یادداشت
اینجا بود که دیگر تاجگردون وارد شد و صحبتها را قطع کرد و پرسیداصلا تا کنون برنامه را خوانده اید ، ودوباره سوال کرد هر کس برنامه را مطالعه کرده است دستش را بالا ببرد
کد خبر: ۲۶۷۳۹۸
تاریخ انتشار: ۰۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۲ 27 July 2016
سه شنبه یا چهارشنبه یک هفته پیش جلسه نماینده مردم گچساران در فرمانداری استارتش زده شد و قرار بر این بود هر روز جلساتی درباره اجرایی کردن برنامه چهارسال آینده گچساران گرفته شود.آنچه در ادامه منشر می شود یادداشتی است که خبرنگار تابناک کهگیلویه و بویراحمد در خصوص این نشست نوشته است.

 سمیرا نصاری

بعد از جلسه ای که غلام تاجگردون در ماه رمضان با مدیران گچسارانی و استانی بر گزار کرد و از برنامه ریزی اش برای گچساران یا کیمیا شهر سخن گفت ودفتر چه ای را به مدیران داد تا آنها نیز مطالعاتی را انجام بدهند ودر این راه کمک او باشند از قرار معلوم بعد از آن اعضایی از طرف فرماندار و نماینده به عنوان اعضای ستاد مرکزی تدوین برنامه های پیشنهادی چهار ساله گچساران معرفی می شوند.

بگذریم که در جلسه چه گذشت اما هر چه بود مشخص شد ، اعضای ستاد نخوانده سرکلاس تاجگردون آمده بودند.
اینجا بود که دیگر تاجگردون وارد شد و صحبتها را قطع کرد و پرسیداصلا تا کنون برنامه را خوانده اید ، ودوباره سوال کرد هر کس برنامه را مطالعه کرده است دستش را بالا ببرد دو تا سه نفری بودند که دستشان را بالا بردند که تاجگردون هم گفت : اونهایی که خوانده اند آمادگی دارند که از آنها سوال کنم که هیچ پاسخی دریافت نشد.
تاجگردون نیز متوجه شده بود که دفترچه را اعضای ستاد به درستی مطالعه نکرده اند همه فقط می گفتند ،ما ابزار خوبی داریم مثل دکتر تاجگردون اما هیچ کس نگفت چه برنامه ای در دست دارند و جالب تر اینجا بود فرماندار به معاونش می گوید آقای سجاد پور نکات دوستان را یادداشت کن و این برای من جای سئوال بود که هنوز پیشنهادی مطرح نشده است.

مشخص بود دفترچه کیمیا شهر توسط اعضای ستاد مطالعه نشده بود.

بالاخره تاجگردون ، در همان چند دقیقه اول حساب کار کامل دستش آمد.!
تاجگردون سوالهای خوبی از آنها پرسید ، اینکه آیا اعضای ستاد اصلا در خودتان می بینید که عضو این ستاد باشید ؟
تاجگردون که مشخص است کلافه شده است می گوید :دوستان شما می گویید ، بیکاری ،رکود، گرانی ، اشتغال ،خوب اگر این مشکلات را ما نداشته باشیم که امروز ما برای حل مشکلات شهرستان اینجا نمی نشستیم اینها را من هم می دانم ،من می گویم شما چه برنامه ای دارید.
اوبا کلافه گی اش می گوید آقا مشکلات را به من نگویید ،من خودم مشکلات را دیده ام که برای آن برنامه ریزی را شروع کرده ام .

زانتیا آمد و پیکان را کشت/کنایه به مدیران پیکان سوار تاجگردون

بعد از جلسه به نماینده گچساران گفتم ، به نظر شما فرق پیکان با زانتیا در چیست ؟!
اما هر چه بود جلسه آن شب تمام شد و از فردا جلسات با کمیته های دیگری آغاز شد.
باز هم مشخص بود او به آنچه در جلسات به دنبال آن می گردد نخواهد رسید.
هنوز عده ای نمی دانند بیان مشکلات با راهکار تفاوت دارد؛ آنجا که تاجگردون می گوید آقاجان من کاری ندارم باد از چپ می آید یا که از راست .

و این در حالیست که فرماندار گچساران نیز در همان روزهای اول کاری اش بر مسند فرمانداری به مدیران گچسارانی نمره ۱۴ را داد و در چند ماهه گذشته دوبار عنوان کرده است که من با این مدیران نمی توانم کار کنم.
باز هم تیکه کاغذی در جلسه به او دادم و از او سوال کردم تفاوت پیکان با زانتیا در چیست ؟
و غلامرضا تاجگردون آرام و با حوصله خودکار آبی اش را در دست گرفت و شروع به نوشتن کرد و پاسخ من را داد.
تاجگردون در یادداشتی که در اختیار خبرنگار تابناک کهگیلویه و بویراحمد قرار داد نوشته است :

زانتیا یا پیکان= ۸۳-۱۳۴۶

خواستند در خصوص مقایسه پیکان و زانتیا بنویسم. شاید آنکه در کنار پیکان اسم زانتیا را نوشت، بنز سوار نبود و در مقیاس شهرم این دو را ملاک مقایسه دانست.
ابتدا از یار قدیمی مردم ایران می‌گویم- پیکان
متولد ۱۳۴۶ وفات ۱۳۸۳ – کسی که در ۳۷ سالگی فوت کرد و از بین ما رفت. ورزش نکرد- بدن خودش را پرورش نداد.یکجا خورد و خوابید تا مُرد.

