در اسفند سال ۱۳۶۵ و اوایل سال ۱۳۶۶ شهرهای کشور بخصوص شهر اراک مکررا مورد حمله جنگنده های عراقی قرار می گرفت .
کد خبر: ۱۰۷۰۴۷۳
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۲ 04 October 2022

به نام خدا

روزی روزگاری

خاطرات غلامعباس حسن پور

قسمت شصت و دوم

 بعد از ترخیص از بیمارستان به منزل خود واقع در شهرک شهید مصطفی خمینی اراک باز گشتم .

یک سال و نیم  قبل از مجروحیت ازدواج کرده بودم هنوز در منزل پدرم ساکن بودم .

در اسفند  سال ۱۳۶۵ و اوایل سال ۱۳۶۶ شهرهای کشور  بخصوص شهر  اراک مکررا مورد حمله جنگنده های عراقی قرار می گرفت .

هنگام حمله هوایی  مجبور بودیم به محل امن پناه ببریم. خانواده ما در زیر پله ی طبقه زیر زمین پناه می گرفتند  .

همچنان تحت درمان بودم و از نواحی صدمه دیده بخصوص پا احساس درد داشتم  .

به غیر از کبودی پا و اختلال در خونرسانی پای راست ّ، ترکشی به عصب سیاتیک پایم صدمه وارد کرده بود و از زانو به پایین پایم تقریبا فلج شده بود .

 ترکشی به دست چپم خورده بود، استخوان ساعد  را شکسته بود و از طرف دیگر خارج شده بود همین ترکش بند استیل ساعتم را در داخل گوشت دستم برده و با توجه به شکستگی استخوان ساعد دو قطعه از بند استیل ساعت درون دستم گیر کرده و هنوز خارج نشده بود که بسیار درد آن شدید بود و می بایست با عمل جراحی خارج شود که منتظر جوش خوردن استخوان بودم تا با جراحی بقایای بند ساعت را از لای گوشت خارج کنند .

مجبور بودم درد را فعلا تحمل کنم .

ناراحتی اعصاب ، ریه و سرفه های خشک علیرغم مصرف داروهای التیام بخش آزارم می داد .

آن هنگام بیمارستان ولی عصراراک به خاطر درامان ماندن از حملات  بمب افکن های عراقی موقتا به زیر زمینی در شهر صنعتی  منتقل شده بود .

شهر خلوت  بود.

بعضی از خانواده ها به خاطر حفظ جان خود از حملات هوایی موقتا به روستاها پناه برده بودند .

یک قناری در منزل داشتم که قبل از شروع حمله هوایی بی تابی می کرد انگار آن پرنده قبل از وقوع حمله خطر را حس می کرد .

هرموقع قناری بی تابی

می کرد به زیر زمین منزل رفته و در زیر  پله پناه

می گرفتیم .

 دو دقیقه ی بعد صدای شلیک توپ های ضد هوایی بلند می شد .

خاطره ادامه دارد ..

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار