روانشناسی مطالعه علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان است. از زمان تمدن های باستانی مصر و یونان، بیشتر به عنوان شاخه ای از فلسفه وجود داشته است، اما به عنوان یک شاخه مستقل از مطالعات علمی در دهه 1870 آغاز شد. تأثیرات مطالعات روان‌شناختی بیش از هر دوره‌ای در گذشته مرتبط و قابل احترام است و اکتشافات و کاربردهای جدید روانشناسی همواره توسط محققان برتر کشف می‌شود .
کد خبر: ۱۰۹۶۶۴۲
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۳ 14 March 2023

تابناک رضوی: روانشناسی مطالعه علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان است. از زمان تمدن های باستانی مصر و یونان، بیشتر به عنوان شاخه ای از فلسفه وجود داشته است، اما به عنوان یک شاخه مستقل از مطالعات علمی در دهه 1870 آغاز شد. تأثیرات مطالعات روان‌شناختی بیش از هر دوره‌ای در گذشته مرتبط و قابل احترام است و اکتشافات و کاربردهای جدید روانشناسی همواره توسط محققان برتر کشف می‌شود .

به عنوان مثال، واکنش اولیه متخصصان روانشناسی و پزشکی اوایل قرن بیستم به جانبازان جنگ جهانی اول را در نظر بگیرید. تئوری اولیه ای که توسط پزشک چارلز مایرز در سال 1915 نوشته شد، نشان می داد که سربازان به دلیل قرار گرفتن در معرض انفجارهای تکان دهنده مکرر که منجر به آسیب مغزی می شود، "شوک پوسته” را تجربه می کنند. وقتی این نظریه رد شد، عقل غالب در آن زمان این بود که مردمی که از "شوک پوسته” رنج می بردند، به سادگی ضعیف یا ترسو بودند، علیرغم این واقعیت که برخی تخمین ها حاکی از آن است که نزدیک به 20 درصد از کهنه سربازان بازمانده جنگ جهانی اول به این بیماری مبتلا شده اند. در میان روانشناسان مدرن تقریباً اتفاق آرا وجود دارد که شوک پوسته ای در واقع همان چیزی است که امروزه معمولاً به عنوان اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) از آن یاد می کنیم.

بسیاری از کاربردهای مدرن اولیه روانشناسی حول محور محافظت از افراد در برابر آسیب های روحی و جسمی است و در عین حال پهنای باند ذهنی لازم را برای مقابله با خطرات روانی که بسیاری از افراد روزانه با آن روبرو هستند فراهم می کند. مسائلی مانند روابط، استرس محل کار و مشکلات مالی همگی می توانند تحت تأثیر علائم روانشناختی قرار گیرند که نیاز به تشخیص و مدیریت دارند، جایی که روانشناسی مدرن وارد عمل می شود و چرا اینقدر مهم است.

روانشناسی چگونه به افراد کمک می کند؟

اساساً، روانشناسی تا حد زیادی به مردم کمک می کند زیرا می تواند توضیح دهد که چرا افراد به روشی که انجام می دهند عمل می کنند. با این نوع بینش حرفه ای، یک روانشناس می تواند به افراد کمک کند تا تصمیم گیری، مدیریت استرس و رفتار خود را بر اساس درک رفتار گذشته بهبود بخشند تا رفتار آینده را بهتر پیش بینی کنند. همه اینها می تواند به افراد کمک کند تا شغل موفق تر، روابط بهتر، اعتماد به نفس بیشتر و در کل ارتباطات بهتری داشته باشند.

زیر شاخه های روانشناسی

امروزه مطالعه روان‌شناختی بسیار گسترده است، به طوری که زیرشاخه‌ها یا شاخه‌های مختلف روان‌شناسی به طور گسترده شناخته شده‌اند و اغلب در مجموعه‌ای از صنایع مورد استفاده قرار می‌گیرند.

مشاغل روانشناسی مدرن

یک حرفه در روانشناسی می تواند چندین مسیر را طی کند. به عنوان مثال، یک حرفه روانشناسی مدرن می تواند کاملاً مبتنی بر تحقیق و غیر عمومی باشد، یا می تواند به عنوان یک مشاور خانواده باشد که هر روز با افراد در هر سنی کار می کند. در اینجا برخی از مشاغل رایجی است که افراد پس از گذراندن مدرک لیسانس خود در روانشناسی از آن لذت می برند.

پروفسورها – شغلی به عنوان استاد روانشناسی به دو دلیل می تواند مفید باشد: اول اینکه، اساتید اغلب با شرکت در کنفرانس ها و پیگیری تحقیقات جدید در خط مقدم اکتشافات جدید در این زمینه هستند. دوم، اساتید روانشناسی اغلب لذت شکل دادن به ذهن‌های کنجکاو و جوان را به عنوان یکی از ارزشمندترین جنبه‌های کار خود ذکر می‌کنند.

کار در بیمارستان ها – روانشناسان دارای مجوز اغلب در بیمارستان ها یا در کلینیک ها کار می کنند که در آنجا می توانند از دانش خود برای کمک به افرادی که نوعی آسیب روانی را تجربه می کنند استفاده کنند. این می تواند در یک بیمارستان کودکان، یک کلینیک توانبخشی یا هر تعداد مؤسسه مراقبت های بهداشتی باشد.

فواید روانکاوی

درمان روانکاوی یک دستور کار مبتنی بر مصرف کننده را ترویج می کند زیرا با نیازهای فرد و تاریخچه زندگی او طراحی شده است. تاریخچه کودکی به عنوان مرجع طبیعی بودن هر فرد مهم است. هرکسی در خانه‌ای «عادی» به دنیا می‌آید، در آن دوران کودکی زمینه‌ای را برای تجربه‌اش از جهان تعیین می‌کند. دوران کودکی خوب، بد یا غیر آن، بر نحوه شناخت خود و دیگران تأثیر گذاشته است. آگاهی از این تأثیرات تاریخی برای هر ظاهری از خودمختاری حیاتی است.

بیمار روانکاوان به جای اینکه با یک «هنجار» فرضی مقایسه شود، همان گونه که هست پذیرفته می شود.

به همین ترتیب، بیمار در دسته بندی تشخیصی از پیش تعیین شده قرار نمی گیرد، بلکه از نظر چالش ها و درگیری های منحصر به فردش مورد قدردانی قرار می گیرد.
هر بیمار تشویق می شود در مورد هر چیزی که برای او مهم است صحبت کند و کشف کند. هیچ کس دیگری دستور کار مناطق قابل قبول یا مناسب مورد نگرانی را تحمیل نمی کند.
درمان محدود به زمان نیست، بلکه برای بیمار شأن و احترام قائل است تا سرعت درمان را طی کند و رابطه درمانی را تا زمانی که ارزشمند باشد حفظ کند .
نقش درمانگر به عنوان یک متحد و شریک در فرآیند درمانی است. در حالی که ممکن است گاهی نیاز به مقابله داشته باشد، اصل فراگیر هرجا که ممکن است «به نفع بیمار» است.
هدف نهایی درمان کمک به کاهش رنج انسان و افزایش کیفیت زندگی فرد است. در حالی که کاهش علائم رخ می دهد، تنها تمرکز درمان یا تعریف موفقیت نیست

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار