جوانان بهعنوان رکن اصلی تغییرات در ساختارهای حکومتی شناخته میشوند و تمام نظامهای حاکم سعی بر این دارند که با ایجاد تناسب میان نظام آموزشی و نیازهای آینده جامعه، جوانان خود را در قالب جامعهایدهآل مورد نظرشان تعریف کنند و هرچه در این کار موفقتر باشند، میتوان آیندهای بهتر و پویاتر را در آن جامعه شاهد بود.
انتخابات 24 خرداد 92، در این رابطه نقطهعطفی بود در شکلگیری معنای جدیدی از مشارکت اجتماعی که نقش جوانان و تشکلهای خودجوش بیش از پیش خود را در این انتخابات نمایان کرد و دولت جدید نیز با علم و آگاهی کامل نسبت به این پتانسیل موجود پس از روی کارآمدن خود، اقدام به دادن وعدههایی در راستای ایجاد تحرک و سازماندهی سازمانهایمردمنهاد (سمنها) و جامعهی مدنی کشور کرد.
صدای این تغییرات دراستان بوشهر نیز به گوش رسید و جوانانی که سوار بر موج انتخابات بودند پس از سالها سکوت فرصت عرض اندامی در فضای سیاسی استان پیدا کردند و خوشحال از توجهات بسیاری که به آنها شده بود، سعی بر انسجام بیشتر میان خود کردند. استاندار جدید نیز در بدو ورود با انتصاب افراد جوان در بخشهای مختلف نشان داد که توجه جدی به این طیف از جامعه دارد و فضا را برای حضور هرچه بهتر جوانان مهیا کرد.
اما هرچه زمان او به جلو میرفت، نمودهای بیبرنامگی مسوولان استانی در این حوزه بیشتر نمایان میشد و حال آن که حدود یک سال و نیم از شروع تغییرات دراستانمیگذرد، سوالات زیادی در ذهن جوانان این استان ایجاد شده است که نیاز به پاسخگویی دارد.
امروز بر هیچکس پوشیده نیست که اگر قرار بر شروع تغییرات اساسی در جامعه باشد، ما در طول سالیان گذشته انتظار آن را میکشیدیم که با ذهنهای قالببندی شده که مدتهاست در سیستم کار میکنند، این امکان وجود ندارد. در همین رابطه، جوانان بهعنوان تنها قشر جامعه که از پتانسیل و انرژی چنین تغییراتی برخوردار هستند، نیاز به توجه جدیتری دارند. آنها به عنوان بانیان اصلی اصلاح جامعه مدنی، نیاز به آموزش در این زمینه دارند و این وظیفه مسوولان استانی است که با عمل به همان وعدهها، شرایط را برای این امر مهیا کنند.
اما متاسفانه در طول مدت گذشته،بهخوبی کمکاریها در این حوزه خود را نمایان کرده است و جوانانی که قرار بود خود را در حوزه تغییرات جامعه فعال ببینند، اکنون تنها سهمشان تنها را در برگزاری چند جلسه و حضور در چند صفحه مجازی خلاصه میشود.
به راستی دیگر زمان این رسیده است که از مسوولان استانی و در راس آنها مسوولان در حوزه جوانان، این سوال پرسیده شود که با آن همه شعار و وعدههایی که داده شد، در حال حاضر چه تغییراتی برای جوانان رقم خورده است، آیا وضعیت اشتغال آنها بهبود پیدا کرده است؟ آیا وضعیت دانشگاههای استان بهبود یافته است؟ آیا جوانان اکنون بهعنوان نیروهای مدنی آینده آموزش کافی را میبینند؟ و دهها سوال دیگر نظیر این.
حقیقت امر این است که این مسوولان از سر نداشتن تخصص کافی و داشتن نگاه سیاسی به این حوزه نه تنها شرایط را بهبود نبخشیدهاند که اتفاقات ناگوار دیگری را در این حوزه رقم زدهاند. به طور مثال در بحث اقتصادی، جوانان همچنان با مشکلات سابق خود بیش از پیش دست و پنجه نرم میکنند و استانی که قطب اقتصادی ایران است تنها خون دل خوردن را برای جوانانش به ارمغان آورده است. رشد قارچگونه صفحات اجتماعی در شبکههای اجتماعی پیامرسان که از ابداعات بانیان امور جوانان در استان است، همچون آفتی این روزها گریبانگیر استان شده است، چراکه بحثهای رو در رو و تخصصی جای خود را به اظهارنظرهای کوتاه، غیرتخصصی و ناآگاهانه داده است و در طول مدت گذشته که استفاده از این صفحات در میان جوانان باب شده است شرایط برای عدهای فراهم شده است تا با ندانمکاریهای خود باعث خمودی بیشتر در این حوزه شوند.
دانشگاههای استان نیز به عنوان منبع تولید نیروهای کارآمد و جوان در استان وضعیت مطلوبی ندارند.
در صدر این دانشگاهها میتوان به دانشگاه خلیجفارس اشاره کرد که با وجود آمدن رئیس جدید خود که مورد حمایت مسوولان استان بود، همچنان شرایط دانشگاه توفیقی پیدا نکرده است. این دانشگاه همچنان شاهد تعطیل شدن مراسمات دانشجویی و بسته ماندن فضای فرهنگی دانشگاه است. حتی استاندار بوشهر نیز چندی پیش در دانشگاه خلیجفارس حضور پیدا کرد و به شنیدن مشکلات دانشجویان نشست و با وجود اینکه وعدههای خوبی در حوزه دانشگاه به دانشجویان داده شد، اما متاسفانه به جز موارد اندکی همه این وعدهها بدون عمل رها شد.
در کنار این مشکلات فعال نشدن سمنهای استان و کندی اعطای مجوز برای تاسیس سمنها را نیز باید به یاد آورد تا دانسته شود که تمام آنچه که در حوزه جوانان وعده داده شده بود، عملی نشده است و تنها شعار و وعدههای پوچ بوده است.
با همه این اوصاف اما دور از انتظار نیست که دوباره با نزدیک شدن روزهای انتخابات مجلس، دوباره مسوولان محترم به یاد جوانان بیفتند و برای رسیدن به اهداف خود سعی کنند که آنها را با خود همراهکنند که در این صورت این امر به مانند لکهی ننگی برای همیشه بر پیشانی مسوولان خواهد ماند.
در پایان اما باید گفت جوانانی که در روزهای اول دولت و استاندار جدید به عنوان برگ برنده آنها محسوب میشدند، به دلیل ضعف مدیریتی در حوزه جوانان اکنون دچار شکافهای بسیاری شدهاند و در حال سوخته شدن و از میان رفتن هستند، که رفع این مشکل نیاز به تغییر نوع نگرش به این حوزه و چه بسا روی کارآوردن مسوولان پرکارتری در این حوزه دارد. و امید است که این بار به وعدههای داده شده در این حوزه توجه بیشتری صورت گیرد و از نظرات کارشناسی بیشتری بهره برده شود.