کد خبر: ۱۰۶۱۶۸۶
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۸ 15 August 2022

به گزارش «تابناک البرز» "عباس آسمیه" در دهم تیرماه سال ۱۳۶۸ در رجایی شهر کرج، در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد و دومین فرزند خانواده بود.

از کودکی به هیئت و حضور در مساجد علاقه داشت و می گفت:" زنده بودن من مدیون ماه محرم و صفر است." بیشتر اوقات، صبح ها به یاد امام حسین(ع) روضه می خواند و بر سینه می زد.

در دوره راهنمایی عضو بسیج شد و چهارسال به صورت افتخاری خادم مسجد حضرت معصومه(س) در خیابان ۱۳ آبان کرج بود.

بعد از گرفتن دیپلم، در دانشگاه قزوین، در رشته مدیریت بازرگانی مشغول تحصیل شد.
سال ۱۳۹۱ با مدرک لیسانس مدیریت بازرگانی فارغ التحصیل شد و بعد به دلیل علاقه اش به سپاه، وارد هوا فضای سپاه شد.

برای رفتن به سوریه خیلی تلاش کرد. از سال ۱۳۹۳ تصمیم گرفت که مدافع حرم شود. فرماندهانش می گفتند:" برای گرفتن امضا برای رفتن ساعت ها پشت در اتاق می ایستاد." بالاخره در دی ماه ۱۳۹۴ به سوریه اعزام شد. ۲۴ دی ۱۳۹۴ پس از حضور در مناطق تحت کنترل گروه تروریستی در منطقه خان طومان در نبرد با دشمن تکفیری به شهادت رسید  و پیکر مطهرش پس از هفت سال شناسایی و به وطن بازگشت.

در ایام اربعین، با خانواده ای در شیراز آشنا می شوند، گفتگوهایی بین دو خانواده صورت می گیرد و قرار بر این می شود وقتی عباس از سوریه برگشت مراسم بگیرند که عباس شهید می شود.

برنامه ریزی منظم عباس در طول هفته

مادر شهید عباس آسمیه از برنامه ریزی عباس در طول هفته گفت: عباس در طول هفته یک برنامه منظم برای خودش داشت.شنبه ها از منبر و مجلس مسجد جامع کرج استفاده می کرد. یک شنبه ها به مسجد جامع حضرت معصومه(س) خیابان ۱۳ آبان کرج می رفت. دوشنبه ها به مسجد امام حسین(ع) در دهقان ویلا می رفت و از درس و تفسیر قرآن دکتر روحی که از شاگردان آیت الله بهجت بود بهره می برد. چهارشنبه ها با آقای عباس چهرقانی که بعدها همرزم هم شدند، در هیئتی شرکت می کردند که گاهی در منزل آقای چهرقانی برگزار می شد و گاهی در مسجد امام جعفر صادق(ع) در فاز یک اندیشه‌. چهارشنبه هایش هم وقف عملیات شبانه(گشت، ایست بازرسی، و ...) در کوهسار تهران بود که با دوستش آقا صالح خضرلو در آن شرکت می کرد. پنج شنبه ها در مسجد فلکه دوم فردیس دعای کمیل می رفت و جمعه ها صبح در همین مسجد ندبه می خواند و عصر جمعه به مسجد امام حسن(ع) شهرک اندیشه می رفت.

دستگیری از نیازمندان مهم ترین ویژگی عباس

برادر شهید عباس آسمیه با بیان اینکه عباس تواضع و مهربانی عجیبی داشت، بیان کرد: در هوا فضای سپاه، مسئول ارزشیابی پاسدارها بود. با کلی سرباز سر و کار داشت. در برخورد با نیروهایش همیشه یک دستش به نشانه ادب روی سینه اش بود .
وی به نقل از سرهنگ یزدانیان یکی از فرماندهان برادرش، افزود: عباس نصف حقوق ماهیانه اش را صرف امور خیریه می کرد. در واقع او نیمی از حقوقش را به دو خانواده می داد که یکی شان بیمار سرطانی داشت و دیگری بچه یتیم. در طول ماه ۲۰ روزش را روزه می گرفت و غذایی که محل کار به او می دادند را به نیازمندان می داد.

خان طومان، جایی که عباس جاویدالاثر شد

همرزم شهید گفت: ساعت حدود چهار بامداد بود که بچه های رزمنده آماده عملیات شدند و همگی راهی منطقه خان طومان در جنوب حلب شدیم.
نماز صبح را با پوتین خواندیم. بعد از نماز رفتیم پشت یک دیوار کوچک و آنجا مستقر شدیم و منتظر فرمان حمله ماندیم.

آنجا غیر از نیروهای ایرانی، رزمنده هایی از فاطمیون(افغانستانی ها)، زینبیون(پاکستانی ها) و حیدریون(عراقی ها) بودند.

فرمان شروع عملیات صادر شد. ما باید از یک دشت وسیع عبور می کردیم، خودمان را به ارتفاعات خان طومان می رساندیم و آن جا را از دشمنان پس می گرفتیم. هوا کم کم ابری و سرد شد. کمی بعد بارندگی شد. دشت در تیررس تک تیراندازان داعشی بود و مدام شلیک می کردند. ابتدا بچه های فاطمیون و زینبیون وارد دشت شدند و همان اوایل عملیات چند تیر خوردند. مجروحان را به عقب برمی گرداندند. در اثر باران، زمین گِلی و باتلاقی شده بود و طی مسیر را دشوار کرده بود. من و عباس به سرعت از دشت عبور کردیم و بالای تپه رسیدیم. بالای تپه با داعشی ها درگیر شدیم. عباس با سه نفر از دوستان دیگرمان جلوتر رفت. این چند نفر واقعا شجاعانه می جنگیدند تا از کشته شدن افراد بیشتری جلوگیری کنند. همانجا به پهلو و قلب عباس گلوله اصابت کرد و به شهادت رسید. متاسفانه داعشی ها به آن منطقه تسلط پیدا کردند و ما مجبور به عقب نشینی شدیم، به خاطر همین پیکر عباس همان جا بر روی خاک ماند و جاویدالاثر شد.

نوشته هایش

مادر شهید افزود: نیمه شب بود. متوجه شدم چراغ اتاقش روشن است. دلم به من می گفت عباس مشغول نوشتن وصیت نامه است. نوشته بود:" این حقیر در ایام اربعین سید و سالار شهیدان، در حرم حضرت ارباب(ع) از خداوند خواسته و امام حسین(ع) را واسطه قرار داده ام تا این جهاد نصیبم شده، اگر عزم رفتن به سوریه کردم و خواستار این موضوع شدم به این دلیل بود که نمی توانستم نسبت به تلاش تکفیری ها برای مخدوش کردن چهره جهان اسلام، ندای رهبر معظم انقلاب که فرمود:" سوریه نباید سقوط کند"،  مظلومیت مردم سوریه، در خطر بودن حرم آل الله(ص) که اگر فداکاری آنها نبود چیزی از اسلام باقی نمانده بود، بی تفاوت باشم...

مادر جان عاشقانه ترین لحظه هایم را با تو گذرانده ام. بعد از خدا، تو را بسیار بسیار دوست دارم و از تو می خواهم آرامش خودت را حفظ کنی، چرا که آرامش تو خانواده را مدیریت خواهد کرد. پس هر وقت به یادم افتادی از حضرت زینب(س) یاد کن و از او صبر بخواه." نوشته اش را بعد از شهادتش پیدا کردم. مربوط به زمانی بود که به کربلا می رفت. خداوند را با کلمات و واژه هایی زیبا قسم داده بود تا شهادت نصیبش شود. اگر لیاقت شهادت هم نداشت، مرگش را در روضه امام حسین(ع) قرار دهد.

بازگشت

پس از ۷ سال در راستای پیگیری دستور سردار سرافراز سپاه اسلام ،شهید حاج قاسم سلیمانی مبنی بر پیگیری ویژه مفقودین محور خان طومان،با عنایات الهی و تلاش های مستمر و شبانه روزی گروه تفحص ،هویت پیکر مطهر پنج شهید مدافع حرم از استان های مازندران ،البرز و فارس با نام های سردار شهید "عبدالله اسکندری" ،سردار شهید "رحیم کابلی" ،شهید والامقام "مصطفی تاش موسی"، شهید والامقام "محمد امین کریمیان" و شهید والامقام "عباس آسمیه" ، از طریق تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه شناسایی و تایید گردید و پیکرهای مطهر این شهدای والامقام به میهن اسلامی بازگشت.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
وبگردی
آخرین اخبار