زانتیا آمد و پیکان را کشت/کنایه به مدیران پیکان سوار تاجگردون

سعی نکرد خودش را آراسته کند و در قیاس هم سن و سال‌های خودش خجالت می‌کشید و قد علم کند و بیرون بیاید تا مرد.

وقتی با همسن و سال‌هایش اومد تا قدم بزنند و اصطلاحاً توانشان را به رخ هم بکشند. جا زد و از خجالت مرد.
وقتی پیکان به دنیا آمد تویوتا ۳۰ ساله بود. پیکان مُرد ولی تویوتا الان حدود ۸۰ ساله است.
وقتی پیکان به دنیا آمد بنز حدود ۴۰ ساله بود. پیکان مرد ولی بنز الان حدود ۹۰ ساله است.
شانس آوردیم بنز و تویوتا نیومد تو شهر و ولایت من وگرنه پیکان بجای ۳۷ ساله در سن ۲۰ سالگی می‌مرد. زانتیا اومد و اونو کشت. یک ماشینی که می‌تونست با یک دکمه خودش بالا بکشد، تند می‌رفت، تو سرما می‌شد داخلشو بی سر و صدا گرم کرد، تو گرما هم داخلش سرد می‌شد. وقتی کسی سوارش می‌شد و پیاده می‌شد و یا خدای نکرده تصادف می‌کرد و از ماشین بیرون میومد یک خدابیامرزی به زانتیا و پدرش می‌گفت. مگه نمی‌گیم دعا می‌گیره.
دعا زانتیا و بنز و تویوتا را نگهداشت و این سه ماشین هم به این نکته توجه کردند که از تو حرکت و از خدا برکت.
تا وقتی ژیان بود پیکان قیافه می‌گرفت و به این فکر نکرد اگر به فکر خودش نباشد می‌میرد. هر چه بود پیکان مرد و پیکان نشینان و یاران او کم کم خاطره پیکان را به فراموشی سپردند.
حکایت امروز ما مدیران پیکانی و مدیران زانتیایی- بگذریم از بنز و تویوتا- اگر چه می‌شود در این جماعت بنز یا تویوتا را پیدا کرد.
پیکانیها تا یک دوره‌ای می‌توانند خودی نشان دهند. زانتیا، بنز، تویوتا اومد باید بره.
ولی اگر به فکر خودش باشد و به فکر جامعه‌اش باشد که وقتی باهاش روبرو شدند دعایش کنند و عمرش طولانی بشه.
احتمالاً این دعای خیر را شنیدید که میگه خدا پیرت کنه یعنی خدا بهت عمر بده، جوانی نمیره و بتونه زندگی کند.
مدیران زانتیایی و بنز و تویوتا نه تنها می‌مونن بلکه با سرعت جلو می‌رن- یهویی می‌بینی فلانی شده رئیس استان، معاون وزیر، وزیر و ….
اینا با پیکان به دنیا اومدن ولی با بنز جلو می روند ولی پیکانی می‌مونه و می‌میره.

هر چقدر تقلا کنده نمی‌تونه جامعه را معطل خودش کنه. مردم عاقلند کنارش میزارن- میرن سوار زانتیا و بنز و تویوتا شوند بعد دیگه نمی‌تونه بگه این آقا با من بود. از طایفه من نبود و … مهم اینه که دیگه مردم کم کم فرق پیکان و زانتیا را می‌فهمند.
تا ماشین پارکه می‌تونی پز بدی ولی وقتی افتادیم تو جاده وگردنه جا می‌زنی.
آقایان مدیران پیکانی پیست مسابقه مشخصه، جلومون یک گردنه سخت هم است. مردم به ما امید دارند و امیدشون را به ما بستند. نمی‌تونید با سرعت برید و از گردنه عبور کنید لطف کنید مردم را معطل نکنید بگذارید مدیران زانتیایی، بنزی و تویوتایی بیاد جلو. بگذار بگن بنز نشینیان و زانتیا سواران مرفهین بی‌دردند. مردم ما رفاه می‌خواهند.

آوای جنوب : با تشکر از نماینده مردم گچساران وباشت در مجلس شورای اسلامی

و حالا اینروزها بعضی ها می گن کی شانزدهم میرسه تاجگردون دوباره برگرده تهران…!

سردبیر آوای جنوب /علی مرادکاظمپور در ادامه می نویسد : نقل می‌کنند که روزی مردم از آیت‌الله میرزا علی فلسفی (برادر خطیب مشهور) خواستند به منبر برود. ایشان امتناع ورزیدند و گفت: «من امروز مطالعه نکرده‌ام.» مردم صلواتی فرستادند تا مقدمه سخنرانی باشد! ایشان باز امتناع کرد. مردم بار دیگر صلوات فرستادند تا سرانجام به اصرار مردم، ایشان به بالای منبر رفتند و چنین گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم، بی‌مطالعه صحبت کردن ظلم به وقت مردم است. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.» و مردم بهت‌زده، شاهد پایین آمدن ایشان از پله‌های منبر بودند!

بی شک این رفتار درس آموز آن فقیه ربانی حاکی از آن است که وقت مردم ، امانتی شرعی در دست مسئولان است.

این حکایت هنگامی شگفت‌آورتر خواهد بود که بدانیم مقام علمی ایشان در حدی بود که حضرت آیت‌الله خویی اولین اجازه‌ی اجتهاد بین تمامی شاگردانشان را به ایشان اعطا کردند.

وقتی از مرحوم استاد مطهری برای سخنرانی در مجلسی دعوت کردند ایشان با تواضع و صراحت تمام گفت: «آمادگی لازم را جهت این سخنرانی نیافته‌ام. من برای هر سخنرانی، حداقل بیست ساعت مطالعه دارم.»

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار