مرور رونامه های دوشنبه هفتم آذرماه،
دیکته اقتدار دریایی ایران از مکران، نفس‌تنگی تهران، آزادی تعدادی از زندانیان قضایای اخیر با دستور رئیس دستگاه قضا، احیای خط لوله صلح با سوآپ گاز روسیه، ارفاق فوتبالی به ۴۶ مجرم امنیتی، رانت خودرو‌های وارداتی پایان می‌یابد، روز جنجالی بهارستان، اعتراضات کاغذ سفید در چین و نخستین سفر نخست وزیر جدید عراق به ایران، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۰۷۹۳۹۲
تاریخ انتشار: ۰۷ آذر ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۷ 28 November 2022

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز دوشنبه هفتم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که اعتراض‌های بی سابقه در چین علیه سیاست «کووید صفر»، بازتاب ارفاق قضایی و آزادی زندانیان، احیای خط لوله صلح با سوآپ گاز روسیه و توسعه سواحل مکران برای توسعه همه ایران در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:


کدام تیم ملی است؟

عباس عبدی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان کدام تیم ملی است؟ نوشت: باعث تاسف است که برخی افراد جامعه ایران چنان در فضای غیرواقعی غرق شدند که نسبت به تیم ملی فوتبال نیز، اما و اگر ایجاد کردند و حتی از باخت آن ابراز خوشحالی کردند. گرچه بعید می‌دانم که آنان تعداد زیادی باشند و به ویژه آنکه فضای عمومی به سرعت علیه این رویکرد شد، ولی در این یادداشت می‌کوشم معنای تیم ملی را اعم از تیم ورزشی یا سیاسی و... نشان دهم و بگویم که نفی تیم ملی فوتبال، نفی مفهوم ملی است. چه کسانی عضو تیم ملی فوتبال هستند؟ اول از همه آنانی عضو هستند که مطلقا به دلایل غیر حرفه‌ای انتخاب نمی‌شوند. یعنی هیچ عضوی منتسب به خانواده‌ای صاحب‌نام و دارای نفوذ نیست. شاید تیم لیبی چنین وضعی را نداشت که فرزند قذافی به صفت این انتساب به حاکم آنجا عضو آن تیم بود و تیم‌های فرزندان او باید برنده بازی‌های لیگ لیبی می‌شدند. ولی در ایران حداقل تا این لحظه چنین نیست و اگر مواردی هم بوده به ندرت بوده، ضمن اینکه تفاوت حرفه‌ای فرد انتخاب شده با فرد لایق کم بوده است.

برای عضویت در تیم ملی چه مراحلی طی می‌شود؟ اول باید در تیم‌های پایه بازی کرد. آنجا هم براساس شایستگی بالا آمد. کارشناسان و استعدادیابان فوتبالی آن بازی‌ها را می‌بینند، افراد لایق را برای تیم‌های مهم انتخاب می‌کنند، هر بازیکن قیمتی متعارف دارد. کسی حاضر نیست پول مفت بابت بازیکن ناتوان بدهد. بازیکن در میدانی شفاف بازی می‌کند. تماشاگران و رسانه‌ها به او نمره می‌دهند. همه‌چیز واقعی و قابل سنجش است. سپس یک مربی کاربلد و مستقل از میان افراد موجود یا حتی خارجی کسانی را برای تیم ملی انتخاب می‌کند. اینجا ممکن است برخی ملاحظات و سلایق وجود داشته باشند، ولی در نهایت کمتر مورد ایراد است. آنان با یکدیگر و در میدان بازی با قواعد روشن که همه آن را می‌دانند و با حضور داور بی‌طرف رقابت می‌کنند. خشونت و اعتراض، موجب اخطار و اخراج می‌شود. قواعد را باید رعایت کنند، به همین علت است که در تیم ملی فوتبال از همه افراد با هر قومیت و مذهبی و هر میزان از تقیدات دینی می‌توان دید.

گزینش به آن معنایی که در امور دیگر هست، ندارد، مگر آنکه خلاف آشکاری کنند که همه مردم نسبت به آن حساس هستند. نه کاری به تتو کردن آنان دارند و نه در زندگی شخصی آنان دخالت می‌کنند و نه به نماز خواندن و روزه گرفتن آنان. آنان حق دوپینگ ندارند، والا اخراج می‌شوند. سپس باید در میدان‌های بین‌المللی در برابر تیم‌های دیگر با شرایط معین وارد رقابت شوند. قبولی و مردودی آنان نیز کاملا روشن است. مطابق ضوابط و داوری بی‌طرف و رعایت عدالت و انصاف بازی می‌کنند و هر تیم که برنده شود، حقش محفوظ است. این یعنی تیم ملی. اگر همین ضوابط و شرایط برای تیم‌های گوناگون کشور از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ، دانشگاه و همه حوزه‌های دیگر تعیین و اجرا شود، آنان نیز تیم‌های ملی هستند. به میزانی که از این ضوابط دور هستند از مفهوم تیم ملی بودن دور هستند و تیم فرقه‌ای محسوب می‌شوند.

تیم ملی فوتبال به دلیل غلبه اصول حرفه‌ای در انتخاب آنان که حتی مربی تیم نیز خارجی است و قرار است که استقلال نسبی از قدرت هم داشته باشند، مظهر و نماد مردم ایران و ملی است. این تیم هم به لحاظ اسم و هم از زاویه ملاک‌ها و اعتبار و رسم تیم ملی است و شایستگی دارد که ایران را نمایندگی کند. کافی است که فرآیند انتخاب تیم ملی را با تیم مجلس موجود مقایسه کنید تا معلوم شود تفاوت کارایی این دو تیم در اجرای وظایف و نمایندگی مردم چقدر متفاوت است؟ همین که تیم ملی فوتبال مبرا از پایگاه‌های انتسابی سیاسی است معیار خوبی برای فهم ماجراست. اگر روزی کسی در سیاست و مجلس و براساس کوشش خود مثل دروازه‌بان کنونی تیم ملی بالا بیاید، آن روز تیم سیاست هم ملی می‌شود.

 

به چنین حکمرانانی نیاز داریم

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان به چنین حکمرانانی نیاز داریم نوشت: شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی را هنوز هم مظلوم می‌دانیم، زیرا در میان حکمرانان گوش شنوائی برای سخنان حکیمانه‌اش پیدا نشد و اکنون نیز پیدا نمی‌شود. او اسلام را با معیارهائی عرضه می‌کرد که با فطرت انسان منطبق بود. حق هم همین است. زیرا اسلام دین فطرت است. بهشتی خطاب به حکمرانان می‌گفت: «خودسازی را به مردم تحمیل نکنید، به مردم کمک کنید، آگاهی بدهید، زمینه برای رشد اسلامی بدهید، ولی هیچ چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادیست، می‌خواهد خودسازی داشته باشد، اما خودش، خودش را بسازد، مبادا برخلاف دستور قرآن، مسلمان بودن و مسلمان زیستن را به مردم تحمیل کنید، آن‌ها بر علیه شما طغیان خواهند کرد.»


این توصیه حکیمانه هرچند اختصاص به حکمرانان ندارد، ولی اولین مخاطبان آن، حکمرانان هستند. یک عالم دینی که در مسجد و محراب با مردم سروکار دارد یا بر منبر موعظه می‌نشیند نیز نباید از تشریح احکام و معارف دینی فراتر برود و درصدد تحمیل آن‌ها بر مردم برآید. او هم اگر بخواهد مسلمان زیستن را به مردم تحمیل کند، هرگز موفق نخواهد شد. موفقیت مبلغان دینی فقط زمانی قابل تضمین است که با فطرت انسان‌ها رابطه برقرار کنند و بدانند که انسان بالفطره خواهان آزادی است و، چون محتوای دین خدا نیز بر فطرت انسانی منطبق است، بطور طبیعی هر انسانی وقتی با معارف دینی آشنا شود، به آن گرایش پیدا می‌کند و پای‌بندی نشان می‌دهد.


نوبت به حکمرانان که می‌رسد، توصیه پرهیز از تحمیل پررنگ‌تر و حساس‌تر می‌شود. حکمرانان، وکلای مردمند و حق ندارند چیزی را بر موکلین خود تحمیل کنند. اگر اجرای قانون، که ابزاری برای برقراری نظم در جامعه و جلوگیری از هرج و مرج است، برعهده حکمرانان است، حتی همان را هم با فرهنگ سازی و علاقمند کردن مردم به قانونمندی، بهتر می‌توانند به نتیجه برسانند. در جوامع پیشرفته به وضوح دیده می‌شود که مردم بدون آنکه دولتمردان نیازی به استفاده از زور و فشار برای وادار کردن آنان به اجرای قانون داشته باشند، داوطلبانه به قانون عمل می‌کنند و درصد تخلف بسیار پائین است. علت اینست که مردم آن جوامع، قانونمندی را به عنوان یک فرهنگ پذیرفته‌اند و تخلف از آن را دون شان انسانی خود می‌دانند. در میان افراد متدین و باایمان نیز پای‌بندی به قانون به میزان بسیار بالائی وجود دارد. جالب است که این پای‌بندی اختصاصی به یک دین خاص مثلاً اسلام ندارد، در میان پیروان سایر ادیان نیز هرکس از ایمان قوی‌تری برخوردار باشد، پای‌بندی او به قانون بیش از دیگران است.


مهم‌ترین نکته‌ای که باید در این مبحث مورد توجه حکمرانان قرار گیرد اینست که حکمرانان فقط وقتی می‌توانند فرهنگ پای‌بندی به قانون را در مردم نهادینه کنند که خودشان عامل آن باشند. با حرف زدن و نصیحت و موعظه و حتی توسل به قدرت و فشار نمی‌توان فرهنگ سازی کرد. این نکته را امام خمینی در مورد شیوه عملکرد روحانیون سَلَف با عبارتی رسا توضیح داده و گفته‌اند: «در ترویج روحانیت و فقاهت، نه زور سرنیزه بوده است نه سرمایه پول پرستان و ثروتمندان، بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیده‌اند» صحیفه امام، ج ۲۱، صفحه ۲۷۶.


این سخن را امام هرچند درباره روحانیون سَلَف گفتند، ولی با این هدف بود که روحانیون خَلَف آن را آویزه گوش نمایند تا به قول شهید بهشتی مبادا برخلاف دستور قرآن، مسلمان بودن و مسلمان زیستن را به مردم تحمیل کنند. حکمرانانی که در یک نظام حکومتی دینی مسئولیت برعهده دارند نیز باید خود را مخاطب این سخن امام بدانند و فرهنگ سازی را سرلوحه فعالیت‌های خود قرار دهند. فرهنگ سازی فقط از کسانی برمی‌آید که فرهنگ در وجودشان نهادینه شده باشد و در رفتارشان متجلی شود. ما به چنین حکمرانانی نیاز داریم.


چهار عمل اصلی ریاضی و سرمایه گذاری

پیمان مولوی طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با تیتر چهار عمل اصلی ریاضی و سرمایه گذاری نوشت: این روز‌ها همه جهان از هزینه قطر برای برگزاری و ساخت زیر ساخت‌های جام جهانی صحبت می‌کنند، با احتساب زیرساخت‌ها چیزی در حدود ۲۰۰ میلیارد دلار.
این عدد را قطری‌ها از سرمایه‌گذاری درست خود در استحصال گاز از میادن خود در خلیج فارس بدست آورده است. البته قطری‌ها هم در مسیر امارات سرمایه گذاری‌های زیادی در جهان انجام داده اند و البته صندوق سرمایه گذاری ملی این کشور هم یکی از بزرگترین صندوق‌های سرمایه گذاری جهان است و بیش از ۴۰۰ میلیار دلار ارزش دارایی‌های تحت مدیریت آن است.

کمی به لیست زیر نگاه کنید:
صندوق ثروت نروژ: ۱۲۶۸ میلیارد دلار
صندوق سرمایه گذاری چین: ۱۲۰۰ میلیارد دلار
صندوق ثروت ابوظبی: ۷۰۸ میلیارد دلار
صندوق ثروت کویت: ۷۰۸ میلیارد دلار
صندوق ثروت سنگاپور: ۶۹۰ میلیارد دلار
صندوق ثروت عربستان: ۶۲۰ میلیارد دلار
‌و…

ما هم هر ثانیه ۱۱۰۰ دلار عدم النفع صادرات نفت (یک میلیون بشکه) و صندوق ملی که اصلا در حد و اندازه رقبایش نیست.
همانطور که می‌بینید اعداد بسیار بزرگی هستند و سوال اینجاست که آیا تمام این دارایی تحت مدیریت توسط فروش نفت و منابع و انباشت آن ایجاد شده است یا روشی جایگزین هم برای توسعه آن وجود دارد؟
تقریبا تمام صندوق‌های ثروت در جهان به فراخور رویکردشان از روش‌های ترکیبی استفاده می‌کنند. آن‌ها سعی دارند از بازار‌های موازی بین المللی بهره ببرند تا دارایی تحت مدیریتشان را بیشتر کنند و البته در این مسیر از متخصصان بین المللی نیز بهره می‌برند.
این صندوق‌ها توسط موسسات حسابرسی بزرگ حسابرسی می‌شوند و دارایی تحت مدیریت آن‌ها توسط تیمی از مشاوران سطح بالا مدیریت می‌شود تا در رقابت در بازار‌های مالی بتوانند دوام بیاورند.
در ایران نیز گام‌هایی برای ایجاد چنین صندوقی تحت عنوان صندوق ذخیره ارزی برداشته شد و سپس به صندوق توسعه ملی تبدیل شد.
اما اگر بخواهیم صادقانه در باب فعالیت این صندوق صحبت کنیم بیشتر از صندوق ثروت این صندوق تبدیل به قلک دولت‌ها شده است و همواره در حال برداشت از آن هستند و پروسه سرمایه گذاری صورت گرفته در صندوق‌های رقیب در ایران مشاهده نمی‌شود. دلیل این امر چیست؟

در ایران علی‌رغم شعار‌ها در باب اقتصاد و معیشت، جهت گیری سیاستگذار مبتنی بر بهینه شدن درآمد، سرمایه گذاری و ثروت نیست و این امر نتیجه‌اش را در سایز صندوق مدیریت ثروت نشان می‌دهد.
در ایران مدیریت ثروت کلمه‌ای بی‌معناست و فرصت‌های از دست رفته باز نخواهد گشت.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار