده را به یاد جنگ خودمان می اندازد، چند صندوق مهمات،مقداری سیم خاردار، که قرار است ما را به یاد میدان جنگ بیاندازند.


اجرای نمایشنامه خوانی


جنگی با طعم پیک نیک، سرباز از استرس تفنگ بدست وارد می شود، سربازی شلخته که بیشتر به یک کودک می زند تا سرباز میدان جنگ، صدای ناگهانی بی سیم سرباز را به خود می آورد.

نگهبان نقطه ٠٤٧ ، گویا سرباز مشتاق شروع جنگ است، سربازی که نمی داند با نارنجک چکار کند یا شاید هم بلد نیست با آن کار کند.

شلختگی و دست و پا چلفتی بودن سرباز آن هم در میدان جدی جنگ تضادی است، ظریف که از چشم تماشاگر تیزبین پنهان نمی ماند.

سرباز خود را تنها می یابد. میدان جنگ و بافتنی، سرباز قصه ی ما ناگهان در وسط میدان جنگ در کارزار توپ، تانک و بمب بسان زنان بافنده بافتنی بدست می شود.

گویا میدان جنگ را با گوشه ای دنج در خانه اشتباه گرفته است، آهنگی هم که پخش می شود چنین حسی را تداعی می کند.

سرباز بافتنی می بافد که ناگهان پدر و مادر از راه سر می رسند.

پدر و مادری که وسط میدان یاد سلفی گرفتن افتاده اند، سور وسات و بساط پیک نیک هم جور است، انگار نه انگار اینجا میدان جنگ است و دشمن در کمین، انگار سرباز و پدر و مادرش جنگ را به شوخی گرفته اند.

سلفی و بافتنی آن هم وسط میدان جنگ، پدر یادی از دوران سربازی خود می کند.

این وسط مادر طعنه ای به پدر می زند. پدری که مادر آرزو داشته سرهنگ پیاده نظام شود.

کیسه های شنی صندلی می شوند و بساط پیک نیک پهن می شود. مادر سرباز را به خاطر نشستن دست ها سرزنش می کند.

مادر اسحله را بدست می گیرد و با آن ور می رود، گویی اسلحه اسباب بازی است.

این وسط خاطرات قدیمی با پخش آهنگی زنده می شود.همان صفحات گرد قدیمی که که ترانه ها و آهنگ ها را روی آن جان می گرفتند.

نوستالژی گرامافون و آهنگ.قرار است دست های سرباز دشمن بسته شود.


اجرای نمایشنامه خوانی


سربازی که می خواهد دستهایش یا ناز و نوازش مهربابانه بسته شود تا اینجای کار همه چیز رنگ و بوی طنز دارد و خبری از غرش بمب افکن ها، صدای توپ و تانک و تفنگ نیست.

سرباز با خواهش و التماس اسیر می شود.خانواده سرباز با سرباز مثلا اسیر عکس سلفی می گیرند

یک نیک در میدان جنگ در ستایش زندگی و نکوهش جنگ، جنگ با کسی شوخی ندارد.

جنگ از دریچه نگاه کودکانه سربازان،فلسفه ای که نمایش را متمایز می کند.

نکته ای که آرابال می خواهد بگوید این است که جنگ اصلا شوخی نیست و مسئله ای جدی است

اسامی گروه....

خوانشگران:

مجیدجمالی

رویاآرمون

افضل محمدی

جمال راهبین

افشین عباسعلی زاده

سینابهرامی

شرح صحنه خوان: محسن فتحی

عکاس: رحیم دادوند



اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار