پاسخی به نوشتار «نقدی بر اظهارات جدید سید باقر موسوی»

تابناک کهگیلویه وبویراحمد،آنچه در زیر آورده شده است از سری یاد داشت های مخاطبان تابناک کهگیلویه و بویراحمد است که عینا درج می شود و تابناک کهگیلویه و بویراحمد آن را تایید یا تکذیب نمی نماید شما هم می توانید نظر خود را در خصوص این مطلب بیان کنید.
پاسخی به نوشتار «نقدی بر اظهارات جدید سید باقر موسوی»
با مطالعۀ نوشتاری تحت عنوان «نقدی بر اظهارات جدید سید باقر موسوی» به قلم شخصی به نام حمید طاهری ضمن ابراز تأسف از ادبیات سخیف استفاده شده و ابراز شرمندگی از حریم مقدس قلم که حرمت آن چنان می باشد که خداوند بدان سوگند یاد نموده به ناچار مجبور به قلم فرسایی زیر شدم و پیشاپیش از خوانندگان عزیز به خاطر مطالبی که شاید باعث تکدر خاطر آنان گردد عذرخواهی نموده و موارد زیر را در پاسخ به مطلب مذکور به عرض می رسانم:
1-آقای طاهری که از بازماندگان خوانین استان می باشد و البته بنده نمی دانم که تخصص و تحصیلات آکادمیک و مدارک و مدارج علمی ایشان چه می باشد!؟ ولی از ظواهر نوشتار ایشان مشخص است که معنای واژۀ بامسّمای« نقد» را نمی داند و همین عدم آگاهی باعث استفادۀ نابجا از این واژۀ نغز گردیده است و حتی به حرمت قلم هم مطلع نبوده که نباید توسط هر غیرمتخصصی به گردش دربیاید خصوصاً زمانی که به حرمت انسانی خدشه وارد می کند- که از حرمت خانۀ خدا بالاتر است- و به ویژه اگر از سادات مکرم، خانوادۀ شهدای بزرگوار و جانباز جنگ تحمیلی که بخشی از وجود و جسم خود را در جنگ تحمیلی تقدیم به انقلاب و کشور نموده باشد،موضوعی که شاید برای امثال حمید طاهری چندان قابل درک نباشد، شاید خود قلم از چرخشش توسط افراد ناپخته، شرمسار باشد البته برای کسانی که هم آگاه باشند و هم اعتقاد داشته باشند. لذا نباید هر کسی چنین اجازه ای را به خود بدهد که کینه ها و عقده های درونی خود را توسط اشک های معصومانۀ خودکار مقدس بر صفحۀ پاک و سفید کاغذ منقش نماید ولی متأسفانه پس از چندین بار مطالعۀ نوشتار آقای طاهری، جز بی حرمتی و بی نزاکتی و عبارات و نوشتاری فاقد جوهرۀ علمی و ادبی و سرشار از رذالت و تعصب و عقده گشایی چیزی نصیبم نشد.
2-شاید آقای طاهری نمی دانسته و یا نمی خواهد بپذیرد که سالهاست که از دورۀ خان و کدخدایی و قلدربازی های مرسوم آن دوران گذشته و به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی اکنون نه خوانین بلکه هیچ کس دیگری نمی تواند با ادبیات قلدرمآبانه سخن بگوید و امروز حرمت افراد و حقوق افراد اجازۀ تعرض هر کس و ناکسی را به خود نمی دهد و در فضای آزادانه ای که به وسیلۀ انقلاب به وجود آمده حق اظهارنظر برای تمامی آحاد جامعه ایجاد گردیده اما نه از نوع تهمت و توهین و افترا .
3-سید باقر موسوی، علیرغم انتقاداتی که به ایشان مثل تمام افراد جامعه وارد است به جهت خصوصیات بارز و منحصر به فردی چون: شجاعت، صداقت و ثابت قدمی در اهداف و افکار، هوش خدادادی و صاحب نظری در مسائل سیاسی، دارای چنین جایگاهی در بین مردم بویراحمد و دنا گشته که آمال خود را از سیدباقر، مطالبه می نمایند که علیرغم گذشت سال ها همچنان از دوران وکالت وی به نیکی یاد می کنند و حتی علیرغم عدم احراز صلاحیت به جهت پرونده سازی های اصلاح طلبان تقلّبی و افراد مزوّر و جاه طلب، در بدو ورود به یاسوج برای وی غلغله به پا می کنند-امری که آقای طاهری نیز در نوشتار خود بدان اشارتی کرده است.بنابراین برخی افراد کوته فکر و معلوم الحال اثبات وجود خود را در تخریب سید باقر جستجو می نمایند.
4-در نوشتار خالی از محتوای نامبرده علاوه بر تعصب و خروج از چارچوب های تعریف شده برای یک نقد منصفانه، تناقضات یا بهتر بگویم دروغ های متعددی وجود دارد از جمله این که ایشان در ابتدای مطلب خود می نویسد: «من به دلیل علاقۀ قدیمی به آقای موسوی نمی خواستم علیه ایشان موضع بگیرم» اولاً سوال این است که در معادلات سیاسی بویراحمد جایگاه شما کجاست (دقیقاً کجاست)؟ ثانیاً شاید تعجیل در تخریب سید باقر و یا مسائل دیگر، چنان شما را مدهوش ساخته که حتی نوشتارهای قبلی خود علیه سید باقر را فراموش کرده اید و یا ذهنتان بیشتر از این یاری تان نمی کرد و بد نیست که به سایت های استان مراجعه نموده و به ذهن خود یاری کنید تا مطالب قبلی تان را مجدداً مروری نمایید. بنابراین این اولین موضع گیری شما نمی باشد و بهتر است ابتدا با خود و سپس با خوانندگان فهیم روراست باشید و مطلبی که با دروغ آغاز و با افترا ادامه و با توهین خاتمه یابد بر هیچ ذهن و خاطر سلیمی نقش نمی بندد.
5-ایشان نوشته اند که:«سید باقر ول کن معامله نیست و مقوله ای را که هر کودک دبستانی فهمیده است را نمی خواهد بفهمد» کاش آقای طاهری از معامله ای؟!! که نام بده اند و ظاهراً خیلی هم به واژۀ «معامله» علاقه دارند نام می بردند و مششخص می کردند که موسوی کدام معامله را ول نمی کنند و از آن پرده بر می داشتند. البته بد نیست آقای طاهری بدانند که کاندیدای مورد حمایت وی جلسات شبانه برگزار می کردند و وعدۀ استاندار شدن به برخی اشخاص می دادند و انواع و اقسام برگه ها و تعهدنامه ها و میثاق نامه را چشم بسته امضا می کردند. آیا اینها معامله گری نبود؟ البته به به جهت عدم آشنایی آقای طاهری با مبانی علم سیاست(که اتفاقاً تخصص آکادمیک سید باقر می باشد)وی هنوز این موضوع را به خوبی درک نکرده است.
6-ایشان از واژۀ منافق در مورد سید باقر استفاده کرده است که بد نیست بداند این موضوع جرم بوده و قابل تعقیب کیفری است و سوال این است که آیا اگر کسی اعلام موضع نماید و یا سکوت اختیار نماید ما می توانیم عناوین مجرمانه ای را به وی منتسب نماییم؟ و آیا نویسنده به معنای واژۀ منافق آگاه می باشد؟ بد نیست آقای طاهری قدردان نظام جمهوری اسلامی باشد که فضا را چنان باز نموده که وی به راحتی چنین تهمت هایی را را نصیب یکی از شناسنامه های بویراحمد و دنا نماید.
7-استفاده از تعبیر«عروس تعریفی»چارچوب فکری نوسنده را که ظاهراً خیلی علاقه مند به این تعبیر بوده را نشان می دهد در حالیکه استفاده از چنین تعابیری در قاموس نقد منصفانه جایگاهی ندارد.
8-ایشان خود را در جایگاه تذکر دادن به سید باقر دانسته و دچار نوعی خودبزرگ بینی شده و شاید هنوز هم در گذشتۀ رژیم منحوس پهلوی سیر می نماید. البته بنده هرچی در منابع اینترنتی جستجو کردم چیزی جز فعالیت اقتصادی در سوابق وی نیافتم که ببینم چطور خود را در جایگاه تذکر به نمایندۀ ادوار مجلس می بیند الله اعلم!!!
9-ایشان تشکر نمایندۀ فعلی بویراحمد و دنا را از موسوی زدن آخرین میخ بر تابوت سیاسی سید باقر دانسته. البته از سطح رذالت نوشتار وی و عدم تحصیلات آکادمیک و نداشتن بینش سیاسی،که به نظر می رسد به اظهارنظرهای سطحی افراد عامیانه در موضوعات تخصصی بر می گردد و شاید هم به همان فرهنگ رفتاری به جامانده از قبل برمی گردد وی چنین استنتاجی نموده است در حالیکه در عالم سیاست چنین موضوعاتی بسیار طبیعی است و حتی رقبای سیاسی نیز از همدیگر تشکر می نمایند.
10-ایشان در تمام توهین نامۀ خود، که به نظر می رسد در یک حالت غیر عادی نگاشته شده است«سید باقر موسوی جهان آباد» را «موسوی خفری» نامیده است که در پاسخ باید گفت اولاً نیاکان سید باقر سالها و بلکه قرن هاست که در بویراحمد ساکن هستند مثل بقیۀ طوایف و شاید البته قبل از خیلی طوایف. پسوند خفری ضمن یک نوع توهین به طایفۀ تصیل و بافرهنگ خفری علاوه بر ایجاد نوعی اختلاف قومیتی ناشی از همان بی نزاکتی ادبی و نداستن حرمت قلم می باشد که نباید به دست نااهلان بیفتد و توسط هر کسی به حرکت بیفتد و ثانیاً آقای نویسنده بفرمایند خود وی پسوند بویراحمدی را از کجا گرفته که از آن استفاده می کند در حالیکه بخش عمده ای از نیاکان وی ساکن کهگیلویه بوده و هستند و وی و با این پسوند افتخارات بویراحمد را به باد تهمت و توهین می گیرد و بذر اختلاف را در طوایف بویراحمد می کارد تا برای خود ارزنی درو نماید
11- ایشان که از سنه چاکان محمد بهرامی می باشد از پیشوند «دکتر» برای وی استفاده نموده در حالیکه تا زمان دفاع از رسالۀ دکتری استفاده از عنوان دکتر غیر مرسوم و حتی دارای عنوان مجرمانۀ جعل عنوان می باشد لذا محمد بهرامی که دانشجوی دکتری (البته از نوع پولی در کیش) می باشد در حال حاضر فاقد عنوان دکتر می باشد. البته به جهت عدم آشنایی آقای طاهری با موضوعات علمی و آکادمیک این موضوع چندان عجیب نمی نماید.
12-ایشان چنان عجولانه و متعصبانه دست بر ساحت مقدس قلم بردند که با نقل قولی به دروغ از سید باقر مبنی بر بهترین کاندیدا بودن آقای زارعی چنان برآشفته شدند و تهمت نامه خود را منتشر نمودند در حالیکه عین عبارت موسوی این بود:«مردم در همین انتخاب هایی که می کنند، یکسری پیام هایی می دهند ولی زمانی که قدرت انتخاب مردم محدود است با شرایط موجود اظهارنظر می کنند. مردم در بین آقایانی که بودند، نمره بندی کردند و انتخاب کردند و شاید اگر مردم قدرت انتخاب بیشتری داشتند، انتخاب دیگری داشتند». آقای طاهری مرحمت نموده و یک بار این عبارت را مطالعه نموده و بفرمایند کجا سید باقر گفته زارعی بهترین است و این در حالی است که در حال حاضر از دیدگاه مردم فهیم و شریف بویراحمد زارعی بهترین می باشد و این موضوع را در انتخابات اعلام نمودند شاید جناب طاهری و همفکرانش قادر به درک این موضوع ساده نیز نیستند.
13-آقای موسوی به جهت هوشیاری و ثابت قدمی در مواضع خود،سید محبوب بویراحمد شده است که پس از گذشت سال ها و علیرغم دوری از مردم استان، همچنان در قلب های آنان مانا شده است و اتفاقاً رمز محبوبیت وی در تیزبینی سیاسی و غیر قابل دور خوردن برخلاف برخی از مدعیان اصلاح طلبی است و همین جاست که مردم عیار اصلاح طلبی واقعی را از منفعت طلبان مقطعی تشخیص داده و هر روز آن ها بیشتر پس می زنند.
14-نتیجه گیری ایشان از عدم تمکین سید باقر از نظر برخی افراد به ظاهر اصلاح طلب- که شبانه دنبال معامله گری و بده و بستان بودند و ظاهراً آقای بهرامی نیز به همۀ خواسته ها بلا اسثناء «چشم» می گفتند و پای همۀ برگه ها را نیز مزیّن به امضاء مبارک می نمودند و ظاهراً در خصوص هیچ موضوعی صاحب نظر و رأی نبودند- به «سیاست بازان هرهری و بی هویت» نیز بنا به دلایل پیش گفته، چندان عجیب نمی باشد و براحتی می توان سیاست بازان هرهری را تشخیص داد. البته بد نیست آقای طاهری که ظاهراً بیشتر در فعالیت های اقتصادی و...فعال می باشد بدانند که سید باقر برخلاف محمد بهرامی فردی صاحب نظر و دارای تئوری می باشد چیزی که از ضرورت های ورود به دنیای سیاست می باشد و افراد بله قربان گو که خود تهی از اندیشه می باشند راه به جایی نخواهند برد کما اینکه پاشنۀ آشیل محمد بهرامی نیز همین موضوع است که دیگران برایش خط و مشی ترسیم می کنند.
15-ایشان گفته اند که در میان اصلاح طلبان کسان زیادی هستند که هم سیاست را از امثال موسوی بهتر می فهمند و هم دانش و بینش بالاتر و قوی تری دارند. در پاسخ باید گفت نه تنها آقای موسوی بلکه هیچ کس منکر چنین موضوعی نیست ولی سوال این است که وقتی مردم آقای بهرامی را از جنس اصلاح طلبی نمی دانند تقصیر سید باقر چیست که مردم وی را به عنوان نماد اصلاحات در کاروزار انتخابات حمایت نمی کنند و اگر آقای بهرامی از دیدگاه شما واجد این خصوصیات می باشد چرا توسط مردم بویراحمد هر روز رفوزه تر می شود و دنده عقب می رود؟
16-تناقض بزرگی که در نوشتار آقای طاهری وجود دارد این است که چنین وانمود می کند که اگر سید باقر از بهرامی حمایت می کرد وی قبول می شد در حالیکه در متن نوشتاری خود، موسوی را فاقد پایگاه اجتماعی و تمام شده می داند حال سوال این است که اگر حیات سیاسی موسوی تمام شده است چطور حمایت غیرعلنی وی از زارع باعث پیروزی وی گردیده؟ و چرا شما اینقدر کاسۀ گدایی برای حمایت سید باقر از بهرامی به دست گرفته اید؟چرا عدم موفقیت بهرامی را ناشی از عدم حمایت سید باقر می دانید؟ آیا ناخواسته و نادانسته به توانایی سید باقر اقرار نمی کنید؟ شما و همفکرانتان را به تفکر بیشتر فرا می خوانم.
موارد متعددی در خصوص نوشتار سخیف که فاقد وزانت علمی که چه عرض کنم نگارشی بود زیاد است ولی در حوصلۀ خوانندگان عزیز، مطالب فوق به عرض رسید. به امید روزی که هر خام خامه به دستی قلم بر دست نگیرد و هیچ یبوست فکری منجر به اسهال قلمی نگردد و هیچ کس چارۀ بحران شخصیتی خود را در تخریب دیگران نیابد.
جواد فروغی فر (دانشجوی دکتری حقوق کیفری و جرم شناسی)