یادداشتی بر رمان «چپ‌دست‌ها» اثر یونس عزیزی
مینا سعادت‌پور
کد خبر: ۱۰۲۴۴۶۸
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۰ 25 January 2022

«چپ‌دست‌ها» داستان پسری به نام آصف است که سرطان، اعتیاد و فقر، همان تکرارشونده‌هایی که دست و پای آصف را بسته‌اند. پس چرا چپ‌دست‌ها دلزده‌مان نمی کند؟ نویسنده این معضلاتِ تکراری را برده گذاشته پشت میله‌های زندان، البته آصف زندانی هم نیست، که باز بشود کلیشه‌‌ای دیگر بلکه سربازی است که خدمتش در زندان می‌گذرد و این اولین گریز نویسنده از تکرار است.

دومین تدبیر نویسنده، فرم ارائه داستان است. عزیزی اطلاعات را، قطره قطره و درست به خورد مخاطب می‌دهد. گرچه نویسنده در پایان هر فصل نمی‌تواند آنطور که باید، برای ادامه دادن خصوصاً در نیمه اول رمان تعلیق ایجاد کند اما فصل‌های کوتاه شگرد دیگری برای خسته نشدن است.

توصیفات یکی در میان جاندار و سرپا هستند، از آنهایی که بشود روی کاغذی یادداشت‌شان کرد و گذاشت یک جایی جلوی چشم اما نمی‌شد زندان را دید. کروید، بندها، هیچ کدام تصویر نشدند ولی فضاسازی از جایی که فرار آغاز می‌شود، جان تازه‌ای می‌گیرد.

فصل های ابتدایی کار، به‌ویژه فصل اول، خیلی نمی‌تواند برای ادامه دادن کشش را ایجاد کنند، به قول معروف فصل اول، چَک نبود توی صورت مخاطب و قلابی نشد که خواننده را دنبال خودش بکشد اما هر که با وجود نبودِ تعلیق، با کتاب ماند و جلو رفت ، جذابیت‌ها کم‌کم به سراغش می‌آیند. باید صبور بود و رمان را خواند تا درگیر اتفاق‌های تودرتوی آن شد.

بحث دیگر بحث زبان کار است. تمیز و پاکیزه. بگویم راحت الحلقوم. فقط باید اراده کرد برای خواندنش. روان و خوب جلو می‌رود لکن برخی جاها این زبان برای این شخصیت نیست، به عبارتی زبان در خدمت شخصیت اول قرا نمی‌گیرد و گاهی مخاطب را در شناخت شخصیت گیج می‎کند. نویسنده می‌دیدم که نشسته و دارد با زبان شخصیت روایت می کند و من در واقع داشتم نویسنده را می‌خواندم. اگرچه، گه‌گاه فحش‌ها و تیکه کلام‌هایی مثل وصله‌ای بودند که چسبیده بود روی زبانِ تر و تمیز. این هم به از آن جهت بود که نویسندهتلاش می‌کند طبقه اجتماعی شخصیت بفهماند که گاهی نمی‌فهماند.

در آخر، باید عنوان کنم با رمانی مواجه‌ایم که از پیرنگ محکمی برخوردار است و با فضایی تازه، که حتی بعضی قسمت‌هاش نیم‌نگاهی به ژانر دارد به نظرم در فضای ادبیات داستان‌ ایرانی کم است و این خود نویدبخش اثری قابل دفاع است.

این را هم اضافه کنم که «چپ‌دست‌ها» شروع خوبی است تا نویسنده در ادبیات داستانی ایران جذابیت ایجاد کند و فضای متفاوتی را پیش‌روی مخاطب‌های داستان ایرانی قرار دهد.

مینا سعادت‌پور

داستان‌نویس و مدرس نویسندگی خلاق

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار