چه بسیار قیام‌ها و کشورگشایی‌هایی که در بسترِ تاریخ، رخ نموده، ولی غبار فراموشی بر آن نشسته بدان دلیل که دردِ مشترک بشریت را فریاد نکشیده و در ساختار جامعه، تحوُّل آفرین نبوده اند؛ و وجه تمایزِ قیامِ حسین علیه السلام هم همین بوده و بس.
کد خبر: ۱۰۶۰۲۰۱
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۶ 05 August 2022

به گزارش تابناک کهگیلویه و بویراحمد، دکتر سیاوش نریمان استادیار زبان و ادبیات فارسی-عرفانی طی یادداشتی نوشت : 
به نام خالقِ زیبایی هایِ کربلا.
- واقعه عاشورا، آینه عشق و حماسه-
ایَّام محرَّم الحرام و سالروزِ عروج سرخِ امام حسین علیه السلام بر دلباختگان و سالکانِ آن پیشوای همام، تعزیت باد و تسلیت.
سلام و ارادت به عدد نفوس و انفاسِ آفرینش به آستانِ پرچمدارِ ستم سوزی و عزت افروزی، امام حسین"ع"و سلام بر تندیسِ ایثار و وفامندیِ تاریخ عاشوراء، تهمتنِ بی بدیلِ عرصه پهلوانی و عیّاری، ساقیِ خیمه گاه خوبان خدا، قمرِ خوش سیمایِ پاک سیرتِ حماسه کربلا حضرت ابی الفضل"ع".
عاشوراء، آینه تمام نمایِ خصال و سجایایِ متعالی ست که در قاموس و فرهنگِ بشریت، مخلَّد است و جاوید.
تکرار این حماسه بشکوه در هر سال، کلبه جانِ هر آزادمردی را می‌تکاند و در رگ غیرتِ بشر، نسیم حیات و شرف می‌دَمانَد تا ظلم ستیزی و عزت گرایی را فریاد کشند و هرگز ننگِ ستم را برنتابند؛ و حسین و ابوالفضل"ع" قهرمانانِ جاویدان این آوردگاهِ مکرَّر تاریخ اند تا فرزندانِ آدمی بدان‌ها اقتداء کنند و از این پرتوافشانی ها، راه آزادمردی و شرافتمندی را از بیراهه‌های مخوفِ ظلمت و دنائت، تمیز دهند.
چه بسیار قیام‌ها و کشورگشایی‌هایی که در بسترِ تاریخ، رخ نموده، ولی غبار فراموشی بر آن نشسته بدان دلیل که دردِ مشترک بشریت را فریاد نکشیده و در ساختار جامعه، تحوُّل آفرین نبوده اند؛ و وجه تمایزِ قیامِ حسین علیه السلام هم همین بوده و بس.
در روزگاری که جهلِ مقدس، تحریف، تزویر و تَلوُّن، دنیاگرایی و تکاثرِ آل بنی امیه، امام ستیزی و امامت گریزی، چهره اصیل آیین پیامبر""ص" را مکدَّر و تار کرده بود، قیامِ فرزند علی"ع" که خود، "قتیلِ عدالت" است، ضرورتی بود حیاتی تا بساطِ بوزینگانِ نشسته بر جایگاهِ پیامبر را برچیند و به اصلاح دینِ غبارگرفته جدّش، همت گمارد.
حسین"ع"تن‌ها یک شخص نیست بلکه فرهنگی ست به بلندای تاریخ بشریت، چرا که با فطرتِ پاکِ انسان، امتزاج یافته است و عجین.
در تابلویِ شگفت آمیزِ عاشوراء، عشق با تمامِ مظاهر زیبایش به تصویر کشیده شده، چرا که عشق یعنی افراطِ در محبتِ معشوق تا آن جا که برای نیلِ به مقاماتِ قرب، از همه تعلُّقات و دلبستگی‌ها باید چشم پوشید تا به قافِ سیمرغِ عشق نائل شد؛ و در این میدان، حسین است و ابی الفضل، دریانوشانِ بلامنازعِ اقیانوسِ عاشقی و دلدادگی که سر دادند تا سرِ انسان‌های آزاده در برابر یزیدها، خم نشود.
به همین خاطر، حسین "ع"هیچگاه نه خفته است و نه مرده بلکه زنده‌تر از همیشه، گرمابخش است و شورآفرین؛ و پیامبر «ص» چه نیکو فرموده اند: «برای شهادتِ حسین، حرارت و گرمایی در دل‌های اهل ایمان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود.
به یقین این ماییم که خفته ایم و باید بر خویشتنِ خویش بگرییم.
به قولِ ملّای روم:/
پس عزا بر خود کنید‌ای خفتگان، /زانکه بَد مرگی ست این خوابِ گران/
/ آزمودم مرگِ من در زندگی ست/چون رَهم زین زندگی، پایندگی ست/.
او زنده‌تر از هر زنده یی ست چرا که قرن هاست در هوایش تنفُّس می‌کنیم و او در کالبدِ مرده ما، می‌دمد و، چون روحی تازه در ما جریان و سریان دارد.
حسین"ع" قهرمان زنده تاریخ، سربازِ درگاهِ محبوب است که به قول جلال الدین مولوی، یک جان به محبوب می‌دهد و شصت جانِ دیگر می‌ستاند:
/گر بِبُرَّد شه به تیغِ خود، سَرم/شاه بخشد شصتِ جانِ دیگرم/
کارِ من سربازی و بی خویشی است/ کارِ شاهنشاهِ من، سربخشی است/فخرِ آن سر که کفِ شاهش بَرَد/ننگِ آن سر که به غیری سر بَرد/
خاتمه این نوشتار، زیبنده این تذکار است که شاعرانِ آیینی، آینه دارانِ وقایعِ تلخ و دلگزای عاشورایند تا با چکامه آتشینِ خویش، گوشه‌ای از آن رستاخیز حماسه و عشق را به تصویر کشند و با گوش هوشِ خود، فصل فصلِ کربلا را بنیوشند و بسرایند.
گرچه غوَّاصی در اقیانوسِ لایتناهی عاشوراء، صعب است و «برون از حدِّ تقریر»، اما نگارنده این وجیزه، مباهی است و مفتخر که در این وادی عشق آفرین، گام‌های لرزانی برمی دارد و اشعار و چکامه هایش را به نعت و ستایش این سلسله برگزیده خدا، آذین می‌بندد.
پایان بخشِ این جستارِ لرزانم، چند دوبیتی از سروده هایم را به پهلوانِ پهلوانان، مجسمه تمام وفاداری، زبده حمیَّت و غیرت، حضرت ابوالفضل "ع"اهداء می‌کنم:
 -مشک بی آب-
/به یادِ مشکِ بی آبت دمادم/زمین می‌گرید و هفت آسمان هم/و من هم با دوبیتی هایِ سُرخم/به سوکت ایُّها الساقی نشستم/**************
  -ساقی دل ها-
/و آب آن روز، مبهوتِ قمر بود/سراپا سوخته، شوریده سر بود/به عشقِ ساقیِ دل ها، ابوالفضل، /تمام هفت دریا، تشنه لب، بود/*******
  -فرات تشنه-
/فراتم تشنه‌ی مشکِ لبانت/
تو سیرابم کُن از دریایِ جانت/
الا یا ایُّها السَّاقی، بنوشان، /
فراتی را از ابرِ آسمانت/
با ارادت تمام و اخلاص مدام.
سیاوش نریمان.
محرم الحرام
۱۴۰۱
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار